• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 7 دی 1399
کد مطلب : 120022
+
-

قدرت تصمیم‌گیری مدرسه

دیدگاه
قدرت تصمیم‌گیری مدرسه

علی پورسلیمان‌‌-کارشناس حوزه آموزش

«سند تحول بنیادین» تکیه‌کلام و محل رجوع بسیاری از گفتارهای مسئولان است.
کمتر مسئولی را در آموزش و پرورش می‌توان یافت که در حرف‌هایش گریزی به این سند نزند و آن را نسخه شفابخشی برای بحران‌های آموزشی و چالش‌های آن معرفی نکند، اما همین سند با برخی نقدهایی که بر آن وارد است به حوزه «عمل» که می‌رسد، رنگ می‌بازد.
فصل سوم سند تحول بنیادین به «چشم‌انداز» اختصاص دارد.
برای مدرسه، 15ویژگی برشمرده شده است؛ مثلا 2ویژگی که برای مدرسه جایگاهی قائل شده‌اند، چنین هستند:
«برخوردار از قدرت تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در حوزه‌های عملیاتی در چارچوب سیاست‌های محلی، منطقه‌ای و ملی.
دارای ظرفیت تصمیم‌سازی برای نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی.»
«آیین‌نامه اجرایی مدارس» که مصوب شورای‌عالی آموزش و پرورش در 2دهه قبل است، یکی از ارکان مدرسه را «شورای مدرسه» تعریف کرده  است.
برای این رکن مهم در مدرسه 29وظیفه و اختیار تعریف شده است.
بند هشتم از این اختیارات به صراحت می‌گوید: بحث‌ و اتخاذ تصمیم ‌در مورد چگونگی ‌برگزاری‌ امتحانات‌ با رعایت‌ مقررات ‌و دستورالعمل‌های مربوط. با وجود صراحت قانون بر استقلال مدرسه در حوزه تصمیم‌گیری در این مورد، اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش مواضع دوگانه در این مورد داشته و در عمل احترام و شأنی برای جایگاه مدرسه قائل نشده‌اند. در «شیوه‌نامه برگزاری امتحانات در نیمسال نخست سال تحصیلی جاری» که پیش‌تر توسط مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش صادر شده است، هیچ اسمی از مدرسه در این مورد برده نشده است.

در ابتدای شیوه‌نامه چنین آمده است:
در شرایطی که امکان حضور فیزیکی دانش‌آموزان فراهم باشد، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان، مطابق آیین‌نامه‌های مربوط دوره‌های تحصیلی و با رعایت کامل شیوه‌نامه‌های بهداشتی انجام می‌گیرد. در شیوه‌نامه مذکور به‌رغم شعار و تبلیغات وزیر آموزش و پرورش و سایرین هیچ‌گونه جایگاه مشخص و شفافی برای «شورای مدرسه» تعریف و تبیین نشده است.
مرور مواضع و عملکرد مسئولان این وزارتخانه در دوره 10ماهه پس از شیوع کرونا و تعطیلی مدارس نشان می‌دهد که آنها نه‌تنها هویت حرفه‌ای مدرسه و جایگاه قانونی این سازمان مهم را به رسمیت نشناخته‌اند، بلکه با مواضع دستوری و از بالا به پایین اجازه نداده‌اند که مدرسه تنفس کرده و ارکان قانونی آن حتی به وظایف قانونی خود عمل کند. «مدرسه» را می‌توان سلول زنده و بخش ارگانیک نظام آموزشی دانست. به‌عبارت دیگر، مدرسه نبض و خاستگاه اصلاحات و تحولات آموزشی است. «قد مدرسه» برایندی از تصمیم‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌های مسئولان و مقاماتی است که البته در برابر عملکرد خود پاسخگو نبوده‌اند.
پرسش این است مدرسه‌ای که قرار است مطابق سند تحول بنیادینش نقشی مهم و ارزنده‌تر در ترسیم افق چشم‌انداز1404 را ایفا کند، چگونه است که حتی اختیار تصمیم‌گیری و آزادی عمل در مورد یک مسئله ساده و اجرایی مانند برگزاری امتحانات داخلی‌اش را ندارد؟ اگر قرار است مطابق اسناد بالادستی، مدرسه نقشی در میانه تحولات داشته باشد، نوع نگاه به آن باید متحول شود. برای خروج از این بحران چاره‌ای جز تغییر پارادایم‌ها و ارتقای اساسی جایگاه مدرسه، این واحد بنیادین و ارگانیک از رکود و اینرسی ایستگاه اجرای بخشنامه‌های تکراری و بی‌فایده نداریم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید