از مصایب یک کنسرت آنلاین
مائده امینی _ روزنامهنگار
در این لحظه که تصمیم به نوشتن گرفتهام، دقیقا 23دقیقه و 47ثانیه است منتظر برقراری ارتباط با پشتیبانی ایرانسلم. یکشنبه چهارم خرداد و ساعت هم از 9و50دقیقه شب گذشته است. همان اول صبح، از خواب که بلند شدم، خوشحال و با اشتیاق تلویزیون لنز را نصب و 10هزارو900تومان هم بهحساب ایرانسل واریز کرده بودم. حالا؟ از چند دقیقه مانده به ساعت 9نشستم پای سیستم و هنوز موفق به دیدن کنسرت که هیچ، حتی موفق به ورود به تلویزیون اینترنتی معهود هم نشدهام؛50دقیقه تلاش بیهوده. با گوشی، با تبلت، با لپتاپ...
«حساب کاربری شما منقضی شده است»، «سرویس از دسترس خارج است»، «نام کاربری خود را فراموش کردهاید؟» خلاصهای از پیامهایی است که برای من در این مدت فرستاده شده است اما دریغ از یک دقیقه پخش کنسرت، دریغ از یک لحظه حضور در این رویداد مجازی.
در همین لحظه که من با خشم و تعجب تلاش میکنم از سرویسی که صبح خریدم استفاده کنم و نمیتوانم(!) به واتساپ سرمیزنم و میبینم تقریبا همه دوستانم مشغول دست و پنجه نرم کردن با این مشکلاند. بهنظر میرسد بسیار انگشتشمار بودند آنهایی که یکشنبه شب توانستند پای کنسرت همایون شجریان بدون دردسرِ قطع شدن برنامه و ورود به سیستم و... بنشینند.
انگار وقت اجرای تصنیف آخر است. حداقل دوستانم اینطور میگویند. لجم گرفته است. از خودم میپرسم چرا همیشه ما بازیگران این فیلم تکراری میشویم؟ چرا هزینه برای دیدن کنسرت آنلاین خواننده محبوبمان را پرداخت میکنیم در شرایطی که میدانیم عموما زیرساخت دسترسی به وبسایتها، برنامهها و تلویزیونها در ایران برای حجم زیادی کاربر فراهم نیست؟ لجم گرفته است. از خودم میپرسم یعنی همان اول صبح که خیلی مرتب و منظم و بدون دردسر از من و صدها نفر مثل من پول میگرفتند به پهنای باند و ظرفیت پذیرش حداقل چند صد هزار و شاید چند میلیون نفر در سراسر ایران فکر نمیکردند؟
ناامید میشوم. بعد از 30دقیقه انتظار تلفن را قطع میکنم و عطای پشتیبانی را به لقایش میبخشم. میگردم «نسیم وصل» را لابهلای آلبومهایم پیدا میکنم، میگذارم صدای همایون خانه را پرکند و تلاش میکنم امشب را هم اینطور فراموش کنم که «ما ز اسب و اصل افتادهایم / ما پیادهایم، ای سوارهها...»