• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
دو شنبه 23 خرداد 1401
کد مطلب : 163152
+
-

دختری روی پل

پاتریس لوکنت

اَدِل: «وقتی کوچیک بودم، تنها چیزی که می‌خواستم این بود که بزرگ بشم. خیلی هم زود. ولی حالا اصلا دلیلش رو نمی‌فهمم. نه دیگه حالا که بزرگ‌تر شدم. من آینده‌ام رو مثل نشستن تو یه اتاقِ انتظار می‌بینم. توی یه ایستگاه بزرگ قطار، پر از نیمکت و تابلو. درحالی‌که مردم زیادی بدون دیدن من، از کنارم رد میشن و همه‌شون عجله دارن، که سوار کابین‌های قطار بشن. اونا جایی برای رفتن دارن، یا کسی رو برای دیدن... و من اونجا منتظر نشستم.»
بازپرس: «منتظر چی ادل؟»
اَدِل: «منتظر یه اتفاق که برام بیفته.»

این خبر را به اشتراک بگذارید