• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 10 خرداد 1402
کد مطلب : 193361
+
-

ماجرای توقیف درشکه‌ها و تجمع سورچی‌ها

روایت تهران
ماجرای توقیف درشکه‌ها و تجمع سورچی‌ها

ابوذر چهل‌امیرانی
هنوز فصل بهار سال ۱۳۴۱ به پایان نرسیده بود که مقامات راهنمایی و رانندگی روز 21 فروردین تا ساعت22 در جنوب شهر ازجمله پل‌امامزاده معصوم(ع)، چهارراه عباسی، شوش، دروازه‌غار، جوادیه، نازی‌آباد، امامزاده حسن(ع) و قلعه‌مرغی به‌راه افتادند و بیش از ۳۰۰دستگاه درشکه، ۲۰۰دستگاه گاری و ۱۵۰دستگاه چرخ‌دستی را توقیف کردند و به توقفگاهی در جاده آرامگاه شهرری بردند. علت این کار، تردد زیاد درشکه‌ها در جنوب‌شهر بود که سبب ترافیک معابر و کندی حرکت خودروها می‌شدند. البته اسب کسانی که درشکه‌هایشان به قرارگاه منتقل شده بود، به آنها تحویل داده شد، اما بعضی‌ها از گرفتن آن خودداری کرده و گفتند حالا که درشکه را از ما می‌گیرید، اسب را هم خودتان نگه دارید. البته آنها به‌دلیل بی‌توجهی به خواسته‌هایشان در اتحادیه درشکه‌داران تجمع کردند و بالاخره این غائله با دستور دکتر علی امینی، نخست‌وزیر وقت، ختم به‌خیر شد، به این صورت که درشکه‌داران فقط در حومه تهران فعالیت کنند.



نوبرانه‌ای که از فرانسه به تهران آمد

  ثریا روزبهانی
طبق منابع تاریخی در سفر سوم ناصرالدین‌شاه به اروپا، او در روستای ییلاقی به نام «پلومبیر» در فرانسه نوعی بستنی خورد که حسابی خوشش آمد و بعد از این سفر بود که بستنی هم وارد خوراکی‌های تهرانی‌ها شد. معروف‌ترین بستنی‌فروش شهر تهران در آن زمان فردی به نام«ممدریش» بود که بستنی خامه‌دار مخصوصی درست می‌کرد و کم‌کم سر وکله بستنی‌فروشی‌های دوره‌گرد در تهران پیدا شد که بستنی را با نانی مخصوص می‌فروختند. اما بستنی‌فروش مشهور دیگری که شهرتش حتی به شهرهایی مانند لس‌آنجلس و پاریس هم رسیده، اکبر مشهدی است. او که در حوالی میدان راه‌آهن بستنی‌فروشی داشت معتقد بود که بستنی‌های ایرانی باید کاملا با بستنی‌های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی‌ها ترجیح می‌دهند تا در بستنی‌هایشان خامه، گلاب و زعفران بیشتر از نگهدارنده‌های دیگر باشد.

سنگ پیرزن در شمال تهران

حسن حسن‌زاده
 نام سنگ پیرزن هنوز در میان اهالی محله ولنجک زنده است. با وجود اینکه از این سنگ عجیب و غریب اکنون دیگر نشانی باقی نمانده است. حتی نام این سنگ به اسناد و کتاب‌های تاریخی هم راه پیدا کرده و سال‌ها پیش تصویر آن در یک مجله خارجی هم به چاپ رسیده بود. مرحوم ایرج افشار،  پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران، درباره سنگ پیرزن به آنچه در خاطرات عمادالسلطنه خوانده استناد کرده: «این سنگ تخته سنگی یکپارچه و عجیب در دامن کوه ولنجک ‌بود که اهالی به آ ن سنگ پیرزن می‌گفتند. سنگی بزرگ شبیه قارچ که پایه کوچکی داشت. در زبان انگلیسی به این نوع سنگ‌ها، صخره قارچی گفته می‌شود و شاید بتوان معادل این کلمه را در فارسی قارچواره نامید.»

نخستین دانشجویان پزشکی دارالفنون

  رضا نیکنام

در زمان ناصرالدین‌شاه بود که «میرزا تقی‌خان فراهانی» ملقب به امیرکبیر بانی راه‌اندازی نخستین مدرسه‌ مدرن در ایران شد و نخستین دانشجویان رشته‌ پزشکی زیرنظر دو پزشک اروپایی در همین مرکز آموزش علوم و فنون دیدند. شاگردان رشته طب مدرسه دارالفنون، قسمت‌های عملی را در مطب پزشکان و مدرسان مدرسه آموزش می‌دیدند و با آنها به عیادت بیماران می‌رفتند. برای آموزش بیشتر هم بعضی‌ از دستگاه‌های ‌آزمایشگاهی پزشکی، نقشه‌های طبی و تشریحی و اسکلت انسانی از اروپا وارد ایران شد تا دانشجویان پزشکی دقیق‌تر آموزش ببینند. «یاکوب ادوارد پولاک» معلم طب، جراحی و کحالی (علاج چشم)، «ژرژ » علم طب، «گالی» معلم جراحی و «یوهان لوئیس شلیمر» معلم طب، بیماری‌های جلدی و تشریح ازجمله مدرسان رشته پزشکی دارالفنون بودند.

فرود خلبان لهستانی در میدان چهارگوش

  زهرا بلندی
میدان مشق از قدیمی‌ترین نمادهای طهران است که شباهتی به میدان ندارد؛ محوطه‌ای که در دوران فتحعلی‌شاه ساخته شد و همراه با یک کاخ زیبا، ساختمان دانشگاه هنر و موزه‌ها خود را به امروز رسانده است. گویا در دوره ناصرالدین‌شاه، با تلاش محمدحسن‌خان سپهسالار، میدان مشق به شکل مربع درآمد و دیوارهایی مشتمل بر طاق‌نماهای آجری، گرداگرد آن ایجاد و دارای دروازه‌ای شد با یک در دولنگه و دو طاق‌نمای مسدود. نخستین هواپیمایی که در ایران دیده شد با خلبان لهستانی در زمان جنگ جهانی اول، در این میدان فرود آمد و میدان مشق نخستین فرودگاه ایران شد. میدان مشق شاهد اتفاقات تاریخی بسیاری بوده است؛ از انقلاب مشروطه و فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان تا کودتای سوم اسفند به رهبری رضاخان و به ‌دار آویختن میرزا رضا عقدایی، معروف به میرزا رضا کرمانی.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید