سامان رضایی
در این وارونگی هوا که از زاویه علمی در واقع وارونگی دماست و نماد آن چتر سیاهی است که شهر روی خود میکشد در نقدش حرف و حدیث زیاد گفته شده و بازنوشت آنها شاید کار عبثی بهنظر بیاید؛ بنابراین شاید بهتر باشد به نقش خودمان بهعنوان شهروندان این شهر هم نیمنگاهی بیندازیم. از خودمان بپرسیم پیش از این آلودگی، چند نفر از ما ترجیح دادند به جای استفاده از خودروی شخصی، سوار این نارنجیهای دوچرخی شوند که همگی دستکم یکبار شهروندی خوشپوش را مشغول تلاش برای رکابزدن روی آنها دیدهایم. نقش سوخت های بیکیفیت هم جدای از اینکه سهم بسزایی در آلودگی شهر دارد و تعیینکننده است، اما از زاویه انجام وظایف شهروندی ما جای بحثی ندارد. در کشورهایی که از وضعیت آلودگی هوا گذر کردند یکی از مهمترین عوامل، همکاری شهروندان بود. یکی از موفقترین تجربهها در کنترل آلودگی هوا مربوط به مکزیکوسیتی است. مکزیکوسیتی 18سال پیش آلودهترین شهر دنیا بود، در 20سال گذشته شهروندان بهقدری از وسایل حملونقل عمومی استفاده کردند و خودروهای معیوب از رده خارج شد که اکنون نام این شهر هم در فهرست 20شهر اول آلوده جهان نیز به چشم نمیخورد. مهمترین برنامهای که در مکزیکوسیتی به اجرا درآمد، برنامه بلندمدت ارائه خدمات حملونقل عمومی بر محور توسعه مترو و ایجاد خطوط اتوبوسرانی تندرو بود. استفاده از اتوبوسهایی با حداکثر ظرفیت و حداقل آلایندگی، نهتنها ترافیک را کاهش داد، بلکه سالانه 80هزار تن از میزان آلاینده دیاکسیدکربن این شهر نیز کاست.
در این شهر همچنین طرح دوچرخه همگانی از طریق ساخت 21کیلومتر مسیر ویژه دوچرخه سواری در سال2009بهعنوان یکی دیگر از برنامههای مکزیکوسیتی اجرا شد. حال به این پرسش بازگردیم که چند نفر از ما حتی در روزهایی که هوا سالم بود و در مسیری کوتاه ترجیح دادهایم از دوچرخه استفاده کنیم؟
فقط درختها نفس میکشند
در همینه زمینه :