تکرار دامافکنی برای ایران
مهدی قمی؛ فعال رسانهای
برای رمزگشایی از عوامل کشتار مزارشریف در سال1377باید قطعات پازل آن حادثه را کشف و کنار هم گذاشت. علی ربیعی، معاون وقت شورایعالی امنیت ملی درباره شب حادثه میگوید:«در شب حمله طالبان به کنسولگری ایران، باتوجه به عدمحضور حسنروحانی، به من گفتند جلسه شورایعالی امنیت ملی را تشکیل دهید. از سرلشکر فیروزآبادی درخواست کردم تا مدیریت جلسه را بر عهده بگیرد. دوستان مختلفی از وزارتخانههای اطلاعات و وزارت خارجه و سپاه، ارتش و... در این جلسه حضور پیدا کردند. آن شب احمدشاه مسعود به من گزارش داد که اگر شما به هرات نیایید، کل آنجا دست طالبان خواهد افتاد. هیچی باقی نمانده است. من این گزارش را انعکاس دادم. یک دیدگاه این بود که باید به افغانستان و نیروهای احمدشاه یا جاهای دیگر کمک کنیم تا بتوانند هرات را بازپسگیری کنند. در این صورت باید حمایتی در داخل خاک افغانستان نیز از این نیروها صورت میگرفت. ساعت۲شب بود که جمعبندی جلسه را امضا کردم و به بیترهبری فرستادم. حدود ساعت ۷صبح در محل کار خود حاضر شدم؛ وقتی وارد اتاق کارم شدم با نامهای که احتمالا ساعت ۵ صبح فرستاده شده بود، روی میز خود مواجه شدم که در آن نوشته شده بود ما وارد این دام نمیشویم ولی تدابیر دیگر باید انجام شود. با توجه به این تصمیم بسیار هوشمندانه رهبری ما وارد آن باتلاق نشدیم.»
وحید مژده روزنامهنگار مشهور افغان میگوید: «جریانی داخل طالبان که یکسر آن به بعضی حلقهها در پاکستان وصل بود میخواستند با شهادت دیپلماتهای ایرانی جنگ ایجاد کنند. دامی برای ایران و کشاندن این کشور در جنگی ناخواسته بود که اگر رخ میداد باید سالها در آن مصروف میماند. خبر کشتهشدن دیپلماتها حیرت را در میان مسئولان وزارت خارجه زمان طالبان برانگیخت. بعداز مدتی روشن شد یکی از فرماندهان طالبان به نام ملادوست محمد با افرادش که در میان آنان تعدادی از افراد پاکستانی نیز وجود داشتند، دست به کشتار دیپلماتها زده بودند. همه شواهد موجود بود که این افراد بهصورت خودسر دست به چنین اعمالی نزده بودند و دستهای قدرتمند پشت پرده، این روند را رهبری میکرد. وکیل احمد متوکل، وزیرخارجه سابق طالبان، نیز در آن زمان گفت کسانی که دست به این عمل زدند در صف ما بودند، اما از ما نبودند. متوکل این حرف را با دقت تمام و حساب شده به زبان آورده بود.» افزون بر این، سرهنگ شاهسون تنها بازمانده کشتار مزارشریف میگوید:«این عملیات کار پاکستان بود نه طالبان. قبل از تیراندازی به ما گفتند با تلفن به پاکستان تماس بگیریم؟ گفتیم بله...»
شواهد بسیاری نشان میدهد که دستگاه امنیتی پاکستان(ISI)، عملیات کشتار دیپلماتها را با هدف کشاندن ایران به جنگ طراحی کرده بود که با تدبیر رهبری خنثی شد. حالا پس از ۲۵سال دوباره تاریخ در حال تکرار است. رویکارآمدن طالبان در افغانستان بار دیگر ایران را در موقعیت اتخاذ تصمیم بزرگ قرار داده است. 2سال پیش برخی جریانهای سیاسی در ایران سخن از حمایت عملی تسلیحاتی از احمد مسعود رهبر مخالفان طالبان به میان آوردند. گرچه این حمایت در پوشش رسانهای بود اما نتیجه این حمایتها در میدان عمل فقط باید در حمایت نظامی از احمد مسعود رخ میداد. این درحالی بود که برخلاف موج سنگین رسانهای از جنگ پنجشیر، طالبان با مقاومت چندساعته نیروهای احمد مسعود، پنجشیر را به مانند سایر مناطق افغانستان به اشغال درآورد. اما پس از درگیری مرزی اخیر طالبان با ایران، پس از 2سال دوباره جریانهای سیاسیای در ایران حرف از تنبیه نظامی طالبان میزنند. این یعنی دوباره پاگذاشتن در دامی که ۲۷سال پیش برای جنگ خونین میان ایران و طالبان پهن شده بود و ایران واکنشی بهتر از تعامل و پرهیز از جنگ
ندارد.