میثم قاسمی- شهروند دوچرخهسوار
آلودگی هوا، داد همه را درآورده. نفس که بهسختی فرو میرود و برمیآید، دیگر نه «ممد حیات است» و نه «مفرح ذات». هوا آنچنان پس است که دوچرخهسواری به هیچعنوان توصیه نمیشود. دوچرخهسواری ورزشی «هوازی» است. هوازی یعنی خون اکسیژندار به سراسر بدن پمپاژ میشود که مناسب برای قلب و عروق و البته چربیسوزی است. در هوایی که پر است از ذرات معلق و انواع و اقسام آلایندهها و در وضعیتی که مجبور به استفاده از ماسک هستیم، سطح اکسیژن خون نهتنها بالا نیست، بلکه پایینتر از حد نرمال است و فشار آوردن به قلب برای پمپاژ چنین خونی، میتواند منجر به حادثهای ناخوشایند شود.
چند روزی، بیرون رفتن از خانه و انجام برخی کارها را به تعویق انداختم تا شاید بادی بیاید و ابر تیره آلودگی برای یکی دو روز سایهاش را از سر شهر کم کند که این اتفاق نیفتاد و ایستگاههای سنجش آلودگی هوا اعدادی بالاتر از ۱۵۰ را نشان میدادند تا سرانجام رسیدیم به روزی که خروج از خانه، ناگزیر شد. مجبور بودم با وسایل نقلیه عمومی در شهر تردد کنم. صبح از خانه بیرون رفتم و شب که برمیگشتم، بیش از هر زمان دیگری متعجب بودم. هیچکدام از مقررات راهنمایی و رانندگی نیست که از سوی برخی رانندگان، نادیده گرفته نشود و از آنسو، انگار این موضوع برای کسی مهم نیست. در طول روز، از پوشاندن پلاک خودرو تا ورود ممنوع رفتن و پارک دوبله و سوبله کردن و... بهسادگی اتفاق میافتاد . در مسیر BRT آنقدر خودروی شخصی - و همگی تکسرنشین - زیاد بود که اتوبوس نمیتوانست حرکت کند. یادم میآید که پیش از این حتی گاهی از ورود موتورسیکلت به این مسیر، جلوگیری میشد؛ اما حالا هیچ مانعی برای بستن راه اتوبوس وجود نداشت.
هفته پیش درباره مسدودشدن مسیر دوچرخه نوشتم و تصور میکردم کسی به فکر دوچرخهسوارها نیست؛ اما انگار کلا کسی به فکر شهر نیست و پایتخت - حداقل از نظر ترافیکی - به حال خود رها شده است. با این وضعیت، دور نیست روزی که از خط ویژه و مسیر BRT هم نتوان استفاده کرد.
شهر بیهوازی
در همینه زمینه :
تندرستی