بازگشت روحانی به وعدههای انتخاباتیاش ارزشمند است
بررسی چرایی مغفول ماندن تحقق وعده های انتخاباتی در گفت و گو با محمدرضا خباز
بازگشت به شعارهای ابتدای دوره دولت تدبیروامید با صحبتهای صریحتر رئیسجمهور بهویژه در حمایت از گسترش اینترنت با پهنای باند خارجی و پشتیبانی از وزیر ارتباطات تلنگری به سرمایه اجتماعی ناامید از اصلاح امور در انتخابات بود. درباره اهمیت تغییر رویههای دولت در مماشات حداکثری با مخالفان و ترمیم سرمایه اجتماعی اصلاحات در انتخابات1400 با محمدرضا خباز چهره اصلاحطلب و استاندار سابق سمنان گفتوگو کردیم.
بهنظر میرسد آقای روحانی در ماههای پایانی فعالیتش از ملاحظهکاری دولت دوم خود فاصله میگیرد. این تغییرات به چشم مردم خواهد آمد؟
آقای روحانی در انتخابات دور اول شعارهایی دادند که نه صددرصد بلکه تعدادی از آنها ازجمله بحثهای معیشتی تا حدود زیادی عملی شد، بهطوریکه بعد از برجام و در دولت قبل از ترامپ سرمایهگذاران خارجی به ایران سرازیر شدند و وزرا و دولتمردان فرصت مذاکره با سرمایهگذاران نداشتند و آنها را به اتاق بازرگانی حواله میدادند. از نزدیک شاهد بودم که 4آسانسور بزرگ اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ظرفیت بالابردن سرمایهگذاران را نداشت و تعدادی از آنها بعد از آنکه مدتها معطل آسانسور بودند پلهها را پیش میگرفتند و بالا میرفتند؛ بنابراین دولت اول آقای روحانی نسبت به دور دوم بسیار موفقیتآمیز بود. تورم 44درصد یکرقمی شد و تراز تجاری ما بعد از 63سال مثبت شد. در مجموع شرایط کشور رو به بهبود میرفت تا اینکه انتخاب ترامپ در ریاستجمهوری آمریکا و لگدزدن او به برجام باعث شد ایران در فشار قرار بگیرد. با تحریم ترامپ هیچ کشوری جرأت ارتباط با ایران را نداشت. ایران اسما تحریم آمریکا بود ولی رسما تحریم دنیا بود. به همین مناسبت شرایط کشور کاملاً دگرگون شد و به جایی رسید که امروز میزان نارضایتی از وضعیت معیشتی مردم بسیار بالاست. البته همه گردن تحریم نیست و مقداری هم به سیاستهای دولت برمیگردد.
حمایت از فضای مجازی و کسبوکارهای اینترنتی یکی از شعارهای محوری دولت بود ولی با فشارهای خارج از دولت مواجه شد. پرسیده میشود در بین همه مطالبات، پیگیری سفت و سخت این مطالبه چه اولویتی داشت؟
هنگامی که استاندار سمنان بودم در جلسهای که از حقوق شهروندی رونمایی میشد از مقامات کشور ازجمله بنده دعوت شده بود و شخصا در آن جلسه حضور داشتم. در آن جلسه از زبان آقای رئیسجمهور شنیدم که 2 یا 3مرتبه اعلام کردند انگشت وزیر ما روی فیلتر فضای مجازی نخواهد رفت. مردم هم کف زدند و هورا کشیدند. وزیر هم که در پایین نشسته بود با تکاندادن سر این مسئله را تأیید میکرد. آقای روحانی میگفتند ما به هیچ وجه اجازه فیلتر فضای مجازی را نمیدهیم و استدلالات خاص خودشان را نیز داشتند؛ ازجمله اینکه فضای مجازی بیش از یکمیلیون شغل در کشور ایجاد کرده است و اگر فیلتر شود یکمیلیون به جمعیت بیکاران اضافه خواهد شد. امروز سرعت اینترنت ایران در مقایسه با برخی کشورهای همسایه بسیار پایین است و این پسندیده نیست.
پس چرا با فضای مجازی مخالفت میشود؟
مقامات ایران یا دمکراسی را قبول دارند یا ندارند. مسئولان کشور، تصمیمسازان و تصمیمگیران باید تکلیف خودشان را با این مسئله روشن کنند. اگر قبول ندارند رسما اعلام کنند و تکلیف خودشان را با مردم مشخص کنند ولی اگر قبول دارند، اجازه دهند مردم در جریان اخباری که در اطرافشان اتفاق میافتد قرار بگیرند. مردم بر این باورند صداوسیمای ما کاملا انحصاری است و هرچه دلش بخواهد پخش میکند و جلوی پخش هرچه را که بخواهد میگیرد. اهانت اخیر یک برنامه تلویزیونی به رئیسجمهور با تعبیر «منقلی» آنچنان زشت بود که صدای همه را درآورد. آش آنچنان شور بود که رئیس صداوسیما مجبور به عذرخواهی شد. با کمال تأسف فقط شبکه یک در ساعت21 آن هم 24ثانیه این عذرخواهی را پخش کرد و درون صداوسیما در هیچ بخش رادیویی و شبکه دیگر تلویزیونی این عذرخواهی پخش نشد.
فکر نمیکنید حجم عذرخواهیها افزایش یافته، ولی مشکل حل نمیشود؟
در چنین فضایی نمیشود گفت رئیس سازمان صداوسیما مقصر است. کسانی بر شبکهها تحمیل شدهاند که کینه و عداوت به دل دارند و اجازه نمیدهند عذرخواهی رئیس صداوسیما از شبکههایشان پخش شود. نمونه دوم سیلی نماینده مجلس به گوش یک سرباز وظیفهشناس بود. اگر فضای مجازی نبود نهتنها احقاق حق نمیشد و نماینده عذرخواهی نمیکرد سرباز مقصر شناخته میشد، این 2نمونه ظرف دوهفته اخیر اتفاق افتاده است. جمعی در کشور دلشان میخواهد هر کاری کردند هیچکس نباشد که از آنها سؤال کند. در کشورهای دیگر که دمکراسی دارند، چندین شبکه صداوسیما وجود دارد. شبکههای خصوصی مقامات را مواخذه میکنند و هرکس تخلف کند باید پاسخ عملکرد خودش را بدهد ولی متأسفانه در ایران تلاش میکنند همین مقدار اندک فضای مجازی را هم محدود کنند.
فکر نمیکنید برای بازگشت به شعارهای دولت دیر شده است؟
رئیسجمهور کار بسیار خوبی انجام داد و ایکاش از اول دوره همین کار را انجام میداد و پای همه شعارهایش مثل همین مورد میایستاد. معنا ندارد رئیسجمهور حرفی به مردم بزند و رأیی از آنها جمع کند و بعدا وقتی پای عمل رسید و نتوانست، مردم را در جریان نگذارد. اگر من جای رئیسجمهور بودم به مردم میگفتم میخواهم قولم را عملی کنم ولی فلان دستگاه نمیگذارد. این زحمتی ندارد؛ البته هزینه دارد و باید هزینهاش را پرداخت. 24میلیون نفری که در شرایط بسیار حساس کشور در سال96 رأی دادند، به شعارهای رئیسجمهور دل بستند. بازگشت از نیمه راه ضرر استفاده است. نهتنها 6ماه، حتی اگر 6روز هم از عمر دولت تدبیروامید باقی مانده باشد، میارزد که آقای رئیسجمهور به عهدی که با مردم بسته است، وفا کند. در غیر اینصورت دوره به پایان میرسد و خاطرات ذهن مردم را برای همیشه از این دولت مغشوش میکند؛ همانند دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد که همچنان آگاهان میگویند درآمد نفتی 100سال قبل احمدینژاد با درآمد نفتی دوره او برابری کرد و این درآمد نفت به کجا رفت؟ اینها از ذهن مردم پاک نمیشود. اقدام اخیر آقای رئیسجمهور قابل تحسین است و از ایشان بهعنوان یک شهروند تشکر میکنم.
پروژه ناکامی دولت از سوی مخالفان در انتهای راه به کجا میانجامد؟
روحانیت و طلبه معنای جمله« و لو بلغ ما بلغ» را بهدرستی میداند؛ هر اتفاقی که میخواهد بیفتد. آقای روحانی نیز بر فحوای این جمله واقف است که وقتی قول داده میشود باید به آن عمل شود، چون مردم به قول رئیسجمهور رأی دادند و به مصاحبهها و مناظرهها رأی دادند. در ایران هنوز احزاب فعال نشدهاند تا حزب رئیسجمهور معرفی کند و مردم گریبان حزب را در مشکلات بگیرند. مردم به قولهایی که نامزدها در مصاحبهها و مناظرهها میدهند دل میبندند و به همانها هم رأی میدهند. کار آقای رئیسجمهور قابل تحسین است و امیدوارم در 6ماه باقیمانده تمام تلاش و مساعی خودشان را بهکار بندند تا از ایشان هم نام نیکی در تاریخ بماند. البته که این کار برای ایشان هزینه دارد و هزینهاش را هم باید بپردازند.