دیدار با کلکسیونر سنندجی که میگوید قدیمیترین مجموعه مداد دنیا را دارد و باید ثبت جهانی شود
10هزار مداد از 53کشور در سنندج
مهرداد رسولی
توی این خانه انگار زمان متوقف شده است. تمام درودیوارها را آلبومهای مداد پر کرده و دیگر جایی برای قابهای تزئینی نیست. این مدادها بیش از ۷۰سال است که به زینت خانه گرم محمدصالح عبدالصمدی بدل شده و مجموعه مدادهایی که او در این دهههای طولانی جمع کرده پنجرهای است رو به تاریخ نگارش در ایران.جمعآوری انواع و اقسام مداد مهمترین اتفاق زندگی اوست و ۷دهه است که این داستان ادامه دارد. توی انبوه مدادهایی که دیدن آنها هر بازدیدکنندهای را سر ذوق میآورد از همه مارکهای ایرانی و خارجی دستکم یک عدد وجود دارد و بیننده را به سالهای دور میبرد. کلکسیونر سنندجی مجموعهای بینظیر از انواع مداد را تشکیل داده و میگوید کهنسالترین کلکسیون ایران را که عمرش به ۷۲سال میرسد در اختیار دارد اما کمتر کسی ارزش این گنجینه معنوی را درک کرده است. در ۸۱سالگی هنوز برای اضافه کردن مداد به مجموعهاش تقلا میکند و تلاش و پشتکارش برای ادامه مسیری که 72سال قبل در ابتدای آن قرار داشت، اهالی فرهنگ و دوستداران میراث فرهنگی را به تحسین وامیدارد.
شروع مجموعه داری با مداد پرماجرا
اطلاع دقیقی از فعالیت مجموعهدارهای معتبر در دست نیست و دست بر قضا برخی از آنها هیچ ارتباطی با انجمن مجموعهدارهای ایران ندارند. با این حال میتوان کلکسیون مدادهای محمدصالح عبدالصمدی را قدیمیترین مجموعه ایران دانست و از اینرو خیلیها او را مسنترین مجموعهدار ایران میدانند؛«وقتی در کلاس دوم ابتدایی تحصیل میکردم برای امتحانات آخر سال مدادی را انتخاب کردم که از مدادهای معمولی بزرگتر بود. خوب یادم هست که مارکش «اتللو» بود و من آن را با پول تو جیبیام خریدم. سر جلسه امتحان، معلم به من گفت اگر با این مداد بنویسی نمره صفر به تو خواهم داد. آن روز یک مداد پیدا کردند و به من دادند تا بتوانم امتحان بدهم اما در حسرت نوشتن با مداد خودم بودم چون حس میکردم با آن مداد بزرگتر میتوانستم نمره بهتری بگیرم. با چشمانی اشکبار با همان مدادی که در مدرسه به من دادند امتحان دادم و وقتی به خانه آمدم به فکر افتادم که آن مداد بزرگتر را نزد خودم نگه دارم و هر بار با پول توجیبیام یک مداد دیگر بخرم تا تفاوت مدادهای دیگر با آن مدادی که در مدرسه به من دارند را درک کنم.» کنجکاوی کلکسیونر سنندجی برای خرید و جمعآوری انواع مداد از خردادماه ۱۳۲۷شروع شد و تا امروز ادامه داشته است؛«هر بار که پولی به دستم میآمد به مغازههای لوازمالتحریرفروشی میرفتم تا مداد جدید بخرم.من کارمند ارتش بودم و بخشی از حقوق ماهانهام را برای خرید مداد کنار میگذاشتم. به هر شهری که وارد میشدم بلافاصله سراغ مغازههای لوازمالتحریرفروشی میرفتم تا اگر مدادی را در مجموعهام ندارم برای خریدش اقدام کنم.»
خرید مداد به جای سیاحت
بعد از ۷۲سال، مجموعه محمدصالح عبدالصمدی به یک مرجع بیبدیل در زمینه مداد بدل شده و تماشای مدادهایی که او در این سالهای طولانی با سلیقه خاصی در آلبومهای خوشرنگ و لعاب چیده، تاریخ پیدایش مداد در ایران و حتی در جهان را پیشروی مخاطب قرار میدهد. این مجموعه بینظیری که در نگاه اول سروشکلدادنش کار دشواری بهنظر نمیرسد حاصل نگاه کنجکاوانه و جستوجوگری است که نیتش به جا گذاشتن یک میراث باارزش ملی است. این آلبومهایی که هر کدامشان چند مداد کمیاب را در دل خودش جا داده با دستان هنرمند کلکسیونر سنندجی ساخته شده است. او این مدادها را به قول معروف لای زرورق نگهداشته و میگوید از حدود ۲دهه قبل پی برده که مدادهایش به چه مجموعه کمیاب و باارزشی بدل شده است؛« از اول ذهنیت مجموعهداری نداشتم اما ۱۸-17سال قبل به این نتیجه رسیدم که میتوانم این مدادها را به یک مجموعه تبدیل کنم و پیشزمینهاش این است که آنها را سروسامان بدهم و برایشان شناسنامه تهیه کنم. از آنجا که به شغل صحافی کتاب علاقه داشتم تصمیم گرفتم چیزی شبیه یک جلد کتاب بسازم و مدادها را داخل آنها جاسازی کنم. وقتی بهخودم آمدم دیدم مجموعهای بزرگ از انواع مدادهای بیتکرار دارم.» تعداد مدادهای مجموعه محمدصالح عبدالصمدی که بین آنها برند کارخانههای معروف مدادسازی دنیا مثل «لیرا» هم به چشم میخورد به بیش از 10هزار عدد رسیده که 85درصد آن را مدادهای سیاه و معمولی و مابقی را مدادهای رنگی و شمعی تشکیل میدهد. در این مجموعه کمنظیر حتی مدادهای تخصصی هم که به مشاغل مختلف مثل نقشهکشی و طراحی اختصاص دارد یافت میشود.آنچه برای کلکسیونر سنندجی اهمیت دارد اصالت این مجموعه است نه تعداد مدادها که البته هر کدام آنها از دل تاریخ بیرون کشیده شده و لای این آلبومها قرار گرفته است؛«تعداد مدادها به ۱۰۰۱۸عدد رسیده است و هر کدام از آنها به یک شهر یا کشور تعلق دارد. به هر شهری که میرفتم به جای سیروسیاحت در اماکن تاریخی و تفریحی سراغ لوازمالتحریر فروشها میرفتم. تقریبا غیرممکن بود که به تهران بروم اما برای خرید مداد به بازار نروم. تاکنون سفری به خارج از کشور نداشتهام اما در مجموعه من از ۵۳کشور دنیا مداد یافت میشود. همه مدادها را از شهرهای مختلف ایران خریدهام. من مدادهایی دارم که برای خرید آنها دهها برابر ارزشی که داشته هزینه کردهام تا آن را به مجموعهام اضافه کنم.» آنطور که عبدالصمدی میگوید او در سال ۱۳۶۳پول خرید یک دستگاه موتورسیکلت را صرف تهیه ۳عدد مداد در بازار تهران کرده است و همین مدادها با گذشت زمان ارزش افزوده پیدا کردهاند؛«در بازار تهران فردی را دیدم که با یک مداد در حال نوشتن بود. وقتی همصحبت شدیم گفت ۲مداد دیگر از همین جنس دارد و من آن روز پول خرید یک دستگاه موتورسیکلت را دادم تا آنها را بخرم. از این مدادها بهطور اختصاصی در جشنهای 2500ساله استفاده میشده و نمونه آنها در دنیا وجود ندارد.»
وقتی مدادها از صندوق خارج شدند
کلکسیونر سنندجی را میتوان به کیمیاگری تشبیه کرد که در تمام طول عمرش ذرهبین در دست گرفته و مدام دنبال کشف و شهود بوده است. از اینرو گفتوگو با او و نگاه ریزبینانه به مجموعهاش نوعی مکاشفه است. محمدصالح عبدالصمدی کارمند بازنشسته ارتش است و به واسطه علاقه بیحدوحصرش به جمعآوری مداد، شغل فروش لوازمالتحریر را پیشه میکند؛«وقتی در سال ۱۳۵۸بازنشسته شدم و از آنجا که علاقه زیادی به کتاب و صحافی داشتم، ابتدا در خانه مشغول صحافی شدم اما مدتی بعد مغازهای اجاره کردم تا با فروش لوازمالتحریر امرار معاش کنم. در همین مغازه تمرین خوشنویسی هم میکردم و کار صحافی هم انجام میدادم تا اینکه چند سال قبل بهدلیل کهولت سن مغازه را تعطیل کردم.» کلکسیونر سنندجی به واسطه گردآوری مجموعه مدادهای کمیاب از افراد سرشناس شناخته میشود و بین اهالی فرهنگ و هنر احترام دارد اما خیلیها او را بهعنوان استاد خط هم میشناسند. نکته جالب اینکه او هرگز زیرنظر استاد خط تعلیم ندیده و در کار صحافی هم استاد خودآموخته است: «وقتی بچه بودم پشت شیشه مغازه صحافی میایستادم و بهدست استاد صحاف نگاه میکردم تا یاد بگیرم. حتی چندبار توسط صاحب مغازه تنبیه شدم اما دست آخر فوت و فن کار صحافی را یاد گرفتم و با همان آموزهها آلبومهایی تهیه کردم تا مدادها را از داخل صندوقچه بیرون بیاورم و داخل آنها نگهداری کنم.» زندگی کلکسیونر سنندجی به شکل عجیبی با مداد و آنچه به قلم مربوط میشود عجین است و شاید عشق به قلم او را به سمت خطاطی کشانده است. او در محضر هیچ استادی خطاطی را نیاموخته اما مدرک عالی خوشنویسی را از انجمن خوشنویسان ایران گرفته و دستنوشتههای او زینت دیوارهای خانه است.
مدادها در پناهگاه
نگهداری بیش از ۱۰هزار عدد مداد، یک دلنگرانی عمیقتر از تهیه مدادهای کمیاب است.کلکسیونر سنندجی میگوید از وقتی نخستین مداد را خریده چنین دغدغهای داشته است؛«از دوران دانشآموزی تا امروز دغدغه نگهداری از مدادهایم را داشتهام. وقتی دانشآموز دوم ابتدایی بودم صندوقچههایی در زیرزمین خانه داشتیم و من نخستین مدادی که خریدم را برای اینکه از دست اطرافیان در امان بماند در صندوقچه پنهان کردم و مدام به آن سر میزدم. حتی در بحبوحه جنگ تحمیلی با اینکه مجموعهام بزرگتر شده بود به هر جا که پناه میبردیم مدادها را با خودم میبردم. به هر حال ما در غرب کشور زندگی میکنیم و در آن سالها در تیررس دشمن بودیم. ممکن بود نتوانیم مایحتاج زندگی را با خودمان حمل کنیم اما هرگز مدادها را از خودم دور نکردم.» اگرچه ارزش مادی این مجموعه برای محمدصالح عبدالصمدی در درجه چندم اهمیت
قرار دارد اما کیست که از جنبه مادی کلکسیون مدادهای تاریخی بیخبر باشد. او به سرقت رفتن چند عدد از مدادهایش در نمایشگاههایی که تاکنون بر پا کرده را همچون زخم ناسوری میداند که با گذشت سالها هنوز آزارش میدهد؛« بهرغم سختگیریهایی که برای محافظت از مدادها انجام میدهم چند عدد از آنها به سرقت رفت اما مشابه آنها را پیدا کردم تا مجموعه آسیب نبیند. الان همه مدادها را داخل ۳۰۰آلبومی که ساختن آنها 7سال طول کشید نگهداری میکنم.» آلبومهای مجموعه عبدالصمدی مثل کلاسورهای قدیمی طراحی شده که بین ۵تا ۴۰مداد داخل هر کدام از آنها قرار داده شده و حملونقل آنها را آسان میکند.
پیشنهاد ۵۰۰ هزار دلاری
ارزش مادی برخی از مدادهای مجموعه محمدصالح عبدالصمدی دهها هزار دلار تخمین زده میشود اما او هنوز دل در گرو نخستین مدادی دارد که در صندوقچه خانه پدری از آن نگهداری میکرد. همان مدادی که همچون شاهبیتی برای یک شاعر کارکشته ارزش دارد؛«این مداد از همه مدادهایی که در مجموعه میبینید برایم ارزش معنوی بیشتری دارد. ارزش مادی برخی آلبومها برایم روشن نیست چون نمونه آنها در دنیا وجود ندارد. من اندازه پول یک خودرو برای خرید برخی از این مدادها هزینه کردهام اما برای حفظ امنیت مجموعهام نمیتوانم ارزش مادی کل مجموعه را بازگو کنم. حدود 7سال قبل که تعداد مدادها ۸۱۰۰بود، یک فرد آلمانی پیشنهاد ۵۰۰هزاردلاری را مطرح کرد اما ارزش کلکسیون من خیلی بیش از اینهاست. اگر این مجموعه ثبتجهانی شود و به گینس ورود کند این قیمت چنددهبرابر خواهد شد.»
در جستوجوی موزه قلم
مجموعهای که محمدصالح عبدالصمدی در این سالهای طولانی تشکیل داده ویژگیهای بسیاری دارد؛ مثلا اگر میخواهید بزرگترین و کوچکترین مداد حقیقی دنیا را ببینید باید به سنندج بروید و در صورت امکان در مجموعه کلکسیونر سنندجی آنها را تماشا کنید؛ «اندازه بزرگترین مداد دنیا 70سانتیمتر و کوچکترین هم یکسانتیمتر و 4میلیمتر است. این ۲مداد را فقط در مجموعه من میتوانید ببینید و همین ویژگیها پروسه ثبت جهانی این مجموعه را آسانتر میکند.»عشق و دلبستگی عبدالصمدی به مداد در ۸۱سالگی هم افول نکرده و او همچنان در تبوتاب یافتن مدادهای کمیاب و اضافه کردن آنها به مجموعهای است که روزبهروز پروپیمانتر میشود؛« من یک دفترچه رمز از مجموعهام تهیه کردهام و همیشه آن را همراه خودم میبرم. هر گاه مدادی میبینم که برایم غریبه است بلافاصله به این دفترچه رجوع میکنم و اگر در مجموعهام نباشد آن را تهیه میکنم».
راز خوشخطی
خیلیها این پرسش را مطرح میکنند که مثلا این تعداد مداد جمع کردهای که چه بشود؟ کلکسیونر سنندجی که تقریبا همه عمرش را صرف مجموعهداری کرده و قبلا مجموعهدار پاکن و پول و تمبر هم بوده پاسخ قانعکنندهای به پرسشهایی از این دست دارد؛« مداد ارزش بسیاری در زندگی بشر دارد اما ۲درصد مردم هم اطلاعات جامعی درباره آن ندارند؛ مثلا اینکه در همه کشورهای دنیا، از همان ابتدای دوران تحصیل به جای خودکار و خودنویس، مداد دست بچهها میدهند چون گرافیت یا همان مغز مداد را به گونهای داخل آن قرار میدهند که مخصوص افراد راست دست و چپ دست است. دلیلش هم این است که معلم با آگاهی از راست دست یا چپ دست بودن دانشآموز، به والدین گوشزد کند که مداد مخصوص خودشان را به آنها بدهند. این قانون در مورد خودکار و خودنویس صدق نمیکند. ما افراد بد خط زیادی داریم که از بچگی با مداد مخصوص خودشان ننوشتهاند و کمتر کسی در دنیا با واقعیتهایی از این دست که در مورد مداد گفته میشود آشنایی دارد.» مجموعه مدادهای محمدصالح عبدالصمدی نزدیک به ۲دهه است که به مرجعی برای محققان و پژوهشگران حوزه میراث فرهنگی تبدیل شده و گاهی اوقات مسئولان استانی از جمله استاندار کردستان و فرماندار سنندج و مسئولان میراثفرهنگی این شهر برای بازدید از این مجموعه به خانه کلکسیونر سنندجی رفتهاند. او میگوید در این دیدوبازدیدها قولهایی مبنی بر تبدیل مجموعهاش از کلکسیون به موزه مداد داده شده اما هیچ کدام از آنها تا امروز عملی نشده است؛« در ملاقات با مسئولان استانی به آنها گفتم این مجموعه قابلیت جذب توریست هم دارد و آن را به موزه تبدیل کنیم اما خیلی زود قولوقرارها فراموش شد.»
مداد به رنگ تاریخ
مجموعه محمدصالح عبدالصمدی بهزودی در میراث فرهنگی ثبت خواهد شد تا یکی از آرزوهای دیرینه او برآورده شود. این مجموعه اگر از حیث تعداد مداد رکورددار نیست اما بدون تردید قدیمیترین مجموعه مداد جهان است و هیچ مجموعهدار مدادی در جهان ۷۲سال از عمرش را وقف این کار نکرده است. کلکسیونر سنندجی، ثبت این مجموعه در میراثفرهنگی را پیشمقدمه ورود به گینس میداند:« با تلاشها و پیگیریهای فرزندانم میتوان نام این مجموعه را در گینس ثبت کرد. در این مورد هم مسئولان قولهایی دادهاند اما تا امروز با ما همکاری نکردهاند. از لحاظ قدمت؛ مجموعه من در دنیا اول است اما از نظر تعداد، مجموعهداری از کشور اروگوئه رکورددار است که بین ۱۵تا ۱۸هزار مداد دارد. قدمت کلکسیون همین مجموعهدار به ۲۵سال هم نمیرسد.» محمدصالح عبدالصمدی معتقد است مجموعهاش در مقایسه با همه مجموعههایی که در ایران ثبت شده ویژگیهای منحصربهفردی دارد؛ «در مجموعه من مدادهایی وجود دارد که ۳۰۰سال قدمت دارند و جزو نخستین مدادهای تاریخ بشریت محسوب میشوند. از طرفی یک مجموعه ۵ عددی مداد دارم که شرکت مدادسازی«لیرا» آلمان آن را بهعنوان هدیه برایم ارسال کرده است. از این مجموعه مداد فقط یک نمونه دیگر وجود دارد و آن هم در موزه شرکت لیرا است. این نوع مدادها جزو نخستین مدادهای تولید شده در این شرکت آلمانی است. این ۵مداد حد فاصل سالهای ۱۸۰۶تا ۲۰۰۶که این آلبوم را به من دادند تولید شده و روی این مجموعه مدادها نمیتوان قیمت گذاشت.»