اما همهچیز هم کپیکاری و کوچهبازاری و فکاهیخوانی نبود. بازار یلهای بودو برای همه جا داشت. هوای تازه آن روزها جرأت تجربهورزی میداد. اگررادیوی قطبی از ترانه لبریز بود، این بار رادیوی قطبزاده از یکصدایی سرریز شده بود. در این میان کسانی هم تشنه شنیدن حرفهای نوو ترانههای تازه بودند. تدوین «گفتار» و «ترانه» در کنار هم، این روزها «پادکست» است و آن زمان «مجموعه گویا»؛ کار نویی بود و بازار گرمی هم داشت. «شبانه»ها، «حرف»ها، «پرچم»، «زخمه» و... روی پلههای زیرزمین ایستاده بودند و حرفهای مگو را دست در آستین و سر در کلاه بازتاب میدادند.
شبانه ها
در همینه زمینه :