روایت تحقیر مردم ایران در دوران پهلوی در گفتوگو با جواد منصوری، پژوهشگر حوزه تاریخ
کاپیتولاسیون توهین به مردمبود
امام خمینی گفت: شاه با کاپیتولاسیون عزت ما را فروخت
محمدمهدی اسکندری- روزنامهنگار
هر حاکمیتی باید برای جامعه و آحاد ملت خود، نوعی سربلندی و اعتماد به نفس را به اشکال مختلف به ارمغان بیاورد تا ضمن کسب حمایتهای مردمی و تثبیت مشروعیت خود، فضایی را ایجاد کند که مردم با فراغت بال بیشتر و بهتری دست به فعالیت و کنش بزنند؛ اما در ایرانِ معاصر ما روزگاری سپری میشد که حتی مردم در قبال یک جنایتکار بیگانه نیز توانایی ابراز حقطلبی و دادخواهی نداشتند! خاندانی که در این سالها به مدد فیکنیوزهای ماهوارهای و رسانههای وابسته «ایرانساز!» قلمداد میشوند، در کشور فضا و بستری را ایجاد کردند که به تعبیر حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) شاهِ مملکت بابت زیرگرفتن یک سگ آمریکایی هم باید پاسخگو باشد. کاپیتولاسیون یا به تعبیر دقیقتر « لایحه اجازه استفاده مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین» را باید یکی از آن نقاط ننگ و تاریک تاریخ معاصر ایران دانست که ضمن زیرسؤال بردن حاکمیت حقوقی و سیاسی رژیم حاکمه، یک دهنکجی به مردم ایران بود و پهلویها با پذیرش آن بستر یک تحقیر را نسبت به مردم ایران فراهم آوردند. برای تحلیل بهتر و دقیقتر این موضوع با جواد منصوری، نخستین فرمانده سپاهپاسداران، پژوهشگر و نویسنده در حوزه تاریخ معاصر، مبارز انقلابی حزب ملل مسلمان و سفیر اسبق ایران در چین گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
بهنظر شما چرا آمریکاییها حق کاپیتولاسیون را میخواستند و از آن سو پهلوی هم زیر بار این خفت رفت؟
با نگاهی به تاریخ جهان، در مورد دولتهای استعماری به نتایج قابل توجه و مهمی دست خواهیم یافت؛ ازجمله مجموعه سیاستهایی که آنان به واسطه روشهای مختلف پیگیری میکردند تا هم حجم استعمار را افزایش دهند و هم بتوانند روند اشغالگری و نفوذ غیرمشروع خود را استمرار بخشند. از مهمترین و البته جدیترین سیاستهای این استعمارگران در طول تاریخ این بوده است که به جامعه و مردم استعمارزده و تحت سلطه چنین القاء کنند که آنان توانایی هیچ کاری را ندارند و هیچگاه نمیتوانند با تکیه بر توان خویش و به مدد توان خودشان زمام امورشان را در جامعه، سیاست، فرهنگ، آموزش و... بهدست بگیرند. به تعبیری استعمار سعی دارد بهنحوی از انحاء به جوامع استعمارزده بفهماند و بقبولاند که باید برای حفظ و بقای خودشان جامعه و مردمانی وابسته باشند.
این روش برای غربیها کارآمد مینماید و آنان از ۲٠٠سال پیش این روش را روی همه کشورهای دنیا اعمال کردهاند. آنان با القای این حرفها که ایرانیان ناتوانند، بیعرضه هستند، از تمدن جدید به دورند و... سعی داشتند سیاستهای خود را پیش بگیرند و در این بین جناح روشنفکران غربگرا هم بسیار نقش برجستهای داشتند و اینکه باید گفت متأسفانه در ایران خودمان هم تا حدودی این انگارهها پذیرفته شده و در ضمیر ناخودآگاه این ملت نشسته بود. در دورههایی مثل پهلوی یکی از مهمترین وجوه تحقیر ملی از سوی غربگرایانی صورت گرفت که با هماهنگی و خط گیری از دربار برای عموم مردم چنین تفهیم میکردند که این خاک هیچچیزی نیست و هیچ چیزی ندارد و تمام داراییها، پیشرفتها، دستاوردها، تمدن و فرهنگ و... در غرب و جوامع غربی است؛ پس ناگزیر باید به آنان متوسل شد!
چند دهه پیش، در دیدار با یک مقام فرانسوی، او با تکبر و تبختر تمام گفت، آنچه دنیا از فرهنگ و تمدن دارد از ماست و آنچه عقبماندگی دارد از مسلمانان است! این صراحت عقیده و کلامی است که آنان دارند و سعی میکنند به طرق مختلف آن را به جهانیان ازجمله جوامع تحت سلطه القاء کنند.
ماجرای آمریکا هم از همین جنس است؟
دولت آمریکا هم بهعنوان یک دولت استعمارگر و سلطهطلب در قرن بیستم ویژگیهایی که در بالا درمورد یک دولت استعماری بیان شد را دارد و چه بسا به شکل جدی و خشنتر آنها را پیگیری بود. دولت آمریکا برای بسط، گسترش و تثبیت نفوذ خود در ایرانِ پس از کودتای 28مرداد دست به خرج هزینهها و طرحهای زیادی زد تا بتواند از این طریق منافع خود را تأمین کند. اما یکی از مهمترین اقدامات آمریکا که بهمعنای واقعی تحقیر مردم ایران را در پی داشت و دولت پهلوی هم در این راستا به جهت حفظ و نگهداری حمایت بانکهای غربی بستر آن را فراهم میکرد، موضوع کاپیتولاسیون بود. آمریکاییها بهخود این اجازه را داده بودند که بگویند سیستم حقوقی و قضایی ایرانیان ناکارآمد است و از این جهت بهدلیل فشلی و ضعف ساختار قضایی اگر یک آمریکایی در ایران دست به جرم و جنایتی زد، حکومت ایران حق مجازات آن فرد را ندارد؛ بلکه باید با بیان موضوع به سفارت آمریکا مجرم را تحویل دولت آمریکا دهد تا اگر آنها خواستند دست به مجازات آن مجرم بزنند؛ به این رخداد بهاصطلاح «حق قضاوت کنسولی» میگویند.
این اقدام و پذیرش آن از سوی دولتی که تمام هستی خود را در وابستگی به آمریکا و دوستان غربیاش میدید، بزرگترین توهین و دهنکجی به آحاد مردم تلقی میشود؛ ولی تأمین حمایتهای مالی از سوی آمریکاییها، گویا برای پهلوی و دربار سلطنتی ارزش این را داشت که مردم ایران در این بین به خفت و حقارت بیفتند که حتی قدرت شکایت منصفانه و قضایی از یک مجرم بیگانه آمریکایی را هم نداشته باشند! محمدرضا پهلوی با این کار دست به یک عمل ارتجاعی زد؛ چرا که پدرش در اوایل سلطنت آمد و حق کاپیتولاسیون روسها و انگلیسیها را برداشت و لغو کرد، اما محمدرضا پهلوی در یک عمل عقبگردگونه بار دیگر این حق را برای بیگانگان آمریکایی ایجاد کرد تا بتوانند حکومت خود در ایران را حفظ کنند.
چه نقدهایی به کاپیتولاسیون وارد شده است؟
در اسناد برجای مانده از وزارت خارجه زمان پهلوی آمده است که وقتی آمریکاییها این موضوع و حق را مطالبه کردند، حسنعلیمنصور، نخستوزیر وقت ایران در نامهای به امیرعباس انتظام، وزیرامور خارجه ایران درخواست نظر کرد که بعد از بررسی این مطالبه آمریکاییها، اداره حقوقی وزارت خارجه ایران طی پاسخی بیان کرد که این مطالبه و درخواست آمریکاییها را به 3دلیل نباید پذیرفت: مغایرت با کنوانسیون وین، مغایرت با قانون موضوعه کشور و امکان مطالبه این دلیل از سوی سایر دولتها و به تبع آن ایجاد خلل در کشور و ساختار سیاسی و حقوقی. پس از این موضوع حسنعلیمنصور با بیان عدمپذیرش حق کاپیتولاسیون از سوی وزارت خارجه میگوید:«هرچه مجلس تصمیم بگیرد، همان خواهد شد» که جالب است با تمام این اوصاف، حق کاپیتولاسیون با رأی یک اقلیت تصویب شده و این نشان میدهد چگونه پهلوی با اعمال نفوذ در مجلس و بیاعتنایی به رأی نمایندگان مردم دهنکجی خود را به ملت ادامه میدهد و بستر تحقیر ملی را فراهم میآورد.
افتخار برای جمهوری اسلامی است که در این سالها به هیچ دلیل و عنوانی باجهای خفتبار را به یک دولت خارجی هم نداده است
واکنش امام خمینیره به کاپیتولاسیون
در مواجهه به این اقدام، مرحوم امام خمینی در یک اقدام سرسختانه، سخنرانی انتقادی نسبت به آمریکا و دولت پهلویها داشتند که موجب شد فضای آن روز به شکل قابل توجهی علیه دولت محمدرضا پهلوی شود که در آخر، سلطنت خودکامه تنها راه چاره را در این دید که امام را از ایران خارج کند و برای همین سیاست تبعید حضرت امام خمینی را عملی ساخت.
مرحوم امام در سخنرانی خود گفته بودند: ما را فروختند، استقلال ما را فروختند. عزت ما پایکوب شد. قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانون تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانوادههایشان، با کارمندهای فنیشان، با کارمندان اداریشان، با خدمهشان، با هرکس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند