خانهی سالمندان جوان
محمدرضا نصیری-روزنامه نگار
لیگ فوتبال امسال شبیه مدرسه پیرمردها بود. انگار به جوانترها و نوجوانها گفته بودند: «شما در خانه بمانید؛ ما میرویم آمپول میزنیم و زودی برمیگردیم.» فقط چند تا پدیدهی جدید از دست باشگاههای لیگ برتری در رفت. بهطور مثال، محمد عمری یکی از این پدیدهها بود، آن هم در 22سالگی. عمری، همین حالا از هالند و وینیسیوس و رودریگو و جمال موسیالا و بلینگام و صدها ستارهی بزرگ فوتبال جهان بزرگتر است. تازه به همین عمری هم اواخر فصل در پرسپولیس عمراً بازی نمیرسید.
این همسایهی ما که وانت دارد، آن روز میگفت در آکادمی باشگاهها فقط بچهپولدارهای خوشتیپ را جذب میکنند. فوتبال خیابانی خیلی وقت است جمع شده. اصلاً خیابانها جا برای ماشین ندارد، چه برسد به اینکه چند تا بچه هم، تیر دروازه کار بگذارند و فوتبال بازی کنند. یادم میآید بچه که بودیم، با چهار تا پارهآجر، تیر دروازه درست میکردیم وسط کوچه یا خیابان و شروع میکردیم به بازی. توپ میافتاد توی جوی و با توپ دولایهی آبدار، مثل بازیکنان حرفهای اوتدستی میانداختیم و آب جوی، از لایهی توپ میچکید روی سر و کلهمان. ماها همانطوری فوتبالیست شدیم. البته من را در بیمارستان عوض کردند وگرنه بازیکن خیلی خوبی بودم در حد تیم ملی.
یک روز داشتیم دنبال توپ میدویدیم، دیدیم یک آدم بزرگ هم دارد دنبالمان میدود. نزدیک شد و خودش را معرفی کرد و گفت سرمربی تیم ملی نوجوانان است و از بازیِ چند نفر از ماها خوشش آمده و میخواهد ما را به تیم ملی ببرد. ما هم بچهی پایین بودیم و جواب دادیم: «تو دروغ میگی، میخوای ما رو بزنی!» این شد که خودمان را از حضور در تیم ملی محروم کردیم وگرنه الآن 150تا بازی ملی داشتیم. البته بعداً شنیدیم که آن بهاصطلاح مربی دستگیر شده. خلاصه، داشتیم میگفتیم. وقتی لیگ ما در تولید بازیکن جوان، سترون و عقیم است، باید کاری کنیم برای درمان نازایی لیگ. همینطور پیش برود، تا 5-4 سال دیگر همهی بازیکنان ما بازنشسته شدهاند و به جای لیگ برتر، باید جام یونس شکوری که مربوط به پیشکسوتان است برگزار کنیم. بازیکنان اصلی تیمهای بزرگ تا چند سال دیگر در پارک شهر با بازنشستهها شطرنج بازی میکنند و تیمها از بازیکن خالی میشوند. فوتبال ما نیاز به جوانگرایی دارد.