سال امید
«چشمهایش» علوی، قصهای رمانتیک را با زمینهای سیاسی روایت میکرد
محمد مقدسی
قانون ملی شدن صنعت نفت، تصویب و مصدق هم نخستوزیر شده بود. ظاهرا بوی بهبود از اوضاع ایران میآمد. ادبیات داستانی ایران هم کمکم داشت از حزب توده فاصله میگرفت و نویسندگان راه خودشان را در فضای سیاسی و اجتماعی ایران پیدا میکردند.بزرگعلوی با «چشمهایش» به نقطه اوج نویسندگیاش رسیده بود. چشمهایش، قصه رابطه عاشقانه نقاش مبارزی بود که در تبعید از دنیا رفته بود. راوی داستان، بهعنوان شاهد جستوجوگر، در مسیر جستوجویش برای کشف راز تابلوی نقاشی استاد، قدم به قدم چیزهای جدیدی از زندگی و مبارزات نقاش کشف میکرد. شیوه روایت این رمان، نو بود و حس تعلیقی که برای خواننده ایجاد میکرد، تازگی داشت. شخصیت نقاش مبارز، ترکیبی از کمالالملک، صادق هدایت و تقی ارانی بود؛ تصویر زندهای از بخشی از روشنفکران متعهد آن روزگار.«دختر رعیت» اثر محمود اعتمادزاده (بهآذین) رمان دیگری بود که در این سال چاپ شد. این رمان، نخستین تصویر هنری از جنبش جنگل بود. قصه در گیلان سالهای جنگجهانی اول میگذشت و روند شکلگیری جنبش جنگل را در کنار ظلم و ستم مالکان و حکومتیها به مردم روایت میکرد. بهآذین، فضای روستاهای گیلان را به زیبایی روایت کرده بود و از این منظر، میتوان کتاب او را، رمانی اقلیمی و روستایی هم دانست. مجموعه داستان کوتاه «زن زیادی»، نوشته جلال آلاحمد، قصههایی راجعبه وضعیت زنان آن زمان بود. آلاحمد، قصه زندگی روزمره و معمولی زنان طبقه متوسط به پایین جامعه را روایت میکرد؛ زنانی که نه مانند زنان طبقه مرفه، سانتیمانتال و عاشق بودند و نه سیهروز و بدبخت.در سال۱۳۳۱، نورالله خرازی (نوری) نویسنده تازهنفسی که در آن زمان در آمریکا ساکن بود، مجموعه داستان «قوس و قزح» را چاپ کرد. این مجموعه، 7داستان داشت که همگی در نیویورک میگذشتند و دیدی روانشناسانه داشتند. این کتاب را میتوان از نخستین نمونههای ادبیات مهاجرت دانست. رمانهای تاریخی همچنان در صحنه ادبیات مردمی و همهخوان میدرخشیدند؛ «شبهای بغداد» نوشته لطفالله ترقی از رمانهای نسبتا خوب تاریخی آن سالها بود که قصه کشتار برمکیها و ماجراهای پس از آن را روایت میکرد. پیرنگ این اثر، بر مبنای گرهافکنی و گرهگشایی بود و برخلاف بیشتر رمانهای تاریخی آن زمان، چفتوبست خوبی داشت.