
مداری در مه
تلویزیون در این سالها نتوانسته مجریان محبوب و جوان تربیت کند

فهیمه پناهآذر_روزنامه نگار
ممنوعالتصویر شدن مجری، عذرخواهی مجری برای صحبتی که در برنامهاش کرده، تمام شدن نابهنگام یک برنامه بهخاطر اشتباه مجری و البته خوش نیامدن برخی از صحبتهای مجریان تلویزیون که از قضا برنامهشان در میان مردم محبوب است و حذف فرد و عدمپخش برنامه و... همه اینها حاشیههایی است که در این سالها سیما بهخود دیده است. در این سالها تلویزیون تلاش کرده تا بتواند بدون خروج از مداری که علی فروغی، مدیر شبکه3به آن اشاره داشته، مجریانی را تربیت کرده و جلوی دوربین بیاورد، اما بهنظر این تربیت و آموزش نیروی انسانی چندان موفقیتآمیز و حتی هدفمند هم نبوده و نیست. این موضوع تا جایی پیش رفت که مدیران شبکههای تلویزیون تصمیم گرفتند به سمت سلبریتیها برای اجرای برنامههای ترکیبی و مسابقهای خود بروند؛ هر چند در این نوع برنامهها نیز اسپانسرهای مالی بیشتر از مدیران شبکهها تصمیمگیرنده بوده و هستند. حال این پرسشها مطرح میشود؛ آیا در سازمان برای مجریان و اجرای برنامه موضوع تخصص و تسلط مهم است و اینکه مجریان در چه چارچوبی باید اجرا کنند و چرا همیشه اجراهای تلویزیونی دچار مشکل شده و برای مدیران شبکه مشکل ایجاد کردهاند؟
ناهماهنگی مدیران شبکه و مجریان
مسعود روشنپژوه، از مجریان باسابقه تلویزیون درباره رویکرد تلویزیون در آموزش مجریان و نوع مدیریت مدیران شبکهها به همشهری میگوید: «یکی از مشکلات موجود در مدیریت برنامهها این است که باید به شکل کاملا روشن و واضح صحبت کنند و خواستههای خود را بگویند. نحوه مدیریت و نگاهشان به برنامههای تولیدی باید مشخص باشد. گاهی یک برنامه سالها روی آنتن میرود و در این مدت مدیری دربارهاش صحبت نمیکند. برنامه آنقدر پافراتر میگذارد که مدیران باید پاسخگوی آن برنامه باشند. گاهی یک مدیر پاسخگوست و درصدد دفاع از مجری بوده و گاهی یک مدیر تمایلی به دفاع ندارد و میخواهد برنامه روند طبیعی خود را داشته باشد. متأسفانه مدیران ما باید در نحوه مدیریت یک هماهنگی و همخوانی داشته باشند.»
مجریانی که مستقل عمل میکنند
وی در ادامه به مجریان و ساخت برنامهها هم اشاره میکند: «گاهی نیز یک برنامه در شبکهای تولید شده و رشد میکند و مجری آن شناخته و معروف میشود. تلویزیون آنقدر مجریان را بزرگ میکند که دیگر خودش توانایی مدیریت آنها را ندارد.» روشنپژوه میافزاید: «در گذشته هر برنامهای تحت نظر مدیر شبکه تولید و پخش میشد. کمکم تعداد شبکهها و تولیدات افزایش یافت و دستمزدها بالا رفت؛ تا جایی که برآورد ساخت در دهه ۷۰ به شکل دقیقهای شد. بعدها تبلیغات تلویزیون افزایش یافت و پول باعث شد تا پای اسپانسرها به تلویزیون باز شود و برنامههایی تولید کنند و آن موقع سلبریتی که میگفت با تلویزیون قهر است با دستمزد زیاد، اجرای برنامه را بدون هیچ تخصصی بهدست بگیرد. در کنار این موضوعات، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی همزمان با تلویزیون کار میکردند که همینها مشکلاتی را بهوجود آورد.»
وی ادامه داد: «در گذشته تلویزیون رقیبی نداشت، اما امروز با وجود برنامههای متعدد، تلویزیون باید سیاستهای جدیدی در پیش بگیرد. متأسفانه مدیران تصمیمگیرنده از پتانسیل فضای مجازی بیخبر هستند و انتخابهایشان بدون دقت و با اشتباه همراه است.» مجری مسابقه محله ادامه میدهد: «هویت مجریان تلویزیون در آن سالها شناخته شده بود و برای اینکه باور مردم دوباره به همان مجریان تلویزیونی بازگردد، باید در نگاهها و تصمیمها تجدیدنظر کرد. اما در این سالها آنقدر تصمیمهای عجیب و غریب گرفته میشود که باورهای مردم به هم میریزد و همیشه سیاست یک بام و چند هوا در این انتخابها وجود دارد.»
مدیران، تریبون تلویزیون را فراموش کردهاند
مجری دیگری که تمایل نداشت نامش آورده شود به شرایط کنونی تلویزیون اشاره میکند و اینکه برخی از برنامههای تلویزیون و مجری آنها دیگر حرف مدیران را گوش نداده و همین امر باعث شده که مدیران مجبور به پاسخگویی باشند. وی میگوید: «برخی از مدیران سیما عنوان کردند که چرا باید پاسخگوی مجریان باشند و به همین دلیل تصمیم به حذف برنامه گرفتند. در همین برنامهها که دیگر به یک الگو تبدیل شده بود بحثهایی مطرح میشد که میتوانست حتی برای نظام پیامد داشته باشد.» وی به صحبتهای فروغی، مدیر شبکه3 نیز اشاره میکند: «ای کاش آقای فروغی به جای صحبت کردن در یک شبکه اینترنتی، میزگردی را در تلویزیون میگذاشت و به شکل کارشناسی صحبت میکرد تا مردم هم بهخوبی میتوانستند قضاوت کنند. اما صحبتهای چنددقیقهای او، آنهم به این شکل وضعیت را بدتر از قبل کرده است.»
مجریانی که دیگر نیستند
تلویزیون در سالهای دور خود و حتی در سالهای اخیر، مجریان توانمندی داشته؛ مجریان مسلط و کاربلدی که برخی از تلویزیون کار خود را شروع کردند و جزو مجریان شاخص و چهره شناخته شدند، اما بنا به دلایل مختلف که اکثرا درونسازمانی بوده در اوج به کنار رفته یا گذاشته شدهاند؛ مجریانی که جایشان این روزها خالی است. آنها کسانی بودند که میتوانستند موفقیت و پربیننده شدن یک برنامه را تضمین کنند. رسانه ملی این چهرهها را دیگر ندارد و اگر هم هرازگاهی یک مجری کاربلد با برنامهای به تلویزیون باز میگردد، تلویزیون بهخاطر نداشتن مخاطب خود مانند گذشته دیگر موفق عمل نمیکند.
مجریان جوان، چقدر به جذب مخاطب کمک کردند
آنچه در ظاهر مدنظر سیما در اجرای مجریان است، این بوده که مجریان در مدار و قواعد تلویزیون حرکت کنند که بخشی از این خواسته براساس آنچه در قوانین آمده درست است، اما گاهی سلیقه و نظریات شخصی مدیران در اجرای مجریان باعث ایجاد مشکلاتی میشود. نیروهای جوان مجری که قرار است روزگاری بهعنوان مجریان تلویزیونی شناخته شوند، شکل جدید دیگری از اجرا را در دست گرفتهاند که به شکل باورنکردنی هنوز مجری شناختهشده و باتجربه از کار درنیامده، یکباره محو شدهاند یا اینکه حاشیههایی را برای خودشان یا شبکههای تلویزیونی ایجاد کردهاند.
سلبریتیهای درآمدزا
چند سالی است که تلویزیون اجرای مسابقههای تلویزیونی و برنامههای ترکیبی خود را به بازیگران چهره سپرده است؛ مجریانی که در مسابقههای مختلف با گرفتن حق اجراهای باورنکردنی در قاب تلویزیون حضور یافته و به اجرا میپردازند، اما این اجراها در درازمدت نهفقط باعث جذب مخاطب نشده، بلکه مشکلاتی را نیز برای مدیران شبکهها بهوجود آورده است؛ مدیرانی که در هر مدل از شیوه اجرا باید پاسخگو باشند.