بررسی عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم در اجرای تعهداتش به بخش حملونقل عمومی شهر تهران
صفر مطلق در 8 سال
مهدی اسماعیلپور- خبرنگار
دیماه سال1386 بود که مجلس شورای اسلامی قانون توسعه حملونقل عمومی و مدیریت سوخت را مصوب کرد، اما بعد از گذشت ۱۳سال از مصوبشدن الزام دولت به کمک برای توسعه حملونقل عمومی در شهرها، دولتهای قبلی به هر بهانهای از انجام تعهد و وظایف قانونی خودشان در قبال مدیریت شهری شانه خالی کردند و سر باز زدند؛ بهویژه در 8سال گذشته که با وجود مشکلات و کمبودهای متعدد شهر تهران در حوزه حملونقل عمومی، دولتهای یازدهم و دوازدهم در عمل تقریبا هیچ توجهی به این بخش نداشتند؛ به شکلی که حتی باعث شد تا اعضای شورای پنجم شهر - که در ابتدای کارشان تعامل مناسبی با دولت وقت داشتند - هم نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند. ازجمله محمد علیخانی، رئیس وقت کمیسیون حملونقل شورای شهر پنجم که در واکنش به وعده چندینباره دولت برای کمک به توسعه ناوگان اتوبوسرانی که هیچکدام محقق نشده بود، گفت: «سنگ بزرگ علامت نزدن است! ما از همان اول هم میدانستیم که وعده دولت در مورد کمک به تامین اتوبوس، یک وعده غیراجرایی بوده و عملا نمیتواند محقق شود. از حدود ۶هزار دستگاه اتوبوس تهران، بالغ بر ۷۰درصد آنها فرسوده هستند؛ این در حالی است که تهران باید ۹هزار اتوبوس داشته باشد، اما حالا تهران ناوگانی دارد با ۴هزار اتوبوس فرسوده و دستکم نیاز به ۳هزار اتوبوس جدید دارد.»
ماجرا از این قرار بود که وزارت کشور در تاریخ ۲۳فروردین سال99، طی نامهای به حسن روحانی، رئیسجمهور وقت درخواست خرید فوری ۵۰۰دستگاه اتوبوس در شهر تهران را داد که چند روز بعد رئیسجمهور با این پیشنهاد موافقت کرد و گفت: «اگر در تهران به ۵۰۰ و در استانهای دیگر هم ۱۵۰۰ دستگاه اتوبوس نیاز است، ما حاضریم در این زمینه کمک کنیم، اما به شرط آنکه بتوانند اتوبوسهای داخلی یا خارجی را تا پایان اردیبهشت خریداری کرده و تحویل بگیرند. آن وقت ما هم حاضریم در این زمینه کمک کنیم؛ مخصوصا در مورد قسط اولی که باید پرداخت کنند تا اتوبوس آماده شود، بهعنوان دولت کمک میکنیم و بقیه اقساط را هم خود شهرداریها پرداخت میکنند.» براساس این توافق شهرداری تهران فقط تا پایان اردیبهشت و حدود یکماهونیم فرصت داشت تا ۵۰۰دستگاه اتوبوس خریداری کند، اما نکته اصلی اینجاست که اصولا اتوبوس براساس سفارش مشتری تولید میشود و تقریبا هیچ اتوبوس آمادهای برای خرید وجود نداشت. همچنین پس از انعقاد قرارداد باید مبلغ پیشپرداخت به تولیدکننده داده میشد و سپس حدود 6ماه زمان میبرد تا نخستین اتوبوسهای تولید شده تحویل داده شود؛ اگرچه با توجه به تحریم کشور بهویژه تحریمهای بانکی امکان خرید اتوبوس از شرکتهای خارجی هم وجود نداشت. همچنین در آذر سال99 اعلام شد که متروی تهران به ۳هزار واگن جدید نیاز دارد؛ آنهم در شرایطی که متروی تهران فقط ۱۵۰۰دستگاه واگن در اختیار داشت و تازه از این تعداد ۴۴دستگاه هم فرسوده و نیازمند به اورهال بودند.
چند سال قبل قرارداد ساخت ۶3۰ واگن با چین بسته شد و دولت وقت متعهد شد هزینه اولیه فاینانس آنرا بپردازد، اما دولت در این مورد هم به تعهدش عمل نکرد و حتی پیشپرداخت لازم را هم به طرف قرارداد چینی نداد تا دستکم ساخت این واگنها آغاز شود. گلایهها از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم بهویژه در بحث عمل نکردن به تعهداتش در مورد حملونقل عمومی پایتخت همچنان از طرف اعضای شورای شهر ششم و مدیران شهری شنیده میشود و آنها مشکلات عدیده و شرایط بحرانی که امروز در بخشهای مختلف حملونقل عمومی شاهد هستیم را نتیجه و محصول رفتار دولت قبلی طی 8سال گذشته میدانند؛ تا جایی که دیروز مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران گفت: امروز شاهد نتیجه کمکاری، نخریدن واگن و اتوبوس توسط دولتهای پیشین هستیم. برای اینکه متوجه شویم در این بازه زمانی چه بر سر مترو و اتوبوسرانی شهر تهران آمده است و در نتیجه امروز در چه شرایطی قرار داریم، بخشی از آمار و اطلاعات مربوط به این بخش را بررسی و مرور میکنیم.