درآستانه احیای قدرت شهروندی
امیرحسین پورجوهری ـ کارشناس و عضو هیأتمدیره گروه دیدهبان شهری تهران
در بحث شفافیت در مدیریت شهری تهران همواره یک اینرسی(مقاومت در برابر تغییر) بسیار قوی وجود داشته است. تا جایی که من بررسی کردم این مقاومت حداقل پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم وجود داشته است؛ به این معنی که مدیریت شهری طی5- 4دهه اساسا ضرورتی با عنوان شفافیت و پاسخگویی را احساس نمیکرد. خوشبختانه در این دوره مدیریت شهری بهطور مشخص و به دور از هرگونه شائبه سیاسی موضوع شفافیت دنبال شده است. درباره ضرورت شفافیت هیچ وقت مشکلی نداشتیم و نداریم چرا که شفافیت اساسا نکته مثبتی است و شهروندان هم باید از اتفاقاتی که در حوزه مدیریت شهری میافتد، آگاه باشند. همچنین نخبگان باید بتوانند با مشارکت در تصمیمسازیها به تصمیمگیریها کمک کنند. آنچه اهمیت دارد اینکه باید ببینیم از این شفافیت بهدنبال چه چیزی هستیم. ضمن اینکه باید بدانیم چه باید کرد که در این مرحله باقی نمانیم؛ زیرا اینکه صرفا ما اتاقی شیشهای داشته باشیم که همهچیز آن شفاف است اما در داخل اتاق، اتفاقات ناگواری رخ دهد، خوب نیست. در موضوع شفافیت در واقع دنبال این هستیم که یک چالش عاطفی و ذهنی را برای شهروندان ایجاد کنیم؛ چالشی که شهروندان را به مشارکت داوطلبانه ترغیب کند. ازاینرو، موضوع شفافیت بهخودی خود اصل نیست، بلکه مشارکت حاصل از شفافسازی موضوعی است که باید موردتوجه قرار بگیرد. در دهه۷۰ اندیشمندی بهنام آرنشتاین درباره مشارکت، دستهبندی مشخصی ارائه کرد. بر اساس این دستهبندی میتوانیم متوجه شویم شفافیتی که دنبال میکنیم در چه مرحلهای قرار دارد و باید به چه مرحلهای برسد. طبق دستهبندی این اندیشمند، چیزی به نام پلکان مشارکت وجود دارد که شامل ۳پله است. پله پایین آن سوءاستفاده و دستکاری است که نام آن را فریبکاری میگذارد. در پله دوم این دستهبندی، مشارکت ظاهری است که هدف آن اطلاعرسانی است و در پله سوم این پلکان قدرت شهروندی قراردارد. پله اول سوءاستفاده یا دستکاری، بهدنبال این است که کارهای از پیش تعیین شده خود را به زور به مردم بقبولاند. مرحله دوم که اطلاعرسانی است خود شامل ۳گام است؛ اطلاعرسانی، مشاوره و جلب موافقت که قصد دارد نقش حقیقی بودن ماجرا را بالا ببرد. اما در مرحله سوم و پله سوم که قدرت شهروندی است باید بپذیریم که با مشارکت، اموری را محول و واسپاری میکنیم و اختیار را به شهروندان میدهیم. بر اساس این تقسیمبندی میتوان دریافت که شفافسازی در کجا قرار دارد. بهطور کلی من معتقدم در اجرای شفافیت که مدیریت شهری دوره پنجم گامهای خوبی را در راستای آن برداشته است، از مرحله فریبکاری گذشتهایم و وارد مرحله دوم شدهایم که مرحله اطلاعرسانی است. در این بین آنچه اهمیت دارد، اینکه باید از مرحله دوم و اطلاعرسانی هم عبور کنیم و به مرحله مهم سوم یعنی قدرت شهروندی برسیم. در این صورت است که شفافیت به همه اهداف خود دست پیدا میکند.