• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
سه شنبه 8 شهریور 1401
کد مطلب : 170027
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/QWZD5
+
-

شهید محمدعلی رجایی ابوالحسن بنی‌صدر و چالش انتخاب کابینه

روزهای دشوار در نخست‌وزیری

نگاه
روزهای دشوار در نخست‌وزیری

علی احمدی‌فراهانی- تاریخ‌پژوه

در زندگی سیاسی شهید محمدعلی رجایی، چالش با ابوالحسن بنی‌صدر، نخستین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در موضوع تعیین اعضای کابینه، یک نقطه عطف به‌شمار می‌رود. این ماجرا، با افت و خیزهای فراوان همراه بود و نهایتا نیز، پیامدهای آن تا فرار رئیس‌جمهور وقت تداوم یافت. مصطفی جوان، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، ماجرا را به‌ترتیب پی آمده به شرح نشسته است: «پس از انتخاب شهید رجایی به نخست‌وزیری، از همان آغاز بر سر انتخاب کابینه، اختلافات جدی به‌وجود آمد. در این مقطع دیدگاه‌های طرفین، در مورد کابینه متفاوت بود. رجایی بر کابینه یکدست و بنی‌صدر بر کابینه ائتلافی تأکید می‌کرد. ازآنجا که رجایی و بنی‌صدر از بینش متفاوتی برخوردار بودند، صلاحیت‌ها و لیاقت‌های افراد نیز، در اندیشه هر یک از آنها متفاوت بود و هر یک معیارهایی درخصوص وزرا داشتند. بنی‌صدر خواستار آن بود که کابینه‌ای ائتلافی را، از همفکران خود انتخاب کند و تمایل نداشت وزرا از نهادهای انقلابی که غالبا افرادی متعهد و انقلابی بودند، باشند و فقط بر تخصص تأکید می‌کرد. رجایی در این باره، نظری مخالف رئیس‌جمهور داشت و همانند حزب جمهوری اسلامی، بر اهمیت تعهد در کنار تخصص پافشاری می‌کرد. وی معتقد بود برای آنکه بتواند کشور را اداره کند، باید کابینه‌ای یکدست از نیروهای انقلابی و متعهد شکل گیرد. رجایی در دیدار و مشورت با امام خمینی(ره) در 1شهریور 1359، توضیحاتی درخصوص روند انتخاب کابینه، به اطلاع ایشان رساند. فردای آن روز رجایی در ملاقات با رئیس‌جمهور، لیست02 نفره اعضای کابینه خود را به وی معرفی کرد. بنی‌صدر پس از این جلسه، در 3شهریور دو نامه متفاوت خطاب به رجایی نوشت. در نامه اول اعلام کرد به جز وزرای دفاع و کشور، به‌دلیل حساسیت وضع کشور، در مورد سایر وزرا کاری ندارد، اما در نامه دوم اعتراض شدید خود را به نحوه و چگونگی گزینش وزرا اعلام کرد. بنابراین به‌دلیل مخالفت بنی‌صدر با بعضی از وزرا خصوصا وزیر کشور، معرفی کابینه به تأخیر افتاد... .»
برای شهید رجایی اختلاف نخست‌وزیر با رئیس‌جمهور، در آغازین دوره از ریاست‌جمهوری در تاریخ نظام جمهوری‌اسلامی، بس تلخ و دشوار به‌نظر می‌رسید. او در پی آن بود که جریان تشکیل کابینه را، در توافق با بنی‌صدر به پیش ببرد؛ امری که عملا محقق نشد. ناصر رضایی از دوستان شهیدرجایی، در این‌باره روایت می‌کند:«بنی‌صدر دائما اذیت می‌کرد و نمی‌گذاشت ایشان کارش را انجام بدهد. یک روز من در اتاق ایشان بودم و دیدم تلفنی با بنی‌صدر صحبت می‌کند و می‌گوید: من وقتی وزیر امور خارجه، وزیر بازرگانی، وزیر اقتصاد و دارایی ندارم، چگونه می‌توانم دولت را اداره کنم؟ این درست مثل این است که بگویند مدرسه‌ای را بدون مدیر و ناظم و دفتردار اداره کن... شهید رجایی خیلی خوب می‌دانست که بنی‌صدر درباره وزرا، تعلل و کارشکنی می‌کرد تا او را در تشکیل کابینه و اداره کشور، ناتوان جلوه بدهد. شهیدرجایی روزهای فوق‌العاده دشواری را سپری می‌کرد. ایشان که در زندان‌های رژیم ستمشاهی به مرد پولادین ملقب شده بود، این روزها هر بار که می‌دیدمش، نسبت به دفعه قبل لاغرتر و ضعیف‌تر شده بود! اگر عکس‌های آن دوره را مرور کنید، خواهید دید که در تمام عکس‌ها کسل است، چون بنی‌صدر به عناوین مختلف ایشان را اذیت می‌کرد!.. .»
فضای عمومی حاکم بر اندیشه مردم و مسئولان در سال 1359، نهایتا شرایط تشکیل دولت و استقرار کابینه را، به نفع جریان خط امام –که شهید رجایی از نمادهای آن در جامعه به شمار می‌رفت- سوق داد. امری که بنی‌صدر با تمامی سنگ‌اندازی‌ها و حرکت‌های ایذایی خویش، توان جلوگیری از آن را نداشت و ناگزیر از واگذاری مسند و فرار از کشور شد. حسین مظفری‌نژاد از مراودان شهیدرجایی، در این فقره معتقد است: «شهید رجایی مثل اغلب سران نظام، خط فکری ضد‌انقلاب به‌ویژه رویکرد انحرافی بنی‌صدر را شناخته بود و می‌دانست که او درصدد صدمه زدن به انقلاب است؛ به همین دلیل تلاش کرد در تریبون مجلس، با به‌کارگیری تمام نیروهای مردمی، در برابر اینگونه انحرافات بایستد و جلوی ضربه دیدن انقلاب را بگیرد. اگر امثال شهید رجایی در مجلس یا نخست‌وزیری حضور نداشتند، بنی‌صدر و اعوان و انصارش می‌توانستند کار را پیش ببرند و او با اتکا به 1‌1میلیون رأی، دست به تخریب‌های غیرقابل جبرانی می‌زد، اما شهید رجایی به میدان آمد و با رویکردهای مستدل و متین و به همراه دیگر مسئولان انقلابی، زمینه‌های خلع بنی‌صدر را فراهم کرد و بعد هم خود با نزدیک به پانزده‌میلیون رأی به ریاست‌جمهوری رسید... .»
* مستندات این یادداشت، از تارنمای پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر ایران اخذ شده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید