• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 26 اسفند 1396
کد مطلب : 10112
+
-

روزی که شاهنامه به آخر رسید

زیر آسمان شهر
روزی که شاهنامه به آخر رسید

دکتر محمد بقایی ماکان/ نویسنده و پژوهشگر ادبیات و فرهنگ

بیست و پنجم اسفند روزی است که بنا به گفته فردوسی سرایش شاهنامه به پایان می‌رسد:


سرآمد کنونی قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد


شاهنامه را اثری بزرگ می‌خوانند، ولی این سترگی، تنها به لحاظ حجم  گستردگی موضوعات و مطالب آن نیست که از شکل‌گیری سرزمینی به نام ایران تا حمله تازیان و سقوط ساسانیان را شامل می‌شود، بلکه در ژرفای مفاهیم آن است، در نکته‌های بسیار قابل تامل آن است، در اندیشه‌های والایی است که آن را معلمانه ساخته است. برخی از گفته‌های سخن‌سرای توس معیار و الگویی شدند برای ماندگاری و حفظ فرهنگ و تمامیت ارضی ایران. کاری که شاهنامه از این منظر کرد، شمشیر ابومسلم و نادر نکرد. این منظومه در واقع شیرازه‌بند کتاب کهن ایران است. پدیدآمدن چنین اثری که نشان از تب و تاب و شیدایی سراینده‌اش به زبان، فرهنگ و تاریخ ایران دارد، نمی‌توانسته دستوری باشد، بخصوص که سرایش آن 20سال پیش از به تخت‌نشینی محمود غزنوی آغاز شد. از این گذشته فردوسی مردی مرفه نبوده و اگر شخصی «کریم» و نیک‌اندیش که حکیم توس از او به عنوان «مهتری گردن‌فراز» یاد می‌کند نیازهای زندگی‌اش را برآورده نمی‌ساخت و اسباب آسایشش را فراهم نمی‌آورد، شاید شاهنامه به آخر نمی‌رسید.


ارزش شاهنامه و دلبستگی عمیق ایرانیان به این منظومه در این است که نه تنها نگاهبان مهم‌ترین رکن هویتی آنان یعنی زبان ملی بوده، بلکه سبب شده تا با ریشه‌های خود پیوندی استوار یابند، زمینه پیدایی و بالندگی چنین عواملی سر در نظم شاهنامه دارد. بر پایه مستندات این کتاب که در واقع قباله خانه پدری هر ایرانی است می‌توان زمان پیدایی سرزمینی به نام ایران که امروز به عنوان ایران فرهنگی می‌شناسیم و پدیدآمدن انسان و جهان ایرانی را دریافت.


فردوسی با بینش ژرف خود می‌دانست که مهم‌ترین عوامل حفظ هر سرزمینی سنت‌ها و فرهنگ اصیل مردم آن است که در ظرف زبان محلی تبلور می‌یابد، می‌دانست که هیچ ملتی نمی‌‌‌تواند ادعای استقلال کند مگر این که با سنت‌ها و فرهنگ اصیل خویش پیوند داشته باشد. مهم‌ترین عاملی که می‌توانست این ارزش‌ها را محفوظ نگه دارد زبان ملی‌ بود. از این رو بود که به پالایش و پاسداشت زبان فارسی همت گماشت. او با اثری که آفرید بستری را فراهم آورد که بعدها سخنورانی نامی در آن پرورش یافتند که هر یک در آثارشان تلاش وی را گرامی داشتند و بر استادی وی اذعان نمودند. بنابراین اگر فردوسی نمی‌بود، گنجینه ارزش‌های فرهنگ چند هزار ساله ایرانی یعنی شاهنامه پدید نمی‌آمد و اگر می‌آمد بدین گرانمایگی نمی‌بود. شاهد این دعوی در آثار مشابهی است که پیش از شاهنامه و پس از آن به وجود آمد. ابن‌اثیر در کتاب کامل‌التواریخ می‌نویسد: «کتابی فصیح‌تر از شاهنامه در زبان فارسی نمی‌توان یافت. این کتاب همه در نهایت نیکویی از حیث فصاحت و بلاغت است و در آن چیزی نیست که بتوان بر آن عیب نهاد.»


سخن این دانشمند و ادیب پرآوازه عرب زمانی بیشتر روشن می‌شود که شاهنامه دستکم از لحاظ محتوا با دیگر آثار حماسی معروف جهان از جمله منظومه های هومر و ویرژیل مورد مقایسه قرار گیرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید