گزارشی از برگزاری جشن تکلیف پسران نوجوان در امامزاده حسن ع
بهار اولیها
مژگان مهرابی- روزنامهنگار
آستان مقدس امامزاده حسن همیشه شلوغ و پررفتوآمد است اما دوشنبه شب رنگ و رخ دیگری بهخود گرفته و حال دیگری داشت. قرار است در اینجا جشنی برپا شود؛ جشن «بهار اولیها» مراسمی باشکوه برای روزهداران تازه مکلفشده؛ نوجوانان پسری که امسال ماه رمضان را جور دیگری تجربه میکنند. این برنامه در واقع امکانی فراهم آورده تا پسرهای نوجوان از جشن تکلیف خود در مکانی معنوی و مذهبی لذت ببرند.
آستان امامزاده حسن از صبح شلوغ است. همه در تکاپو برای برگزاری یک جشن باشکوه؛ آن هم با مهمانهای ویژه. پسرهای نوجوانی که تازه به سن تکلیف رسیدهاند، قرار است افطار مهمان آستان مقدس باشند. متولی برنامه، شهرداری است و آن را با هدف تشویق نوجوانان به انجام امور شرعی برگزار کرده است. شور و هیجانی در اینجا هست که با هیچ اتفاق خوش دیگری قابل مقایسه نیست. عوامل برنامه هر کدام گوشهای از کار را برعهده گرفتهاند تا سر موعد فضا برای ورود مهمانها مهیا شود. چیدمان صندلیها و جانمایی سن در حیاط امامزاده از نزدیکیهای ظهر شروع شده است. صندلیهای یکشکل آبیرنگ کنار هم قرار میگیرند و منتظرند تا مدعوین از راه برسند. برنامه راس ساعت 30/16شروع میشود اما از یک ساعت جلوتر بچهها یکی یکی میآیند. چقدر زیبا و چقدر دلنشین! صحنهای که هیچ وقت فراموش نمیشود. پسرها سرگرم گپ و گفت با هم هستند و گویی همدیگر را خوب میشناسند. حمید و فواد از مدرسه سلمانفارسی آمده و با هم همکلاسی هستند. حمید یک لحظه آرام و قرار ندارد و مرتب از روی صندلی بلند میشود. سر به سر دوستانش میگذارد و چهره بشاش او نشان میدهد که سر از پا نمیشناسد. میگوید: «خوشحالم که امروز با دوستانم به امامزاده حسن آمدهام. همهمان دعوت شدهایم به صرف افطار. تفریح خوبی است.» بعد از اینکه به زور خندهاش را تمام میکند از چطور دعوتشدنش به برنامه بهار اولیها حرف میزند: «آموزش و پرورش به مدارس اعلام کرده بود که مراسم جشن و افطار در امامزاده حسن برگزار میشود. مدیر مدرسه ما هم به ما گفت و من و دوستم امروز آمدیم.» رضا هم دانشآموز مدرسه احمدیروشن است و همراه پدرش به اینجا آمده است؛ خوشحال از اینکه با دوستانش میتواند لحظات خوشی را بگذراند. چقدر ساده و بیریا هستند این بچهها. با دلهایی به زلالی آب. همین که در فضایی معنوی، سر سفره امامزادهای کریم آمدهاند خود سعادتی است که نصیب هر کسی نمیشود.
عبادت یک شرافت است
حیاط امامزاده لبریز از جمعیت است. تعداد بچهها به 700- 600 نفر میرسد. همهشان شادند و نشاط خود را با شوخی و خنده نشان میدهند. مراسم جشن به دلشان نشسته چون همه جور برنامهای در آن گنجانده شده است. حامد سلطانی که پویاییاش زبانزد است نقش مجری را ایفا میکند. او آنقدر سرزنده است که دانشآموزان ساکت و آرام را هم سر ذوق بیاورد. مراسم با تلاوت قرآن استاد احمد ابوالقاسمی، قاری بینالمللی شروع میشود. بچههایی که تا چند دقیقه پیش آرام و قرار نداشتند، حالا به احترام قرآن سکوت کردهاند. بعد از قرائت قرآن، گروه سرود تلویزیونی نجمالثاقب برنامه اجرا میکند و سپس حجتالاسلام شهاب مرادی روی سن میآید تا دقایقی سخنرانی کند. کلام شیرین حجتالاسلام مرادی به دل بچهها مینشیند. چقدر خودمانی و راحت با دانشآموزان حرف میزند و از آنها میخواهد برای زندگی خود راه درست را انتخاب کنند. او با گفتههایش تلنگری به دل نوجوانان تازه مکلفشده میزند: «عبادت یک شرافت است. اجازه ندهید کسی این شرافت را انکار کند. من سالهاست به امامزاده حسن میآیم. مردم اینجا از پیر و جوان روحیه جوانمردی دارند. سند این افتخار هم تقدیم 4هزار شهید به میهن است.» بعد از صحبتهای حجتالاسلام مرادی مسابقه فرهنگی برگزار میشود؛ مسابقهای با جایزههای دوست داشتنی. رقابت زیبایی بین پسرها صورت میگیرد و دست آخر چند نفری برنده میشوند و جایزه خود را از دست حامد سلطانی میگیرند.
سفره افطاری به میزبانی امامزاده حسن
لحظه اذان مغرب حال وهوای امامزاده حسن جور دیگری میشود؛ یک حس روحانی که دوست نداری تمام شود. صدای اذان، فضای امامزاده را پر میکند. چه نوای خوشی! خداست که بندگان نوجوانش را صدا کرده تا با آنها دقایقی حرف بزند. پسرها برای گرفتن وضو از هم سبقت میگیرند و با عجله به حیاط پشتی امامزاده میروند. در آنجا فرش و زیراندازهای زیادی برای اقامه نماز پهن شده است. حجتالاسلام محمدرضا وکیلی، روحانی نامی محله امامزاده حسن از راه میرسد و در صف جلو میایستد. پسرها دوان دوان در صفهای نماز میایستند. چهرهشان چقدر دوستداشتنیتر شده است. چقدر معصوم و آرامند. با صدای الله اکبر مکبر، نماز شروع شده و نماز مغرب و عشا در فضایی معنوی خوانده میشود. نماز که به پایان میرسد نمازگزاران برای صرف افطار به صحن راهنمایی میشوند تا روزه خود را باز کنند. پسرها با شلوغی خاص سن خود، وارد صحن امامزاده میشوند. سفره افطاری سادهای پهن شده است؛ نان، پنیر و خرما. همه در کنار هم، دوشادوش یکدیگر سر سفره امامزاده حسن مینشینند. از هیاهوی پسرها صدا به صدا نمیرسد. اما هر چه هست افطار در فضایی دلچسب خورده میشود.
اقبال بچهها به برنامه بهار اولیها
بعد از تهیه گزارش از برنامه، نوبت به رضا شاعری، مسئول امور اجرایی برنامه بهاراولیها میرسد که از صبح برای پیشبرد کارها در تلاش بوده و حالا نظارهگر لبخند پسرهاست. او کمی درباره این مراسم توضیح میدهد: «این مراسم با همکاری شهرداری منطقه 17اجرا شده و در نوع خود کمنظیر است. بچهها توسط اداره آموزش و پرورش و ناحیه سپاه حبیببنمظاهر دعوت شدند. استقبال خوبی از برنامه شد و همین خستگی را از تن ما به در کرد. پسرها در بهترین شرایط امور شرعی خود را یاد گرفتند و نسبت به خواندن نماز و گرفتن روزه مقیدتر شدند.»
مکث
فرشتههایی با چادرهای رنگی
برنامه بهاراولیها، یک مراسم معنوی شاد برای روزه اولیهاست که ماه رمضان امسال در جای جای تهران برگزار شد. یکی از این مکانها، امامزاده قاسم شمیرانات بود که تعداد زیادی دختر مکلفشده در آن شرکت کردند. صدها دختر 9ساله با چادرهای رنگی یکی یکی از راه رسیدند. چهرهشان غرق در شادی است و سر از پا نمیشناسند. چقدر خوشحالند؛ حق دارند؛ به یک مهمانی بزرگ دعوت شدهاند. در بدو ورود به آستان مقدس امامزاده قاسم درکه به هر کدام از آنها بادکنکهای رنگی داده میشود؛ سبز و قرمز و سفید. بر سر رنگ بادکنکها دعواست. یکی سبز میخواهد و دیگری سفید. با شور و شوق وارد حیاط امامزاده میشوند. حیاط پوشیده شده از زیرانداز. خادمها، بچهها را هدایت میکنند تا روی زیراندازها بنشینند. بعضی از دخترها از یک مدرسهاند یا با هم دوست و فامیل هستند. خنده از روی لبهایشان محو نمیشود. مریم و حنانه دخترعمو هستند و با هم در این برنامه شرکت کردهاند. دست در دست هم داده سرود زیبایی را همراه با دیگر دخترها میخوانند. بعد از اجرای سرود، نوبت به سخنرانی حجتالاسلام علیرضا پناهیان میرسد. این روحانی مهربان را همه دوست دارند؛ هم جوانان و هم بچهها. کلام گیرای او به جان و دل دخترها مینشیند. حجتالاسلام پناهیان درباره اهمیت روزه گرفتن برای آنها میگوید: «وقتی روزه میگیرید پدر و مادرتان بیشتر به شما علاقهمند میشوند. پس خدا که از همه مهربانتر است بیشتر شما را دوست خواهد داشت. روزه گرسنگی دارد اما چون حرف خدا را گوش کردهاید خدا بیشتر راضی میشود و علاقه پیدا میکند. شما که اینقدر عزیز هستید باید برای ما دعا کنید. شما دیگر کودک نیستید؛ از کودکی درآمدهاید؛ مثل آدمبزرگها فکر کنید به آیندهتان، فکر کنید و درباره مسائل اجتماعی نظر دهید. وقتی کسی در تلویزیون صحبت میکند، از بزرگترهایتان سؤال کنید که این آقا یا خانم چه مسئولیتی دارد. برایتان مهم باشد. دشمن نمیخواهد شما آگاه باشید. دشمن میخواهد زنان و دختران ما جذب موارد بیاهمیت شوند. دختران من، در مسیر حضرتزهرا(س) قدم بردارید. مطمئن باشید رشد عقلی پیدا خواهید کرد. در درسهایتان هم موفقتر هستید.» اجرای سیدبشیر حسینی، عبدالرضا هلالی و سجاد محمدی به همراه اجرای برنامههای جذاب و متنوع برای کودکان همراه با توزیع افطاری و نورافشانی از دیگر بخشهای جذاب این مراسم بود.