شطرنج با ماشین قیامت
اگر به کتابهای داستانی علاقه دارید با خواندن کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» با داستان نوجوانی 17ساله آشنا میشوید که در شهری توسط عراقیها محاصره شده است. او که در کتاب با نام مستعار موسی، معرفی میشود، دیدهبان توپخانه است اما بهرغم میل باطنیاش مسئولیت وانت حمل غذا به او محول شده و باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به 3نفر از آدمهای عجیب و غریبی که شهر را ترک نکردهاند هم غذا بدهد. عراقیها به سیستم رادار پیشرفتهای مجهز شدهاند و نوجوان 17ساله بهدنبال آن میگردد. حبیب احمدزاده، نویسنده کتاب، نام موسی در رمان را براساس نام شهید موسی آقاهادی از دیدهبانان دفاعمقدس انتخاب کرده است. دلیل دیگر انتخاب نام مستعار موسی، بازگشت به داستان حضرت موسی(ع) است. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر چاپ و تاکنون بهزبانهای انگلیسی، عربی و فرانسه ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «سر جا، نیمخیز شدم. دیوار کوتاه آجری، مانع میشد که دشمن، ما را در این ارتفاع ببیند. چهار زانو پشت سرم نشست و شروع کرد به مالش دادن هر دو شانهام. ـ مرد هفده ساله! باید بیدار باشی! اون دست رو نگاه کنی! گرفتی خوابیدی؟ میدانستم متلکش، بابت حرف آن روز آقا قاسم است که به من گفت: «آفرین! دیگه داری مرد میشی!» ولی سکوت کردم. از سر شب که این بالا دراز کشیده بودم تا به حال، محل چند توپخانه دشمن را پیدا کرده بودم؟»