• پنج شنبه 20 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 1 ذی القعده 1445
  • 2024 May 09
یکشنبه 17 مرداد 1400
کد مطلب : 137652
+
-

مان/ تولد یک خانه

شیدا اعتماد

نمی‌دانم لحظه دقیق تبدیل ساختمان به خانه را می‌شود مشخص کرد یا نه. ساختمان از وقتی که فقط خطوطی روی کاغذ است تا وقتی که موجودیت فیزیکی پیدا می‌کند، مسیری طولانی طی می‌کند. یک جایی در این مسیر طولانی، کالبدی که از سنگ و آجر و گچ ساخته شده تغییر ماهیت می‌دهد. جان می‌گیرد،  انگار روح در کالبدش دمیده می‌شود و می‌شود خانه.
معمولا در اواخر کار ساختمان‌سازی این اتفاق می‌افتد. وقتی که کارگاه از صدای فرز و پتک و داد و فریاد سرکارگر خالی می‌شود. وقتی در و پنجره‌ها نصب می‌شوند و وقتی رد نور روی دیوارها می‌افتد.
خانه‌های خالی محل جست‌وخیز خیال هستند. همیشه وقتی در خانه‌ای خالی می‌ایستم فکر می‌کنم قرار است چه خانه‌ای بشود و سعی می‌کنم تجسم کنم که آدم‌ها چطور در این خانه زندگی خواهند کرد. خانه موجودی خنثی نیست و هر خانه‌ای به‌گونه‌ای منحصربه‌فرد زندگی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و آن را به شکل خودش در می‌آورد. در واقع نمی‌شود خانه را صرفا به‌عنوان مظروف زندگی دید. خانه از خودش جان و هویتی دارد که روی زندگی و روی انسان‌هایش اثر می‌گذارد.
خانه‌های خالی، هیجان آن زندگی را که قرار است به‌زودی در آنها جاری شود، احساس می‌کنند. فکر می‌کنم شاید یک روز دانشمندان رابطه بین انسان و خانه را فراتر ببرند. شاید کشف کنند که خانه‌ها خاطره انسان‌هایی را که در آنها زندگی کرده‌اند و دوستشان داشته‌اند حفظ می‌کنند.
شاید یک روز بشود روی دیوارهای خانه رد دست‌های کودکی که بازیگوشانه خطوطی را کشیده زیر رد بارها و بارها رنگ شدن کشف کرد یا صدای خنده‌های قدیمی را شنید که از یک شب‌نشینی در تابستانی بی‌کرونا حکایت می‌کند. شاید خانه‌ها یک روز به زبان بیایند و بگویند که در کدام لحظه متولد می‌شوند و به کدام انسانی که آنها را برمی‌گزیند بیشتر دلبستگی دارند.

این خبر را به اشتراک بگذارید