سال پرکاری
آثار متنوع و متعددی به وسیله نویسندگان نسلسوم به چاپ رسید
حسنا مرادی
بسیاری از نویسندگان نامآشنای دهه1350، در این سال اثر یا آثار جدیدی را منتشر کردند، حتی بعضی از نویسندگان، 2یا3 کتاب جدید چاپ کردند.«جمال میرصادقی» با 2کتاب «دوالپا» و «هراس» از نویسندگان پرکار این سال بود. دوالپا، داستانی تمثیلی از گرفتاری آدمها در شهر و روابط اداری آن بود که راه بیرون رفتن از این گرفتاریها را بازگشت به طبیعت میدانست. هراس هم مجموعهداستانی با نگاه تحسینآمیز به گذشته بود؛ پیرمردهای قهرمان داستان که از بیخیالی جوانان ناراحت بودند، فعالیتهای سیاسیشان در دهه1320را میستودند.
ادبیات اقلیمی هم در این سال یک نویسنده پرکار داشت. منصور یاقوتی در این سال 4کتاب «مردان فردا»، «سال کورپه»، «زیر آفتاب» و «پاجوش» را منتشر کرد که هیچ کدام اثر قویای نبودند. علاوه بر کتابهای متعدد یاقوتی، مجموعهداستان «به خدا میکشم هر کس که کشتم» از بهرام حیدری به 2دلیل اثری شاخص از ادبیات اقلیمی بود؛ اول اینکه در فضای روستاهای بختیاری میگذشت و قبل از آن کمتر کسی به این جغرافیای فرهنگی پرداخته بود و دیگر اینکه در داستانهای بههمپیوسته مجموعه، ادبیات فولکلوریک جاری بودند و نقشی اساسی ایفا میکردند. دیگر اقلیمینویس آشنا، محمود دولتآبادی هم در این سال، رمان «از خم چمبر» را چاپ کرد که در ادبیات اقلیمی، اثری موفق نبود.
هوشنگ گلشیری در میانه دهه1350، با «بره گمشده راعی» فضای ناامید و هراسان روشنفکران همنسل خود را روایت کرد. او که از سالها قبل مشغول نوشتن این رمان بود، در این رمان فروپاشی درونی و بیرونی روشنفکرانی را تصویر میکرد که بهدنبال کشف راهحل جایگزین مذهب در زندگی ایرانیان بودند. این رمان قرار بود در 3جلد منتشر شود، اما گلشیری هیچوقت جلدهای بعدی آن را منتشر نکرد. غزاله علیزاده هم از نویسندگان پرکار این سال بود. او رمان «بعد از تابستان» و مجموعهداستان «سفر ناگذشتنی» را منتشر کرد که اولی داستان عشق نافرجام دو دختر جوان به معلم سرخانهشان و دومی هم داستانهایی از سفرهای قهرمانانشان در جستوجوی خوشبختی بود. در داستانهای متنوع سفر ناگذشتنی میشد مایههایی از داستانهای عرفانی و علمی-تخیلی یافت، انگار که علیزاده کوشیده بود تصویر مضمون موردنظرش را در ژانرهای مختلف بیازماید.