دغدغه/ هیس دخترها قمه نمیکشند
مهدیا گلمحمدی
از نگاه یک شهوند عادی (که تخصصی در جامعهشناسی و روانشناسی ندارد و فقط میتواند از مشاهدات خود سخن گفته یا قلم بزند و در نهایت برای اثبات برخی از آنها به چند آمار و ارقام رسمی استناد کند) در سالهای گذشته خشونت علیه زنان هرچند اندکی کاهش یافته اما خشونت در رفتار زنان افزایش یافته است. قمهکشیدن دختر اصفهانی بهانهای شد تا برخی دور میز این بحث بنشینند که چرا رفتار زنان در حال تغییر است. کمکم باید با این واقعیت روبهرو شویم که شمار زنهایی که سیگار کشیدن خود را پنهان نمیکنند، سوار موتورسیکلت و دوچرخه میشوند، با حفظ حجاب گاهی مردانه لباس میپوشند و هنگام تصادف هم دست به قفل فرمان میبرند، بیشتر شده است. از ارزشگذاری اخلاقی و تفاوت ماهوی اینرفتارها که بگذریم بهنظر میرسد زن پیش از یدک کشیدن پیشوند زن بودنش قصد دارد پیشوند انسان بودنش را در اولویت قرار دهد. به این معنی که اگر اشتباهی از او سر میزند دلش میخواهد با او بهعنوان یک انسان خاطی برخورد کنند نه یک زن خاطی. در هنجارهای سنتی جامعه ایرانی، خشونت و ابزارهای آن در انحصار جامعه مردان است و اگر زنی به آنها دستدرازی کند افزون بر قبح خشونت، قبح سرقت این ابزار مردانه هم بر دوشاش سنگینی میکند. هنجارهای جامعه انواع و اقسام کاپها و مدالهای لطافت، عشق، مادرانگی و میانجیگری را در حالی به جامعه زنان داده که آنها احساس میکنند این القاب دهانپرکن در ازای سکوت به آنها اهدا شده است. پیشینه تاریخی ممدوح بودن سکوت زنانه را میتوان تا دوره قاجار هم دنبال کرد. میگویند زنان حرمسرای شاهان قاجار در اندرونی نزاعهای خونینی به راه انداخته و گیس و گیسکشی روال معمول هرازچندگاهی آنها بوده اما در بیرون از اندرونی آنها بههیچعنوان حق نزاع و دعوا نداشتهاند. در پایان و پس از طرح مسائلی که راستیآزمایی آنها نیاز بهنظر کارشناسهای حوزه روانشناسی و جامعهشناسی دارد این پرسش جای طرح دارد که تفاوت دختری که پس از تجربه حس ضعیف بودن در باشگاهرزمی نامنویسی میکند با دختری که از روی علاقه به همان باشگاه رزمی میرود در چیست؟