قبل از «ماتریکس»؛ مثل «ماتریکس»
نگاهی به فیلم «بِلِید» به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد اکران آن
ناصر احدی-روزنامهنگار
دوشنبه هفته گذشته بیستوپنجمین سالگرد اکران فیلم «بِلِید» (استیفن نورینگتون، 1998) بود که باید آن را سرآغاز دوران تازهای در اقتباس سینمایی از کمیکبوکها دانست که این روزها محبوبترین و پولسازترین ژانر سینمایی هستند.
بلید با بازی وزلی اسنیاپس دامپیری (انسانی با قدرتهای وامپیر بدون ضعفهایش) است که با خونآشامان میجنگد و سعی دارد انسانها را از گزند این موجودات خونخوار محافظت کند. بلید برخلاف خونآشامان این توانایی را دارد که مثل انسانها در روز و زیر نور خورشید حرکت کند و به همین دلیل لقب «روزرو» (Daywalker) به او دادهاند.
از همان سکانس آغازین فیلم که مبارزه در یک کلوپ شبانه است مشخص بود که با فیلمی متفاوت از فیلمهایی که درباره خونآشامان ساخته شده مواجهایم. کرئوگرافی صحنههای مبارزه و خشونت گرافیکی این فیلم هنوز هم بیننده را میخکوب میکند و در قیاس با نمونههای جدیدی مثل «جان ویک» کهنه بهنظر نمیرسد.
«بلید» سال قبل از اکران «ماتریکس» (برادران واچوفسکی، 1999) اکران شد، اما جنبههایی از آن، چه در طراحی مبارزهها یا طراحی لباس و چه در مفهوم، مقدم بر «ماتریکس» است. بارانی بلند مشکی و چرمی «بلید» بیشباهت به لباس «نئو» (با بازی کیانو ریوز) در «ماتریکس» نیست، مخصوصا که هر دو عینک آفتابی میزنند و این، شباهتشان را بیشتر میکند. مبارزههای تنبهتن «بلید» هم کیفیتی شبیه به صحنههای مبارزه «ماتریکس» دارد. از حیث مفهومی نیز، «بلید» هم مثل نئو برگزیده است. یکه و تنهاست. در جهانی که همه انساناند یا خونآشام، «بلید» تنها کسی است که به هر دو جهان نَسَب میبرد. همانطور که در «ماتریکس» زنگ خطر اینترنت و جهان مجازی به صدا درمیآید، در «بلید» هم خونآشامها از تکنولوژی جهت بهرهمندی از خواص خون «بلید» برای رفع ضعفهایشان بهره میبرند. از طرف دیگر، هر دو فیلم نقد جامعه آمریکایی بیخبر و مسخشده هستند که اطلاعی از جهان اطرافشان ندارند. در «بلید» مردم از خونآشامان دور و برشان بیخبرند و در «ماتریکس» مردم عادی در خوابی مصنوعیاند و نمیدانند بردگان بیاختیار یک جهان غیرواقعیاند.
در زمان اکران «بلید» از موفقیتهای عظیم فیلمهای ابرقهرمانی در گیشه خبری نبود و «بلید» بهعنوان فیلم خونآشامی اکران شد. ولی این فیلم بود که نشان داد مارول چطور میتواند از ظرفیتهایش برای تبدیل شخصیتی کمیک به فیلمی سینمایی و پول درآوردن از آن استفاده درست کند. موسیقی «بلید» یکی دیگر از مؤلفههایی است که حال و هوایی منحصربهفرد به آن داده است.
«بلید»، با قرار دادن قهرمانی سیاهپوست در مرکزش، به استانداردهای کنونی در توجه به تنوع نژادی در فیلمهای ابرقهرمانی هم فیلمی جلوتر از زمان خودش بود. بعدها وقتی که مارول متوجه تغییرات زمانه شد، در کنار «مرد آهنی»، «کاپیتان آمریکا»، «ثور»، «هالک» و دیگر ابرقهرمانانش، «بلک پنتر» (پلنگ سیاه) را هم به دنیای سینمایی مارول افزود تا طیف مخاطبانش را افزایش دهد.
«بلید» بعد از 25سال هنوز دیدنی است و فیلمی است که چندین سال از زمان خودش جلوتر بود.