شاهین شجریکهن
تا همین چند سال پیش برای فیلمهای برگزیده جشنواره و آثاری که در فهرست شرکتکنندگان و رقبای بخش مسابقه و... قرار میگرفتند مؤلفهها و ویژگیهای سفت و سختی برشمرده میشد که اصلا قابل تصور نبود فیلمی بدون داشتن آن فاکتورها در جشنواره پذیرفته شود. فیلمهای کمدی و درامهای پرستاره و ملودرامهای دختر و پسری عموما برای اکران عمومی ساخته میشدند و اساسا سازندگانشان هم سودایی برای سیمرغ و حضور در ویترین جشنواره نداشتند. در عوض برخی فیلمهای جدیتر که مضامین عمیقتر و پرداختهای مرتبتری داشتند از همان ابتدا برای حضور در جشنواره برنامهریزی میشدند و با همین پیشآگاهی، روی جزئیات اجرایی و کیفیت تصویر، بازیها، فیلمنامه و دیالوگ بیشتر کار میشد تا مناسب رقابت در سطح اول سینمای ایران باشند. خیلی از جاذبههای مخاطبپسند که بیشتر برای گیشه و جذب تماشاگر عام مناسب انگاشته میشدند، راهی به فیلمهای جدی و جشنوارهپسند نداشتند و مثلا اصراری نبود که فیلم بخش مسابقه فجر، الزاما سکانس تعقیب و گریز یا دیالوگهای کفوسوتی داشته باشد و سوپراستارها در پیچوخم داستانش با هم گلاویز شوند و از هم دل ببرند؛
ولی امسال اتفاق جالبی افتاده و فیلمهای خوشساخت و مخاطبپسندی مثل «تمساح خونی» جواد عزتی و «صبحانه با زرافهها» سروش صحت و «دو روز دیرتر» اصغر نعیمی و حتی فیلم پرحاشیه «بیبدن» که ذاتا مناسب اکران عمومیاند در جشنواره به نمایش درآمدهاند و اتفاقا رضایت مردمی بالایی هم دارند! نه اینکه جای فیلم جذاب و خوشساخت و پرستاره در جشنواره نباشد و الزاما در فهرست فجر فقط فیلمهای خاصپسند، هنری، سنگین و ثقیل را جای داد، اما دلیل وفور آثار گیشهپسند در جشنوارهای که مدعی جدیت و کیفیت کارگردانی و فیلمنامه و اصول سینمایی است روشن نیست و به همین دلیل شاید مخاطبان جشنواره هم بیشتر دنبال سرگرمی باشند تا کشف پدیدههای جدید و آشنایی با استعدادهای نوظهور و تلاش برای درک مفاهیم جدی گنجاندهشده در فیلمها؛ درحالیکه قاعدتا جشنواره باید جای کشف فیلمهایی مثل «ظاهر» و «باغ کیانوش» باشد؛ نه تکرار «شادروان» و «شهسوار» و فلان پروژه جنگی کمکیفیت و سردرگم.
سینمای اکران سینمای جشنواره
در همینه زمینه :