• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 31 تیر 1397
کد مطلب : 23885
+
-

آنان که خوردند، بردند؛ نخورده‌ها مردند

حسین باهر- جامعه‌شناس- می‌گوید: در اقتصاد بیمار، 85درصد امکانات جامعه در اختیار 15درصد و 15درصد امکانات در اختیار 85درصد مردم است

نگار حسینخانی 

حسین باهر- جامعه‌شناس- معتقد است که دلالی را می‌توان در 2وجه بررسی کرد؛ وجهی که به بازرگانی یا تجارت می‌انجامد و وجهی دیگر که به سفته‌بازی و سودجویی با روابط نامعقول منجر می‌شود. به زعم او که در دولت محمدعلی رجایی، قائم‌مقام سازمان برنامه و بودجه و معاون برنامه‌ریزی بوده و دکتری توسعه اقتصادی و فوق‌دکتری فلسفه مدیریت منابع دارد، در اقتصاد بیمار، 85درصد امکانات جامعه در اختیار 15درصد است و 15درصد امکانات در اختیار 85درصد مردم؛ توزیعی نامتعادل که علم اقتصاد باید از آن جلوگیری کند و سرانجام منجر به عدالت اقتصادی شود. در این گفت‌وگو از او خواستیم خطراتی که جامعه دلال‌پرور در معنای سلبی آن، روابط مردم با یکدیگر را نشانه می‌گیرد برایمان تشریح کند.

 دلال کیست و آیا دلالی، می‌تواند معنایی جز آنچه را به‌صورت سلبی درنظر آورده می‌شود نمایندگی کند؟ 

دلالی یا واسطه‌گری معمولا حرفه‌ای ضروری، به‌عنوان رابطی بین تولیدکننده و مصرف‌کننده در اقتصاد است. عملی که مدنظر شماست و این روزها در اقتصاد ایران رایج شده به‌عنوان سفته‌بازی (Speculation) شناخته می‌شود. این عمل مانند پولشویی سبب‌ کسب درآمد برای عده‌ای می‌شود. دلالی در اقتصاد جامعه، مورد نیاز است؛ مثلا برای خرید ملک به بنگاه معاملات ملکی رجوع می‌کنیم یا کاری که بازاریان انجام می‌دهند. اینها دلالی است و نمی‌توانیم ادعا کنیم جامعه به دلال نیازی ندارد. پس برای دلالی می‌توان 2 معنی درنظر گرفت؛ واسطه‌گری معقول و نامعقول. در واسطه‌گری نامعقول، عده‌ای دخالت می‌کنند و به‌عنوان مانعی در مسیر درست روابط اقتصادی قرار می‌گیرند. در میدان این واسطه‌گری، مشاغل کاذبی شکل می‌گیرد و مشکلات اقتصادی پدیدار می‌شود و سرآخر فرصت‌هایی برای کسب درآمدهایی کاذب ایجاد خواهد شد که در اصطلاح به آن سفته‌بازی می‌گویند. عده‌ای از مردم با عنوان شرخر آن را می‌شناسند که خدمات خود را غیرقانونی پیش می‌برند درحالی‌که وکیل می‌تواند آن کار را قانونی پیش ببرد. حال عده‌ای به این نتیجه رسیده‌اند که از راه تولید نمی‌توانند یک شبه ره صد ساله را طی کنند. از این‌رو با پول خود یا شخص متمول دیگری دست به واسطه‌گری می‌زنند. این دسته افراد، اقتصاد را از مسیر تولید خارج کرده و به مسیری کاذب هدایت می‌کنند که موجب تورم شده و اشتغال کاذب ایجاد می‌کند.

 این رفتار کاسب‌گونه چه تأثیری در روابط مردم در جامعه خواهد داشت و چه بخشی از اخلاق جامعه را نشانه خواهد گرفت؟

هر حرفه‌ای بندهای اخلاقی مختص به‌خود را دارد؛ اخلاق پزشکی، اخلاق اجتماعی، اخلاق اقتصادی و... . اخلاق اقتصادی ایجاب می‌کند هر که درست کار کند، نتیجه آن را ببیند. در قرآن آمده است: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی؛ و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست و [نتیجه] کوشش او به‌زودی دیده خواهد شد.» حال اگر کسی در این میان قرار بگیرد و بدون آنکه کار مولد انجام دهد -که این کار شامل ارائه کالا و خدمات است- مزد دریافت کند، کاذب خواهد بود. فرمول آن به این شکل است؛ کار(w) مساوی با انرژی(e) ضرب در دلتا(Δ) یعنی انواع تغییرات. در این روند باید هم انرژی مثبت باشد و هم کار تا نتیجه مثبت به‌دست آید. اگر هر یک از این دو منفی باشد، حاصل نیز منفی خواهد بود. سفته بازی منفی است و نتیجه آن منفی خواهد شد. این، جامعه را به جای سلامتی به بیماری دچار می‌کند. به همین‌خاطر در وضعیت امروز، فرد به فکر تولید برای ایجاد سرمایه نیست. او به فکر میانبرها برای تسریع در رسیدن به نتیجه یا همان پول است. این است که افراد ارز 4هزار و 200تومانی می‌گیرند و به جای وارد کردن دارو، پارو تهیه می‌کنند.

 اگر منافع ملی را متبلور در «یاری‌رساندن به یکدیگر» و منافع شخصی را «زدن علیه هم» درنظر بگیریم، این امر چه اندازه از ویژگی‌های زندگی شهری است و تا چه اندازه به‌عنوان نابودکننده زندگی جمعی می‌توان درنظر گرفت؟

کار تولیدی در روستا، کشاورزی، دامداری و... است. آیا با سفته‌بازی چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ جواب منفی است. نتیجه کار هر کس باید منجر به عمران و آبادی شود که منافع ملی نیز در آن لحاظ شود. اما منافع شخصی امروز علیه منافع ملی دنبال می‌شود. در ایران کمی نقدینگی وجود دارد، اما اگر همه این نقدینگی صرف چنین کارهایی شود قمار خواهد بود. به‌طور کلی هر چه از مسیر تولید خارج شود و به درآمد برسد قمار است. این نه‌تنها اقتصاد ملی را مخدوش می‌کند، بلکه از نظر شرعی نیز خطرناک است. 

اگر در کشورهای دیگر مثل سوئد و آلمان با منافع ملی‌تان قمار کنید، بازخواست خواهید شد. اصولا در عملیات اقتصادی، فساد به همان اندازه مضر است که در جاهای دیگر نیز مضر است و این فساد در اقتصاد منجر به فساد در موارد دیگر می‌شود. وقتی فساد در اقتصاد ایجاد شود، به مجاری فرهنگی، اجتماعی و... هم کشیده می‌شود.

 به‌نظر می‌رسد که جمعی از اقتصاددانان جامع‌الاطراف که در دانش و بینش صاحب‌نظر هستند باید درست را از نادرست تفکیک کنند و با روابط درست مقابل نادرست‌ها بایستند. متأسفانه صحبت می‌شود، اما در عمل کمتر اتفاق می‌افتد. این رفتارها، بنیه اقتصادی را که مانند خون در بدن جامعه حرکت می‌کند، انگل‌وار از آن خارج می‌کند. همین روند نیز باعث می‌شود که نه پول و نه پتانسیلی باقی بماند و نه فرصت و نه امکاناتی برای صورت‌دادن عملیات اقتصادی. همین باعث می‌شود ما احساس خطر کنیم؛ خطری بازگشت‌ناپذیر.

 اسم آن را حباب سفته‌بازی می‌گذاریم. در هر جامعه‌ای این حباب ایجاد شود منجر به این خواهد شد که وقتی حباب از بین برود، آنان که خورده‌اند، برده‌اند و آنهایی که نخورده‌اند مرده‌اند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید