غبار دلم را پاک کن آقا
روایتی از غبارروبی نوروزی مضجع امامزاده صالح ع
رابعه تیموری-روزنامه نگار
برای غبار روبی دور هم جمع شدهاند.وعده آنها واپسین لحظات یک شب زمستانی است: دوشنبه شب، 23ماه شوال، در آستانهماه رمضان و در چند قدمی نوروز: ««آقا گرد ضریحت با من و گرد دلم با تو...» این دورهمی سنت و وعدهای پابرجا و هر ساله است، هر سال چند صباحی مانده به سال نو و یا در آستانه رسیدنماه رمضان خدام امامزاده صالح(ع) عدهای را دعوت میکنند تا به بهانه شستن گردوغبار از ضریح حرم، خودشان هم دلی صفا دهند. این عده به قرعه شانس و اقبال فراخوانده میشوند و خانوادههای دل سوخته شهدا از مهمترین و ویژهترین این مهمانان به شمار میآیند. نماینده اداره اوقاف و امور خیریه استان تهران تنها مسئول رسمی است که بدون حضور او مراسم غبارروبی ضریح امامزاده صالح(ع) برگزار نمیشود.
درحالیکه در میدان تجریش سکوتی سنگین سایه انداخته، سرمای گزنده نیمه شب زمستان هم بروبیای محوطه مقابل امامزاده صالح(ع) را کم نکرده است، اما در بسته امامزاده پای زائران را سست میکند: «چرا در امامزاده را بسته اند؟» کاغذ کوچکی که برای راهنمایی مسیر میهمانان مراسم غبارروبی روی در اصلی حرم نصب شده چندان جلب توجه نمیکند و درحالیکه صدای نوحهای پرسوز از شبستانهای نورانی حرم به گوش میرسد، زائران به سلامی از راه دور قناعت میکنند و با پرسشی بیپاسخ از آن جا دور میشوند. اما گویا مهمانان بیخبر نیستند که امشب فقط در جنوبی حرم باز است، دری کوچک که مهمانان با نظم و نسق از آن وارد میشوند. فهرست دعوتشدگان هم مشخص است و کنترل رفتوآمدها دشوار نیست. بوی نم سنگفرش شسته و پاکیزه صحن امامزاده که از همان پایین پلهها به مشام میرسد نشان میدهد میزبانان برای پذیرایی سنگ تمام گذاشتهاند. فرشهایی که زیر پای مهمانان پهن شده مانند خطوطی راهنما آنها را به شبستانهای برگزاری مراسم میرساند. بوی خوش عود در فضای صحن پیچیده و خادمان حرم آراسته و منظم به میهمانان خوشامد میگویند. در میان بساط پذیرایی که منظم و با سلیقه در ورودی شبستانها چیده شده، دیسهای خرما که برای شادی روح خادم جوان حرم خیرات شده، از تازه بودن داغ او و عزاداربودن همکارانش خبر میدهد.
بدون عنوان رسمی
در شبستانهای زنانه و مردانه جانمازها چیده شدهاند تا میهمانان به رسم و سلوک صفهای نماز کنار هم قرار بگیرند. تعداد زیادی از مدعوین خانواده شهدا هستند و تصاویر شهیدشان را هم به همراه آوردهاند. نور شمعها از پشت حبابهای سبز رنگ لالهها خودنمایی میکنند و چلچراغهای آویخته به سقف فضا را روشن کردهاند. وجود کودکان در کنار مادرانشان باعث شده شبستان زنانه چندان ساکت و آرام نباشد، اما از شبستان مردانه صدای مجری که آغاز مراسم را خبر میدهد تنها صدایی است که به گوش میرسد. تلویزیون مداربستهای که در شبستان زنانه نصب شده، مراسم را نمایش میدهد. نه فقط مجری، بلکه محمود نوروزی و رضا حیران که قاری و زیارت نامه خوان مراسم هستند لباس خادمی بر تن دارند. اینجا بزرگترین فخر و نام و نشان، خادمی و جاروکشی حرم امامزاده صالح(ع) است. قاری جوان مشغول تلاوت آیات سوره کهف است و تصویرش در تلویزیون نمایش داده میشود، سپس مجری مهمانان را برای غبار روبی فرا می خواند. در نام کسانی که مجری آنها را برای غبارروبی دعوت میکند، از عنوانی رسمی خبری نیست: «خادم و جاروکش حرم احسان احمدی... خادم حمید شعبانی...»
ترمه و سپیدی
خدام روپوش سفید به تن دارند و جنس دستکشها و دستمالی هم که بهدست دارند لطیف است تا روی لالههای چیده شده در چهارگوشه مضجع ترمه پوش امامزاده و پنجرههای ضریح خط و خشی نیفتد. بوی گلاب که در فضای آینه کاری ضریح میپیچد، صدای صلوات میهمانان قطع نمیشود. دیگر اشکها به هقهق بدل شده و کسی از سرازیرشدن اشک هایش شرم و هراسی ندارد...وقتی میهمانان حرم را ترک میکنند، دستفروشانی که چشم به راه مشتری شب را به نیمه رساندهاند، تنها کسانی هستند که در محوطه مقابل حرم امامزاده صالح(ع) رفتوآمد دارند.