گفتوگو با محسن گروسی، مهاجمی که آخرین گل قهرمانی یک تیم باشگاهی ایران در آسیا را به ثمر رساند
قهرمانی پاس شانسی نبود
مهرداد رسولی
روزی که پاس تهران با مربیگری فیروز کریمی روی قله فوتبال آسیا ایستاد، خیلیها بر این باور بودند که فوتبال ایران بعد از یک دوره ملالآور یکبار دیگر به سطح اول فوتبال آسیا برگشته و قهرمانی در مهمترین تورنمنت باشگاهی آسیا دیگر برای تیمهای ایرانی آرزوی محالی نخواهد بود. چنین تصوری با گذشت سالهای طولانی و حسرت تیمهای ایرانی برای تکرار این عنوان رنگ باخت و بعد از 3دهه هنوز هیچکدام از تیمهای ایرانی فاتح رقابتهای باشگاهی آسیا نشدهاند. محسن گروسی، مهاجم سالهای نهچندان دور تیم ملی و باشگاه پاس کسی است که تنها گل این تیم در فینال بهیادماندنی جام باشگاههای آسیا را به ثمر رساند و به همین دلیل نامش در تاریخ فوتبال ایران ثبت شده است. او که این روزها از عرصه فوتبال فاصله گرفته، خاطرات بسیاری درباره نمایش درخشان پاس در جام باشگاههای آسیا نقل میکند.
پاس تهران تا قبل از راهیابی به جام باشگاههای آسیا چندبار به نیمهنهایی و فینال جام حذفی رسیده بود، اما در تقابل با دو تیم بزرگ پایتخت تسلیم میشد. چطور پاس با چنین پیشینهای یکباره در مهمترین تورنمنت باشگاهی آسیا درخشید و در نهایت قهرمان جام باشگاههای آسیا شد؟
سال 1368که برای گذراندن خدمت سربازی به پاس پیوستم این تیم بازیکنان جوان و مستعدی داشت. فیروز کریمی که از یکسال قبل بهعنوان سرمربی پاس انتخاب شده بود یکی از مربیان نوگرای فوتبال ایران در آن سالها بهحساب میآمد. ایشان بهشدت اهل مطالعه بود و خودش را بهروز نگه میداشت. بازیکنان جوان پاس هم تشنه یادگیری بودند. آن سال ما جزو سه تیم مدعی قهرمانی در لیگ فوتبال ایران بودیم و در جام میلز هندوستان هم قهرمان شدیم. بعدها یکبار قهرمان جام حذفی و 2بار قهرمان لیگ شدیم و به جام باشگاههای آسیا راه پیدا کردیم. بنابراین پاس یک تیم جوان و یکدست و در حال پیشرفت بود و درخشش در جام باشگاههای آسیا بخشی از مسیری بود که برای بدلشدن به یکی از بهترین تیمهای باشگاهی ایران طی میکردیم.
البته قهرمانی پاس در آسیا با چاشنی شانس و اقبال هم بود. این تیم در یک رقابت نزدیک با تیم العربی قطر به مرحله گروهی راه پیدا کرد و با یک امتیاز از مرحله گروهی هم صعود کرد. شاید پاس تنها تیم باشگاهی ایران باشد که فقط با یک امتیاز به مرحله حذفی جام باشگاههای آسیا صعود کرد.
البته شانس خیلی در این ماجرا دخیل نبود. ما در دور مقدماتی تیم یمنی را بردیم و در بازی رفت و برگشت العربی که یکی از بهترین تیمهای آسیا بود را با نتیجه 4بر 3بردیم تا به مرحله نهایی که در بحرین برگزار میشد، صعود کنیم. در این مرحله یک بر صفر به الوصل باختیم و با تیم پاکستانی یک بر یک مساوی شدیم و بهعنوان تیم دوم گروه به مرحله حذفی صعود کردیم. در مرحله حذفی تیم قدرتمند یومیوری ژاپن را با یک بازی حسابشده و با نتیجه 2بر یک بردیم. یومیوری 2بازیکن مطرح برزیلی داشت و بردن این تیم کار آسانی نبود. در فینال الشباب عربستان را که نصف بازیکنانش از جام جهانی برگشته بودند، بردیم و قهرمان شدیم. یادم هست که سرمربی یومیوری ژاپن در کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی گفته بود ما برای قهرمانی آمدهایم و به پاس فکر نمیکنیم، اما بعد از بازی گفت پاس آن تیمی نبود که تصورش را میکردیم. متأسفانه آن موقع تعداد روزنامههای ورزشی زیاد نبود و به همین دلیل درخشش پاس در جام باشگاههای آسیا آنطور که باید در رسانهها بازتاب نداشت. حتی بازیهای ما در این مسابقات پخش زنده تلویزیونی نداشت.
نقطه روشن ماجرا این بود که پاس با یک مربی ایرانی قهرمان آسیا شد. چقدر میتوانیم برای فیروز کریمی در این موفقیت تاریخی سهم قائل شویم؟
فیروز کریمی خیلی دنبال یادگیری بود. یادم هست در آن سالها کتابهای زیادی با موضوع سیستمهای روز دنیا از آلمان برایش میفرستادند و این کتابها را مطالعه میکرد. او در انتقال نکات فنی به بازیکنان تبحر زیادی داشت و روی کارهای روانشناسی هم خیلی خوب کار میکرد. در آن سالها همه میگفتند هر تیمی جز استقلال و پرسپولیس به آسیا برود جام نمیآورد، اما پاس با ترکیبی از بازیکنان جوان و باتجربه و یک مربی با دانش، خلاف این تصور را ثابت کرد.
پاس در آن سالها تیم یکدستی داشت و به ستارهها متکی نبود. قبل از شروع مسابقات جام باشگاههای آسیا بازیکنانی مثل محمد خاکپور، حمید استیلی، مارکار آقاجانیان و... را از دست دادید و حین مسابقات علی اصغر مدیرروستا بهدلیل مصدومیت از ترکیب کنار رفت اما این تیم در نهایت قهرمان آسیا شد. فکر میکنم به همین دلیل در کسب این عنوان باید سهم زیادی برای مربی قائل شویم.
همینطور است، بعد از آنکه چند بازیکن اصلی را از دست دادیم، فیروز کریمی، بازیکنان جوان را جایگزین کرد و این بازیکنان خیلی زود با روشی که مربی بازی میکرد هماهنگ شدند. مهدی تارتار، محمود شافعی، فرهاد عباسی و... جای خالی بازیکنان بزرگ را پرکردند. در بازی نخست مرحله نهایی که به الوصل امارات باختیم، اصغر مدیرروستا حضور نداشت و اکبر یوسفی بهدلیل مصدومیت تعویض شد. در بازی دوم هر دو بازیکن میتوانستند بازی کنند اما مربی ترجیح داد از بازیکنان جوان استفاده کند. این هم تدبیر فیروز کریمی بود چون باعث شد بهعنوان یک تیم ناشناخته به مرحله حذفی راه پیدا کنیم.
پاس در آن مسابقات ساختار دفاعی محکمی داشت و با رعایت اصول دفاعی و با یک فوتبال منظم قهرمان آسیا شد. اینکه فیروز کریمی تحتتأثیر فوتبال آلمان بود چقدر در شکلگیری این ساختار دفاعی نقش داشت؟
تفکر آقای کریمی این بود که دفاع باید از خط حمله شروع شود و اینگونه نبود که کارهای دفاعی روی شانه چهار مدافع و یک هافبک دفاعی باشد. وقتی بازی شروع میشد مهاجمان ما نخستین مدافعان تیم بودند. ما با همین روش در لیگ ایران هم کمترین گل خورده را داشتیم و بخش زیادی از موفقیتمان همین ساختار دفاعی مستحکم بود.
شما آخرین گلی را که منجر به قهرمانی یک تیم ایرانی در جام باشگاههای آسیا شد به ثمر رساندهاید و هیچ بازیکنی هنوز موفق به کسب چنین موفقیتی نشده است. این هم برای خودش رکوردی است. فکر میکردید تا 30سال هیچکدام از فوتبالیستهای ایرانی موفق به گلزنی در فینال مهمترین تورنمنت باشگاهی آسیا نشود؟
این هم یکی از نقاط تاریک فوتبال ایران است که این رکورد بعد از 30سال پابرجا مانده است. به واسطه بازیکنان مستعدی که داشتیم هرگز فکر نمیکردم تا 3دهه بعد این اتفاق تکرار نشود. بهنظرم مشکلات ساختاری باشگاههای ایران باعث ثبت این رکورد شده است. بیشتر تیمهای ایرانی وقتی به مرحله نهایی لیگ قهرمانان آسیا میرسند کار را تمامشده میدانند اما در این مرحله تازه کار اصلی تیمها شروع میشود. همه تیمهای آسیایی وقتی به مرحله نهایی صعود میکنند با جذب بازیکنان مطرح خارجی نقاط ضعفشان را پوشش میدهند و با تمام قدرت میآیند اما تیمهای ایرانی بازیکنان اصلیشان را از دست میدهند و همیشه با تیمی نصفه و نیمه راهی مسابقات میشوند.
قهرمانی در جام باشگاههای آسیا میتوانست سکوی پرتاب پاس باشد و این تیم را به ابرقدرت فوتبال ایران بدل کند. پاس تنها تیمی بود که میتوانست قهرمانی در لیگ برتر را از سیطره استقلال و پرسپولیس خارج کند، اما انتقال پاس به همدان این تیم را از صحنه فوتبال ایران محو کرد. فکر میکنید این تیم اگر تماشاگر داشت به چنین سرنوشتی دچار میشد؟
پاس در بسیاری از شهرهای ایران طرفدار داشت. وقتی در جام حذفی به برازجان و بندرلنگه و سایر شهرهای دورافتاده میرفتیم عدهای به ورزشگاه میآمدند و پاس را تشویق میکردند. حتی وقتی پاس به همدان منتقل شد و من بهعنوان مربی در آن تیم فعالیت میکردم، یکسری هوادار داشتیم که از شهرهای اطراف به ورزشگاه میآمدند. پاس در آن سالها یکی از قطبهای فوتبال ایران هم بود. بازیکنان بزرگی مثل حشمت مهاجرانی، محمد رنجبر، مهدی مناجاتی، جواد نکونام و... در این تیم توپ میزدند و جزو مفاخر فوتبال ایران بودند. پاس همیشه تیم قدرتمندی بود اما بهخاطر مشکلات مالی یا دستور از بالا به همدان منتقل شد درحالیکه میتوانستند به جای انتقال پاس، امتیاز یک تیم را برای همدان بخرند.
الان مشغول چه کاری هستید؟
من 12سال در فوتبال ایران مربیگری کردم اما 3-2 سالی میشود که از فوتبال دور شدهام. فکر میکنم روش کار و خصوصیات اخلاقیام با فضایی که الان در فوتبال حاکم شده سازگار نیست. در این مدت پیشنهادهای زیادی هم داشتم اما هیچکدام را نپذیرفتم. این روزها بیشتر در حال مطالعه هستم و فیلمهای آموزش مربیگری را میبینم. اگر در آینده شرایط تغییر کند به دنیای مربیگری برمیگردم.