گفتوگو با بانوی سازنده عروسکهای محجبه
برای ساخت عروسکها انگشترم را فروختم
مهدیه تقویراد- روزنامهنگار
عروسکبازی از همان زمان کودکی در خون تمام بچهها بهویژه دخترهاست.کمتر بانویی پیدا میشود که علاقهای به عروسک نداشته باشد. انگار عروسکها جای خالی بسیاری از نداشتهها را پر کرده و با در آغوش گرفتنشان آرامشی را بهدست میآورند که وصف ناشدنی است. حالا مدتی است عروسکهای دست ساختههای بانوی اهوازی روانه بازار شده؛ عروسکهای محجبهای که گویی میخواهند روایتی تازه از عروسکبازی را برای بچههایمان تصویر کنند. عروسکهایی که شاید بتوانند خاطره عروسکهای نیمهبرهنه باربی، السا، آنا و... را کمکم از اذهان فرزندانمان پاک کنند. زینب حیدری، بانوی خوزستانی 39سالهای است که مدتهاست مشغول تولید عروسکهای محجبهای است که نام«آلا» را برایشان برگزیده و بعدتر به تولید عروسکهایی با پوشش مدافعان حرم، مدافعان امنیت و لباس روحانیت منجر شد و نام «علا» را برای این عروسکها انتخاب کرد.
«آلا» و «علا» حالا و بعد از بیش از 7سال که از تولیدشان میگذرد سرتاسر کشور را طی کردهاند و نامی آشنا برای خانوادههای ایرانیاند. عروسکساز خوزستانی مادر 2پسر به نامهای علی و هادی است اما هیچ وقت علاقهاش به عروسک را پنهان نکرده است:«من بچه زمان جنگم، آن موقعها مثل الان نبود که بچهها هر اسباب بازی بخواهند در اختیار داشته باشند. دوخت عروسکهای پارچهای هنر مادرهای آن زمان بود. عروسکهایی که با تکه پارچههای بلااستفاده ساخته میشدند و داخلش را با پنبه یا همان تکهپارچهها پر میکردند و یا با خودکار برایش چشم و ابرو میکشیدند یا آنهایی که هنر بیشتری داشتند اجزای صورت عروسک را گلدوزی میکردند. من هم دوست داشتم مادر یکی از همان عروسکهایی باشم که خانمهای همسایه برای دخترانشان میدوزند اما این آرزویم هیچ وقت محقق نشد.»
زمان گذشت و دختر کوچک دهه 60 بزرگ شد و به شهرشان برگشت و ازدواج کرد. زینب حیدری مشغول تحصیلات حوزوی شد و زمانی که به مدارس دخترانه میرفت متوجه موضوعی شد که برایش چندان هم خوشایند نبود؛ «در مدارس دخترانه میدیدم که تصاویری از باربی و السا و... روی کیف، کولهپشتی و لوازمالتحریر بچههایی است که در سن الگوپذیری قرار دارند و این تصاویر هیچ سنخیتی با فرهنگ اسلامی جامعه ما ندارند. همان جا تصمیم گرفتم تا برای بچههایی که هنوز از دنیای معصوم خود فاصله نگرفته بودند کاری کنم. یک انگشتر طلا داشتم که آن را فروختم و مقداری پارچه نمدی، لوازمالتحریر و وسایل تزئینی خریدم. بعد با کمک خواهر همسرم عروسکهای محجبه نمدی درست کردیم و آنها را بهعنوان سرمدادی یا تزئین دفتر خاطرات استفاده میکردیم و بعد از نماز به دانشآموزان هدیه میدادیم.»
روزهای تولد آلا
همان روزها عروسکهای روسی با شکل و شمایلی جدید به بازار عرضه شده بود؛ عروسکهایی با موهایی بلند، صورتی زیبا و البته دست دوز. زینب حیدری برای ساخت عروسک ابتدا به سراغ یادگیری عروسک سازی روسی رفت؛ «از طریق فضای مجازی چگونگی ساخت عروسک روسی را یاد گرفتم اما همیشه این مسئله در ذهنم بود که چرا این عروسکها بینی و دهان ندارند و دختربچهها نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل ساخت عروسک روسی را کنار گذاشتم و بعد از مدتی عروسکی را ابداع کردم که هم دهان و بینی داشت و هم ظاهرش با فرهنگ اسلامی ایرانی ما سنخیت داشت.»
عروسک تازه متولد شده نیاز به نامی داشت که در بازار شناخته شود و شناسنامهای برای خودش داشته باشد؛ «من برای عروسکهایم دنبال یک نام بودم که هم آسان باشد و هم بهراحتی در اذهان باقی بماند برای همین به قرآن تفال زدم، آیهای از سوره الرحمن «فبای آلا ربکما تکذبان» آمد. با این تفال نام آلا را بهمعنای «نعمتها» برای عروسک اولم انتخاب کردم.»
حالا آلا باید راهی خانههای دختربچههایی میشد که عاشق عروسک بودند، این بار فضای مجازی به کمک حیدری آمد و او توانست عروسکهایش را در فضای مجازی برای علاقهمندان به این عروسکها عرضه کند که از قضا با استقبال خوبی هم مواجه شد؛ «مشتریانم بهصورت خودجوش برای عروسکهایم مشتری دست و پا میکردند و روزبهروز درخواستهای ساخت عروسک بیشتر شد، آخرین بار هم که در نمایشگاه شرکت کردم اردیبهشت سالجاری بود که در سالن حجاب نمایشگاه اسباببازی برگزار شده بود و عروسکهایم با استقبال خوبی از سوی بازدیدکنندگان
مواجه شد.»
یک مادر و 12دایه
آلا حالا علاوه بر زینب حیدری که مادرش است، 12دایه دیگر هم دارد. 12بانویی که در ساخت عروسک به حیدری کمک میکنند تا هم کمک خرجی برای خودشان باشد و هم بتوانند به درخواستهایی که برای خرید عروسک میشود پاسخگو باشند؛ «در کنار ما 13نفر، یک روانشناس کودک هم حضور دارد که در مورد انتخاب رنگ، لباس، اندازه عروسک و... با او مشورت میکنیم. هر قسمتی از اجزای عروسک را که بخواهیم اضافه یا کم کنیم حتما نظر این روانشناس را جویا میشویم تا بتوانیم مطابق با سن و سال دخترانی که قرار است مادرهای جدید این عروسکها شوند، آنها را تولید کنیم.»
عروسکهای سارا و دارا عروسکهایی بودند که اگر چه تبلیغات زیادی برایشان انجام شد اما نتوانستند آنطور که باید و شاید سری در سرهای بازار اسباببازی درآورند و نداشتن پیوست فرهنگی شاید یکی از دلایل این مسئله باشد. حیدری هم با توجه به این مسئله که پیوست فرهنگی میتواند کمک قابل توجهی در بهتر دیده شدن محصولاتش داشته باشد، سعی کرده تا ملزوماتی را که دیگر عروسکها همچون باربی دارند برای عروسکهایش تهیه کند؛«برای اینکه عروسکها جذابیت بیشتری برای دخترانمان داشته باشند همراه عروسکها چند مدل کفش، لباس و روسری، چادر مشکی قجری و ایرانی، نوزاد دختر و پسر، گیره روسری، کش مو، شانه، تل، جوراب، سجاده و جانماز، چادر رنگی، زیور آلات و... هم تهیه شده که بنا به درخواست مشتریهایمان آنها را برایشان ارسال میکنیم.»
برادری به نام علا
حالا که آلا بازار خود را پیدا کرده، جای خالی عروسک پسر در کنار او بیشتر احساس میشود اما حیدری این بار هم برادری برای آلا تولید میکند که نام «علا» را برایش انتخاب میکند؛«زمانی که میخواستم کار تولید علا را شروع کنم با خودم شرط کردم که این عروسکها را طوری تولید کنم که بتوانند حس ایثار و حماسه را در وجود پسران تقویت کنند برای همین سعی کردم تا بنا به مقتضیات و یا درخواست مشتریها فقط لباسهای این عروسک را تغییر دهم و ترکیب صورتشان یک شکل باشد، برای همین عروسک علا با لباس مدافعان حرم را زمانی که داعش هنوز در سوریه و عراق در حال جنگ بود تولید کردم. بعد از اعلام پایان داعش و زمانی که مسئله اغتشاشات در کشورمان شروع شد، لباسهای مدافعان امنیت را بر تن علا کردم، مدتی هم علا با لباس روحانیت تولید شد و علاوه بر اینها پسرک بازیگوش اسپرت پوش را هم تولید کردهایم. بنا داریم تا به مشاغل نیز ورود کنیم و علا را در شغلهای مختلف بهدست علاقهمندانش برسانیم.»
قرار شده تا علا هم همانند آلا با تنوع محصولات جانبی بهدست مشتریانش برسد. خودش میگوید: «چون عروسکهای علا فعلا در پوشش مدافعان حرم و امنیت به جامعه عرضه میشوند بنا نداشتیم تا همراه آنها تفنگ، نارنجک و یا... را به کودکان عرضه کنیم. زیرا عقیده داریم مدافعان حرم و امنیت قاصد آرامش برای کشورمان هستند. به همین دلیل سربند، سجاده، کولهپشتی به اضافه شناسنامه یکی از شهدا را با علا همراه کردهایم تا خانوادهها سرگذشت این شهدا را برای کودکانشان بخوانند و آنها متوجه ایثار، شهادت و از خودگذشتگی این شهدا شوند.»
کفشهای آلا و علا هم داستان خودشان را دارند، کفشهایی که قرار است کاری فرهنگی انجام دهند؛«با تولید این عروسکها خیلی ذهنم مشغول این بود که چطور میتوانم در راه آگاهیبخشی به بچههایی که در کشوری شیعه زندگی میکنند قدم بردارم. با خودم فکر کردم این عروسکها میتوانند وسیلهای باشند تا بهصورت غیرمستقیم به بچهها درباره ماهیت ضدبشری کشورهای استکباری صحبت کنند برای همین تصمیم گرفتم پرچم آمریکا و رژیم صهیونیستی را زیر کفشهای این عروسکها حک کنم و تا الان هم این عروسکها با این کفشها به بازار عرضه میشوند.»
مکث
عروسک باید پیوست فرهنگی داشته باشد
ما برای اینکه بتوانیم با عروسکهایی مثل باربی، السا و... که پیوست فرهنگ غربی را بهدنبال خود دارند مقابله کنیم باید سرمایه زیادی را داشته باشیم. مثلا من بارها تصمیم گرفتهام که برای عروسکهایم کتاب چاپ کنم، نویسنده زبردست و یک ناشر هم برای چاپ کتاب اعلام آمادگی کرده اما مسائل مالی باعث شده تا نتوانیم این ایده را جامه عمل بپوشانیم. یا بارها و بارها تصمیم گرفتهایم تا چیپهای موزیکال(تراشه الکترونیکی) مطابق با فرهنگ کشورمان را در عروسکها تعبیه کنیم و مثلا سرود سلام فرمانده یا آموزش اصول و فروع دین به شعر و آموزش اشعاری که در رابطه با ائمه است را در این چیپها بارگذاری کنیم اما متأسفانه این وسیله در کشورمان ساخته نمیشود و سفارش آن به کشور چین نیز هزینه زیادی را بهدنبال خواهد داشت که از توان ما خارج است.
مکث
عروسکسازی اشتغالزایی است
عروسکسازی میتواند ارز آوری خوبی را برای کشورمان به ارمغان بیاورد همانطور که ما توانستیم عروسکهای آلا و علا را به کشورهای همسایه ارسال کنیم مطمئنا اگر از عروسکسازان حمایت شود این صنعت میتواند آینده خوبی را از نظر ارزی برای کشورمان تصویر کند و کم کم به نقطهای برسیم که بازار اسباببازی کشور از عروسکهای بیهویتی که فرهنگ فرزندانمان را نشانه گرفتهاند خالی شود. شخصیتهای اساطیری شاهنامه ازجمله مواردی هستند که میتوانند در قالب عروسک به دیگر کشورها صادر شوند و همراه آنها نیز کتابهایی درخصوص مروت و غیرت و بزرگمنشی و... به زبانهای مختلف تدوین شود.
نکته
چرا دارا و سارا شکست خورد؟
مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 1392درخصوص تولید اسباببازی فرمودند: من چقدر سر قضیه تولید اسباببازی داخلی معنیدار و جذاب حرص خوردم، دوستان ما آمدند در یکی از دستگاههای فعال و مسئول، عروسکهای خوبی درست کردند؛خوب هم بود؛ اول هم حساسیت طرف مقابل را - یعنی مخالفین را، خارجیها را - برانگیخت که اینها آمدند در مقابل باربی و مانند اینها، این [عروسکها] را درست کردند؛ ولی نگرفت من به اینها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دختری را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچه ما اصلا نمیشناسد.
ببینید، پیوست فرهنگی که میگوییم اینهاست - خب، یک عروسک است فقط، درحالیکه مرد عنکبوتی را بچه ما میشناسد، بتمن را بچه ما میشناسد. ده بیست فیلم درست کردهاند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که میبیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار میکرد، در مغازه هست، به پدر و مادرش میگوید این را برای من بخرید؛ عروسک را میشناسد؛ این پیوست فرهنگی است.
شما بایستی این عروسک را که ساختید، در کنار ساخت عروسک، ده بیست فیلم کودک درست میکردید برای اینکه این عروسک معرفی بشود پیش بچهها؛ بعد که معرفی شد، آنوقت خودشان میخرند، ولی وقتی معرفی نشد، بازار ندارد و ورشکست میشود؛ و ورشکست شد. یعنی یک چنین دقتهایی را بایست کرد.
کارهای ابتــکاری بکنید؛اسباببازی همینجور، بازی رایانهای همینجور، عروسک همینجور، اینها چیزهایی است که لازم است. اسباببازی رایج بچههای ما شده تفنگ. خب، آمریکاییها که پدرجد ما در این کارند، الان پشیمانند، درآن درماندهاند که چهکار کنند.
ما بچههای خودمان را که اَلَکدولَک بازی میکردند که تحرک داشت و خوب بود، گرگمبه هوا بازی میکردند که کار بسیار خوبی بود و ورزش بود و بازی و سرگرمی بود یا این چیزی که خط کشی میکنند و لیلی میکنند - بازی بچههای ما اینها بود - آوردهایم نشاندهایم پای اینترنت، نه تحرک جسمی دارند، نه تحرک روحی دارند و ذهنشان تسخیر شده به وسیله طرف مقابل.
بیایید بازی تولید کنید، بازی ترویج کنید، همین بازیهایی که بنده حالا اسم آوردم و دهتا از این قبیل بازی بین بچههای ما از قدیم معمول بوده را ترویج کنید؛ این یکی از کارهاست، اینها را ترویج کنید. ما همهاش نباید نگاه کنیم ببینیم که غربیها از چهجور بازیها حمایت میکنند، ما هم از همان بازی حمایت بکنیم.
خب حالا من نمیخواهم راجع به بعضی از این ورزشها چیزی بگویم، اما خب ما خیلی کارهای خوب داریم که مال ماست؛ من قبلا گفتم، چوگان مال ماست، دیگران به اسم خودشان کردند؛ خب این را ترویج کنید؛ ورزش باستانی یک ورزش زیبا و هنری است، خب این را ترویج کنید؛ اینها را پیش ببرید و ترویج کنید که بچهها سراغ اینها بروند.
بچههای ما - نوههای بنده - اسم بازیکنان و ستارههای فوتبال دنیا را خیلی خوب بلدند، یکی یکی همینطور مکرر اسم اینها را میآورند؛ این طرفدار این است، آن طرفدار آن است، لباس نمیدانم فلان تیم فرنگی را این میپوشد، آن یکی لباس تیم دیگر را میپوشد، اما اسم مثلا فرض کنید که فلان دانشمند معاصر خودشان را نمیشناسند؛ اسم بیاوری نمیشناسند کیست؛ خب اینها بد است، اینها را ما بایستی واقعا کار بکنیم.