تقویم / سالمرگ/ شاعر ترانههای تهران
محمد علی با داستانها و شعرهایی که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی میگفت، بزرگ شد. در دبستان با احمدرضا احمدی هم شاگردی بود و بهواسطه آموزشهای پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود. محمدعلی سپانلو در دوران دبیرستان به یک کتابخوان حرفهای تبدیل شد و در همان سالها بود که در مسابقه داستان نویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش به نام دشت پندار در آن مجله چاپ شد.
با ورود به دانشگاه با وجود اینکه به هیچ احزاب و گروه سیاسی نپیوست، ولی در متن جریانهای سیاسی و جنبش دانشجویی آن زمان قرار داشت و در تحصنها و راهپیماییها شرکت میکرد و در برخی از مراسم شعر میخواند. در آن سالها سپانلو مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان مینوشت و کتابی هم به نام پچپچهای در ظلمت را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد که بهصورت پاورقی در روزنامه چاپ شد. خودش در اینباره گفته: «از دوره دبستان میخواستم شعر بنویسم ولی چیز دندانگیری بهدست نمیآمد. در مدرسه رازی و بعد مدرسه دارالفنون ضمن تقلید از استادان شعر فارسی میکوشیدم صدای خودم را بیابم، اما قایق من در باتلاق به سنگینی پیش میرفت. روز اول بهمن سال1340، وقتی از یکی از تظاهرات دانشکده حقوق، با سر شکسته و بارانی سرخ از خون به خانه آمدم، قلم برداشتم و شاعر شدم. گویی خون غبارهای قریحه مرا شسته بود. ناگهان هرچه میخواستم مینوشتم یا اختراع میکردم، زبان، سبک، تصویر و صدای ویژه خودم را، به این تعبیر، من فرزند هنری جنبش دانشجویی ایران هستم.»
در سال۱۳۴۲ با انتشار «آه... بیابان» نخستین مجموعه شعرش، خود را به نام شاعری مطرح به جامعه ادبی ایران شناساند. او بهتدریج طی نیم قرن بیش از ۶۰عنوان کتاب شعر و نقد و پژوهش ادبی منتشر کرده است. با اینکه سپانلو منتقد ادبی و مترجم هم بود، اما او را بیشتر با شعرهایش در وصف تهران میشناسند و به همین دلیل هم لقب «شاعر تهران» را داشت. او در همه اشعارش کم و بیش به تهران اشارههایی دارد، اما در سه مجموعه «خانم زمان»، «هیکل تاریک» و «قایقسواری در تهران» است که پایتخت ایران و زادگاه شاعر در حد یک اسطوره مطرح میشود. «خانم زمان» در بین این آثار شهرت بیشتری دارد.
روز سهشنبه ۱۵اردیبهشت۱۳۹۴ سپانلو که چند سالی از بیماری سرطان ریه رنج میبرد، درپی تشدید ناراحتی ریوی و تنفسی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سجاد تهران بستری شد و سرانجام شامگاه دوشنبه ۲۱اردیبهشت۱۳۹۴ در سن ۷۵سالگی درگذشت و پیکرش در قطعه نامآوران بهشتزهرا به خاک سپرده شد.