رسول بهروش
حکایت فوتبالیستها گاهی شبیه سیاستمدارهاست؛ از این نظر که یک نفر اشتباه میکند، اما تاوانش را یک جماعت کثیر میدهد! تازهترین مصداق این داستان هم پنالتی چیپ علی علیپور است؛ تصمیمی که از هر زاویهای به آن نگاه کنیم، اشتباهی شگفتانگیز و باورنکردنی به شمار میآید. بدون آن پنالتی و تنها با یک بغل پای مطمئن، پرسپولیس در پایان هفته نهم لیگ برتر روی پله دوم میایستاد؛ تنها در یک امتیازی سپاهان صدرنشین و امیدوار به اینکه بعد از بازی این هفته سپاهان و تراکتور، در پایان ثلث اول لیگ به صدر جدول برسد. خودخواهی علیپور اما همهچیز را به هم ریخت. بدتر از همه هم شرایط گابریل کالدرون است؛ مردی که با هر بار نبردن، زیر سایه بزرگ برانکو برمیگردد و آماج حملات شدید منتقدان قرار میگیرد. چیپ علیپور یکبار دیگر معترضان و مخصوصا پیشکسوتان همیشه در صحنه را به جان کالدرون انداخته، طوری که آقایان در مصاحبه انتقادی علیه سرمربی پرسپولیس با هم کورس گذاشتهاند. در این میان بد نیست نیمنگاهی به سرفصلهای مشترک این انتقادها بیندازیم و منصفانه به 3 سؤال روز در مورد مربی آرژانتینی جواب بدهیم.
دروغ اول؛ برانکو و ترکیب اصلی سریع
میگویند: «چرا کالدرون هنوز ترکیب اصلیاش را پیدا نکرده؟»؛ این سؤال مخصوصا پس از آن مطرح میشود که شجاع خلیلزاده در بازی با ماشینسازی برای نخستینبار در پست دفاع راست به میدان رفت. اینکه انتخاب شجاع برای آن پست درست بود یا نه، یک بحث دیگر است، اما اینکه مدام گفته میشود برانکو یک ترکیب اصلی داشت و به آن دست نمیزد، یک مغالطه بزرگ بهنظر میرسد. پرسش این است که برانکو چه زمانی به این ترکیب ثابت دست یافت؟ آیا او از روز اول حضور در ایران تیمش را شناخته بود؟ هرگز اینطور نیست. برای مبتلایان به ضعف شدید حافظه مینویسیم که برانکو حتی با وجود اینکه در چند هفته آخر لیگ چهاردهم روی نیمکت پرسپولیس حضور داشت، باز در لیگ پانزدهم نزدیک به 10هفته طول کشید تا به ترکیب اصلی تیمش دست پیدا کند. بهعنوان مثال، اساسا تا پیش از هفته هشتم و درگذشت ناگهانی مرحوم هادی نوروزی، خبری از محسن مسلمان در ارنج برانکو نبود، اما او بعدتر تبدیل به محور اصلی خط میانی سرخپوشان شد. در پست دفاع چپ، چندین هفته طول کشید تا محمد انصاری به مهره نهایی برانکو تبدیل شود و جای بابک حاتمی را بگیرد. خود حاتمی هم بعدها در پست دفاع راست تست شد. همینطور در قلب خط میانی هم به تناوب از جمع چهارنفره بنگر، نورمحمدی، ماریج و اومانا بازی گرفته میشد که البته تا آخر فصل هم ترکیب دلخواه و مطمئن بهدست نیامد. حالا به کالدرون هم همانقدر فرصت بدهید، اگر باز در فاز آزمون و خطا ماند، آن وقت بگذاریدش سینه دیوار و گلولهبارانش کنید.
دروغ دوم؛ برانکو و نمایشهای همیشه جذاب
میگویند: «چرا تیم کالدرون با این همه ستارهای که در اختیار دارد، زیبا بازی نمیکند؟»؛ این هم یک مغالطه دیگر است. تقریبا همه ستارههای مهمی که امروز کالدرون در اختیار دارد - البته منهای وحید امیری- نیمفصل دوم پارسال در اختیار برانکو هم بود؛ اما چند بازی جذاب از تیم او دیدید؟ پرسپولیس در دور برگشت پارسال مقابل سپاهان، تراکتور و ذوبآهن چند موقعیت گل داشت؟ در همین بازی اخیر برابر ماشینسازی با اینکه شاهد بهترین نمایش تیم کالدرون نبودیم، اما سرخپوشان حداقل 5 یا 6 موقعیت عالی گلزنی داشتند که قاعدتا میتوانست برای یک پیروزی خانگی کافی باشد، درحالیکه پرسپولیس در بازی ماقبل آخر پارسال برابر ماشینسازی در همین ورزشگاه آزادی، این تعداد فرصت گلزنی خلق نکرد. آن روز قرمزها حتی تا دقیقه81 از حریف عقب بودند، اما ضربه پنالتی علی علیپور تیم را نجات داد؛ ضربهای که البته چیپ زده نشد! اینکه دوره کالدرون را صرفا با یک دوره جذاب از تیم برانکو مثلا در لیگهای پانزدهم یا شانزدهم مقایسه کنیم، واقعا عادلانه نیست.
دروغ سوم؛ آلترناتیو پشت در است
میگویند: «پرسپولیس با این مربی به جایی نمیرسد» و البته طوری از سر شکمسیری حرف میزنند که انگار آلترناتیو مجانی و مطمئن همینجا پشت در ایستاده و کافی است اراده کنیم تا وارد شود و تیم را تبدیل به بارسلونا کند! بیشتر آنهایی که حتی 10هفته هم به کالدرون زمان نمیدهند، هیچ گزینه شایسته و مطمئنی به جای او در ذهن ندارند؛ مگر خود برانکو که بازگشت او هم در برهه فعلی نه ارزان و آسان است و نه میتواند بهمعنای تکرار تضمینی موفقیتهای گذشته باشد. خود برانکو هم بارها گفت که قهرمانی سوم پرسپولیس با چه مشقت فراوانی بهدست آمد؛ جامی که شاید پنالتی چیپ فرشید اسماعیلی یا گل دقیقه94 پاتوسی به سپاهان میتوانست سرنوشتش را عوض کند. با این اوصاف درصورت بازگشت پروفسور، آیا کسی قادر است با اطمینان از تکرار قهرمانیهای پرسپولیس در لیگ فشرده و رقابتی فعلی حرف بزند؟ همین حالا تراکتور با 3کاپیتان تیم ملی، 4بازیکن خارجی مرغوب و مربی محبوب پرسپولیسیها فقط یک امتیاز بیشتر از سرخپوشان پایتخت دارد. در تهران اما خون کالدرون را در شیشه کردهاند و صدافسوس که خیلی از «خودیها» در خط مقدم این بیانصافی جا خوش کردهاند.
یکشنبه 12 آبان 1398
کد مطلب :
86763
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved