گفتوگو با یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد، درباره نمایشگاه کتاب، ممیزی، جایزه جلال و...
فروش کتاب در نمایشگاه خواسته ناشران بود
محمدناصر احدی-روزنامهنگار
چند روزی به نمایشگاه کتاب مانده بود که یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به مؤسسه همشهری آمد و فرصت شد که با او درباره موضوعات مختلف حوزه کاریاش به گفتوگو بنشینیم. عمده فعالیتها و مأموریتهای معاونت فرهنگی در حیطه کتاب و نشر است و طبیعتا سؤالات ما از احمدوند حول همین موضوعات بود. احمدوند مدرک دکتری عرفان و تصوف اسلامی از دانشگاه ادیان و مذاهب قم دارد و علاوه بر سابقه کار اجرایی و مدیریتی در سازمانها و نهادهای مختلف، سابقه کار رسانهای و مطبوعاتی هم دارد. با اینکه وقت تنگ بود، احمدوند سر حوصله و با تأنی به سؤالهای ما جواب داد و ما هم سعی کردیم تا جایی که میتوانیم در مطرحکردن مسائل و موضوعاتی که دغدغه کتابخوانان و فعالان حوزه نشر است کوتاهی نکنیم.
نمایشگاه کتاب امسال با همه حرفوحدیثها در مصلای تهران برگزار شد. احتمال دارد که سال آینده مکان نمایشگاه تغییر کند؟
چو فردا شود فکر فردا کنی. نمایشگاه کتاب احتمالا در آینده دچار تغییرات ماهوی هم خواهد شد. براساس تغییرات ماهوی نمایشگاه، بهترین محل نمایشگاه هم انتخاب خواهد شد. حتما برای برگزاری نمایشگاهی با این ابعاد باید به جای مناسب آن هم فکر کرد. فعلا در شهر تهران جای مناسبتری از مصلی برای برگزاری نمایشگاه نیست، اگرچه لازم بوده که حتما فضای مناسبی در تهران برای اتفاقاتی از این دست دیده شود که خب دیده نشده. فعلا مصلی بهترین مکان برای نمایشگاه است که فضای نمایشگاهی نیست و بالاخره مشکلاتی دارد، اما به هر حال فضای بهتری از مصلی هم در اختیار نداریم.
در تغییراتی که برای نمایشگاه مدنظر دارید، به تفکیک بخشهای مختلف نمایشگاه هم فکر شده؟ مثلا از سالها پیش این ایده مطرح است که اگر بخش دانشآموزی و دانشجویی از نمایشگاه جدا شود و بهصورت مستقل در مهرماه و همزمان با بازگشایی مدارس و دانشگاهها برگزار شود، از ازدحام در نمایشگاه جلوگیری میشود.
شیوههای مختلفی برای برگزاری نمایشگاه پیشنهاد شده اما اینکه بهترین روش کدام است باید بررسی کارشناسی شود. اهالی نشر، مخاطبان کتاب و مدیران فرهنگی باید با همدیگر این موضوع را بررسی کنند. نظرات مختلف است. یکی از پیشنهادها همین است که نمایشگاه موضوعی باشد بهتر است اما این به این معنا نیست که حتما نمایشگاه موضوعی هم با استقبال مواجه خواهد شد. ما در سالهای گذشته نمایشگاههای موضوعی هم داشتیم که با استقبال مخاطبان مواجه نشدند و تجربههای کاملا موفقی نبودند. نکات مختلفی را درباره نمایشگاه باید در کنار هم دید و در یک همنشینی معنادار نیازها و پاسخ به نیازها به راهحل مطلوب رسید.
یکی از انتقادات وارد به نمایشگاه کتاب این است که نمایشگاه به جای اینکه محلی برای معرفی آثار ناشران، تبادل نظر اهالی نشر و بازخورد گرفتن از کتابخوانان باشد به فروشگاهی بزرگ تبدیل شده است. برای حل این مسئله در سالهای بعد فکری کردهاید یا همچنان فروش کتاب در نمایشگاه به قوت خود باقیمیماند؟
تصمیم ابتدایی امسال درباره نمایشگاه این بود که نمایشگاه صرفا محلی برای نمایش آثار باشد و فروش اتفاق نیفتد. این تصمیم در شورای سیاستگذاری نمایشگاه هم به تصویب رسیده بود اما ناشران محترم بهدلیل مشکلات اقتصادی و برگزار نشدن نمایشگاه در 2سال گذشته مکررا تقاضا داشتند که از فروش مستقیم آثارشان بهرهمند شوند و این امکان از آنها گرفته نشود. برای حمایت از ناشران محترم و برای اینکه بدنه نشر احساس نکند که تصمیمی در خلأ گرفته شده، به این تقاضای ناشران محترم - بهرغم میل قلبی ما و بهرغم تصمیم شورای سیاستگذاری - احترام گذاشته شد و فروش مستقیم به نمایشگاه امسال اضافه شد. البته با اضافه شدن بخش فروش مجازی، پیشبینی ما این است که خود ناشران هم در نمایشگاه امسال تجربه خواهند کرد که فروش اینترنتی میتواند تا حدود زیادی جایگزین فروش مستقیم شود و این مطالبه از سوی خود ناشران صورت بگیرد که برای سال آینده ما نمایشگاه را به محل معرفی و ترویج و شناساندن آثار تبدیل کنیم.
برای حمایت از ناشران، اجازه فروش آثارشان در نمایشگاه به آنها داده شد اما آیا برای حمایت از کتابفروشان طرحهای تخفیف فصلی همچنان برگزار میشود؟ عیدانه کتاب در اسفندماه سال گذشته برگزار نشد و هنوز مشخص نیست که طرح بهاره کتاب تا آخر بهار برگزار میشود یا نه.
فعلا بنا بر ادامه طرح تخفیف فصلی است و تصمیم داریم در فصل بهار هم طرح تخفیف فصلی برگزار شود اما واقعیتی در کشور وجود دارد و آن اینکه تعداد زیادی از مردم کشور دسترسی به کتابفروشی ندارند و در نزدیکی محل زندگیشان با یک فاصله مناسب و منطقی کتابفروشی وجود ندارد. در روستاها که بهطور مطلق وجود ندارد. حدود 20درصد جمعیت کشور ما ساکن روستاها هستند یعنی حدود 18میلیون نفر ساکن روستا داریم. اینها بهطور مطلق دسترسی به کتابفروشی ندارند. اکثر شهرهای کوچک ما کتابفروشی ندارند یا کتابفروشیشان بهصورت بسیار محدودی کتاب عرضه میکند. حتی در شهرهای بزرگ هم وضع همین است؛ بنابراین ما با فقر کتابفروشی مواجهیم. شما ببینید در کشوری که به راحتی میشود گفت اکثریت مخاطب جدی کتاب دسترسی خوبی به کتابفروشی ندارند، آیا باید امکان این جمعیت را برای خرید کتاب، برای مواجهه و انتخاب کتاب جدید از بین ببریم؟ نباید فضایی ایجاد کنیم که بتوانند کتاب ببینند و کتاب بخرند؟ یکی این نکته. دیگر اینکه کتابفروشی هم توانایی ارائه همه آثار ناشران را ندارد. ابعاد و حجم کتابفروشیها آنقدر نیست که همه کتابهای ناشران را عرضه کنند. عناوین منتشرشده خیلی زیاد است و اصلا تناسبی با ظرفیت کتابفروشیها ندارد. بهطور طبیعی بخشی از کتابهای ناشران اصلا در کتابفروشیها ارائه نمیشود یا در اکثر کتابفروشیها نیست. خب، باز این امکان جدی را هم از مخاطب گرفتیم و هم از ناشران که کتابهایشان عملا وارد چرخه فروش نخواهد شد. با کنار هم گذاشتن همه این موارد میبینیم که به راحتی نمیشود گفت امکان فروش را از ناشران سلب کنیم و صرفا از کتابفروشیها حمایت کنیم. البته در آینده باید به سمتی رفت که دسترسی به کتابفروشیها افزایش پیدا کند. کار درست این است اما در شرایط فعلی و واقعی، امکان این را نداریم که مردم را از خرید کتاب محروم کنیم.
واضح است که راهاندازی کتابفروشی در روستاها از نظر اقتصادی بهصرفه نیست. برای توزیع منصفانه کتاب در سراسر کشور و برای قشری که دسترسی به کتابفروشی ندارد طرحهایی مثل فروش آنلاین درنظر دارید؟
همین است که میفرمایید؛ امکان اینکه کتابفروشی در روستا شکل بگیرد تقریبا نیست اما با امکانات جدیدی که وجود دارد، فراهم کردن امکان دسترسی مردم روستایی و شهرهای کوچک و حاشیهنشین به کتاب عملی است. طرح بزرگی در وزارت ارشاد درباره این موضوع در حال پیگیری است و امیدواریم مدت کوتاهی بعد از نمایشگاه این طرح را اعلام عمومی کنیم برای اینکه دسترسی عمومی مردم به همه کتابها فراهم شود. جزئیات این طرح حتما اطلاعرسانی خواهد شد.
در تهران بیشتر از سایر شهرها کتابفروشی داریم اما کتابفروشان رقبایی در گوشهوکنار خیابانها دارند که کتابهای ناشران ناشناس و گمنام را با 50درصد تخفیف میفروشند. این ناشران متهم هستند به رونویسی از ترجمههای ناشرانی که برای تولید کتاب خوب هزینه کردهاند و زحمت کشیدهاند. طرحی برای برخورد با این ناشران کپیکار دارید؟
قانونا ما ملزم هستیم به هر ناشری که کتابش را به وزارت ارشاد ارائه میکند، طبق ضوابط نشر مجوز بدهیم. کتابها بررسی میشوند و اگر مغایرتی با قانون نداشته باشند، مجوز میگیرند. در گذشته و تا امروز امکان مشابهتیابی در کتاب وجود نداشت. این کار هم باید توسط نرمافزار صورت بگیرد. طبیعی است که افراد نمیتوانند مشابهتیابی را انجام دهند. از سال گذشته که من وارد وزارتخانه شدم گفتوگو با 2شرکت جلو رفته تا نرمافزار مناسب برای مشابهتیابی کتاب را مستقر کنیم. انشاءالله این اتفاق بیفتد تا بتوانیم جلوگیری کنیم از دادن مجوز به کتابهایی که مشابه هستند. یک کار دیگر هم باید بکنیم. سالها جلسات هیأتنظارت برای اجرای ضوابط نشر در کتاب بزرگسال و هیأتنظارت برای اجرای ضوابط نشر در کتاب کودک برگزار نمیشد. این دو هیأت را به شورایعالی فرهنگی معرفی کردیم، افراد را تعیین کردیم، اسامی تصویب شد و جلساتشان شروع خواهد شد. در آنجا باید مصوباتی شکل بگیرد که از مالکیت ناشران و مترجمان و نویسندگان بر آثارشان بیشتر حراست شود و کپی اتفاق نیفتد. این احتیاج به تعیین ضوابط دارد و اول باید مقرراتش تصویب شود و ما بتوانیم به آن عمل کنیم. این در دستور کار اداره کتاب قرار دارد.
ظرف ماههای گذشته، قیمت کتاب سر به فلک زده و آن بخشی از مردم که کتاب میخرند، تقریبا از خرید کتاب ناتوان شدهاند. قیمت کاغذ بالاست و طرحهایی که برای راهاندازی کارخانه تولید کاغذ در داخل وجود داشته فعلا به سرانجامی نرسیده. برای حل این مسئله به چه تمهیدی اندیشیدهاید؟
در گرانی کتاب عوامل مختلفی نقش داشتند. یک بخش گرانی کاغذ است و بخش دیگر گرانی انواع خدمات نشر و دستمزدهاست. همه هزینههایی که در چرخه نشر هست، دچار گرانی و افزایش قیمت شدهاند و طبیعی است که روی قیمت محصول نهایی اثر خواهد گذاشت. کاغذ هم بخشی از این گرانیها را بهخودش اختصاص داده است. یک علت گرانی کاغذ افزایش قیمت جهانی آن است که در چند ماه گذشته قیمت جهانی کاغذ 30-20 درصد افزایش پیدا کرده است؛ تقریبا از 7-6ماه پیش که قیمت هر تن کاغذ حدودا 900دلار بود، حالا به هر تن 1200دلار رسیده، به اضافه هزینه حمل و تحویل در کشور ما. این هزینه، قابلتوجه است. قیمت عمده کاغذ هم با ارز آزاد یا ارز نیمایی محاسبه میشود. با یک بند کاغذ 100در 70 که میشود حدودا 24.5کیلوگرم و قیمت هر کیلو 1.2دلار، به همین عددهایی میرسیم که در بازار هست. گرانفروشی در بازار کتاب حدودا 15-10درصدی است. ما باید تولید داخلیمان را به سرانجامی برسانیم. این موضوع زیرساختهایی لازم دارد. در چند ماهی که ما هستیم، مکرر و مرتب پیگیر آماده شدن امکان تولید کاغذ و افزایش ظرفیت تولید کاغذ در تولیدکنندههای داخلی هستیم. تقریبا هر ماه 2-3جلسه با وزیر ارشاد و مسئولان داریم که بتوانیم مسائل تولید کاغذ در داخل را حل کنیم. مسائل متعدد و مفصل است؛ از مواداولیه تا مالیات بر ارزش افزوده تا مشکلات نوسازی دستگاهها و خیلی مسائل دیگر که اینها را حل کردهایم. دولت سعی جدی دارد که تولید داخلی کاغذ احیا شود و امیدواریم با رفع این موانع تولید داخلی کاغذ راه بیفتد و تا آخر سال بخشی از کاغذ موردنیاز را تامین کنیم. ظرف یکی، دوسال آینده هم میتوانیم بخش عمدهای از نیاز کشور را در داخل تامین کنیم؛ این شدنی است. عزمش هم در دولت وجود دارد. اهتمام صاحبان کارخانهها هم وجود دارد.
بخشخصوصی در این مورد با شما همکاری میکند؟
بله. کارخانه زاگرس در شیراز در حال تکمیل است و امیدواریم با رفع برخی مشکلاتش تا آخر سال فعال شود. کارخانه کاغذ مازندران که بخشخصوصی نیست و توسط هلدینگ اداره میشود، اما آنها هم به حوزه توزیع و تولید کاغذ وارد شدهاند. با اینکه سال گذشته تولیدشان تقریبا زیر 10هزار تن بود، فکر کنم امسال به حدود 30هزار تن برسند و امیدواریم سال آینده به حدود 50هزار تن برسند. کارخانه پارس میتواند فعلا تا بالای 10هزار تن تولید کند تا بعدا بیشتر شود. کارخانههای کارون و شوشتر هم بعدا میتوانند به خط تولید اضافه شوند. اگر همه شرایط فراهم شود، میتوان بالای 150هزار تن توان تولید داخلی را ظرف 2 تا دوسالونیم فعال کرد، منتهی احتیاج دارد که همت گروهی در بخشهای مختلف دولت شکل بگیرد که داریم برای این تلاش میکنیم.
همیشه حرفوحدیثهایی درباره توزیع کاغذ دولتی میان ناشران وجود داشته است. آماری منتشر شد که نشان میداد - بهرغم تصور عمومی - برخی ناشران خصوصی از کاغذ دولتی منتفع میشوند اما همچنان قیمت کتابهایشان خیلی زیاد است. شما سازوکار اختصاص کاغذ دولتی به ناشران را تغییر میدهید و آیا فهرست ناشرانی که کاغذ دولتی دریافت میکنند بهطور شفاف اعلام خواهد شد؟
بخش عمدهای از کاغذی که در سال1398 با ارز ترجیحی گرفته و در سال1399 توزیع شد، در بخش خصوصی مصرف شد. در وزارت ارشاد عدهای برای شفاف شدن آمار در حال تلاش هستند. آماری که اعلام شد، آمار اعلامشده از طرف وزارت ارشاد نبود. آن آمار کاملا دقیق نیست و تغییراتی دارد. برخی از ناشران خصوصی بیش از آنچه اعلام شد کاغذ دریافت کردهاند؛ همینطور ناشران دولتی. گروهی در وزارت ارشاد بدون سروصدای رسانهای دارند کارشان را انجام میدهند تا واقعیت ماجرا معلوم شود. خب، اگر ناشری به نادرستی بیش از آنچه باید کاغذ دریافت کرده، حتما در حمایتها و تسهیلات آینده وزارت ارشاد لحاظ خواهد شد. حتما باید به نسبت بهرهمندیاش، خدمات فرهنگی ارائه میکرده. اگر ناشرانی کاغذ دریافت کردهاند اما کاغذ دولتی باعث نشده که قیمتهایشان کاهش پیدا کند، حتما باید این روند اصلاح شود و باید آن افزایش قیمتی که از مخاطب گرفتهاند، جبران شود. اینها حتما پیگیری میشود و بهطور دقیق و شفاف اعلام خواهد شد. این موضوعی نیست که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آن به راحتی بگذرد اما هیاهو هم دربارهاش نمیکنیم. در مورد آینده هم، چون فعلا ارز ترجیحی به واردات کاغذ و وزارت فرهنگ تخصیص داده نشده، اگر ارزی در اختیار قرار گرفت که قولهایی داده شده، طبعا سازوکار تخصیص کاغذ هم اعلام خواهد شد.
مخاطب کتاب که از مسائلی مثل ارز ترجیحی و کاغذ دولتی و نحوه تعیین قیمت کتاب خبر ندارد، فقط بالارفتن قیمت کتاب را میبیند و ممکن است برایش این سؤال پیش بیاید که چرا دولت نظارتی روی قیمت کتاب ندارد، درحالیکه اهلفن میدانند دخالت دولت در تعیین قیمت کتاب تقریبا نشدنی است.
مجموعا ورود دولت به قیمتگذاری حوزه کتاب کار موفقی نخواهد بود. یعنی اینکه فکر کنیم دولت میتواند روی همه کتابها قیمتگذاری و بعد نظارت کند، دولت را وارد سازوکاری خواهد کرد که اجرایی نخواهد بود. بنابراین منطق ندارد که ما بخواهیم قیمت کتاب را تعیین کنیم. تولید کتاب هم عوامل متعدد و متغیری دارد. به این راحتی نمیشود قیمت تمامشده کتاب را از بیرون حوزه نشر تعیین کرد. ممکن است هزینه تألیف یا ترجمه محتوای یک کتاب با کتاب دیگری با همان تعداد صفحه بسیار متفاوت باشد. بنابراین کتاب باید کاملا براساس قیمت تمامشده قیمتگذاری شود و رقابت بازار باعث میشود که قیمتها غیرمنصفانه نباشد. عمده تولیدات ناشران کشور هم همینطور است. اگرچه ممکن است گران باشد، اما خب عوامل مختلف در گرانیاش اثر گذاشته. گرانفروشی نیست. درصد اندکی وجود دارد که ممکن است بیانصافی رخ دهد که آنها هم طبیعتا توسط خود مخاطب طرد خواهد شد و در بازار رونق نخواهد گرفت.