• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 6 شهریور 1398
کد مطلب : 75197
+
-

مردی ادیب از گناباد

بهرام پروین‌گنابادی: تخلص «پروین» را ادیب نیشابوری برای پدربزرگم انتخاب کرده بود

ادبی
مردی ادیب از گناباد

 «محمد پروین‌گنابادی» در سال ۱۲۸۲ در کاخک گناباد متولد شد. پدرش عباس امیری دلویی ملقب به شمس‌الذاکرین دلوییگی مردی روحانی و اهل علم بود. او در شهریور سال 1357 از دنیا رفت. به گزارش ایبنا، گنابادی از ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و وارد مدرسه فاضل خان شد. مدتی بعد در زمره شاگردان برجسته ادیب نیشابوری درآمد و با اشارت وی تخلص «پروین» را برگزید و بعدها با توجه به علاقه‌ای که به زادگاهش داشت، «گنابادی» را نیز بدان افزود. وی مردی بود سختکوش، دوستدار ایران و زبان و ادبیات فارسی. 


تنظیم لغت‌نامه دهخدا

کارهای آموزشی وی در سطوح مختلف از دبستان شروع شد و به تدریس در دانشگاه تهران خاتمه یافت. در تنظیم لغت‌نامه دهخدا بسیار فعال بود و بسیاری از سرفصل‌های این لغت‌نامه را نوشت و بسیاری دیگر را اصلاح کرد. پروین در 2 سال نزدیک به یک میلیون یادداشت از متون مهم فراهم کرد و لغات محلی گنابادی و مشهدی را بر آن افزود و علاوه بر تنظیم حرف «ذ» با همکاری دهخدا و حرف «غ» با همکاری شهاب فردوسی، آماده‌سازی واژگان ذیل حرف «ط» و بخشی از حرف «الف» را نیز برعهده داشت. پروین در اواخر سال ۱۳۱۸ شمسی به مدت 12 سال ویراستاری زبانی کتاب‌های علمی دانشگاه تهران را به عهده گرفت و از اواخر سال ۱۳۴۰ تا پایان عمر با «بنیاد فرهنگ ایران» همکاری کرد. وی همزمان با این فعالیت‌های علمی به تدریس نیز مشغول بود. گنابادی در دانشکده‌های ادبیات تهران و پژوهشکده فرهنگ ایران تدریس می‌کرد.


کار ترجمه 

محمد پروین‌گنابادی کار ترجمه را در زمینه روانشناسی و تعلیم و تربیت با ترجمه مقالاتی از نشریاتی چون «التربیه‌ الحدیثه»، «الهلال» و «المقتطف» آغاز کرد و تبحر خود را در عرصه ترجمه نشان داد و صاحب آوازه شد. در میان آثار ترجمه او از زبان عربی به فارسی، بزرگ‌ترین و ماندگارترین کار استاد ترجمه «مقدمه ابن خلدون» از متن عربی بود. «عبدالرحمن بن محمدبن خلدون» (۷۳۱ -۸۰۸ ق) فیلسوف و مورخ بزرگ اسلامی در کتاب خود که یکی از شاهکارهای فلسفی و تاریخی جهان اسلام است، به مسائل علم اجتماع و فلسفه تاریخ پرداخته است. گنابادی با ترجمه این اثر باب آشنایی با جهان ابن خلدون را به روی فارسی‌زبانان گشود. 


خاطرات پدربزرگ

«بهرام پروین‌گنابادی» درباره سال‌های زندگی با او گفت: من ده ساله بودم که ایشان مرحوم شدند. بخش عمده‌ای از خاطرات کودکی‌ام با پدربزرگم گره خورده است. ما در منزل پدربزرگ زندگی می‌کردیم، طبقه پایین ما بودیم و بالا پدربزرگ. اتاق پدربزرگ مأمن من و مرحوم برادرم بود. یعنی هر شیطنتی که می‌کردیم، برای فرار از سرزنش، به این اتاق پناه می‌بردیم؛ گویی حرمی امن بود و هر ساعتی که می‌رفتیم، با روی گشاده و مهربانش روبه‌رو می‌شدیم. 

او ادامه داد: خاطرم هست اوایل تابستان ۵۷ بود که کارنامه‌ام را گرفتم و جایزه شاگرد اولی این بود که بتوانم تنهایی به مشهد بروم. مادر بلیتی از ایران‌توریست در خیابان ناصرخسرو برایم گرفت و شب قبلش برای خداحافظی به نزد استاد رفتم. کلی تشویقم کرد که «ماشاالله مرد شده‌ای و...». رفتم سفر و برگشتم، که با روزهای اوج بیماری‌شان مصادف شد و بعد هم اول شهریور ایشان مرحوم شد. سال‌ها بعد مرحوم پدرم پاکتی را به من داد و گفت آن روز که رفتی به مشهد، استاد این شعر را برایت سروده‌اند: 

 «آرزو دارم ‌ای نواده من / که کنی حفظ کیش و آیینم
دانش و مردمی بیاموزی/ تا که یاران کنند تحسینم
گویمت دین خود در این گیتی/ پیروی کن همیشه از دینم
دوستدار عدالت و حقم /از جفاپیشه سخت پرکینم
زیوری از هنر نکوتر نیست/هنر و دانش است آذینم» 


ادامه راه استاد گنابادی

این پژوهشگر و منتقد ادبی درباره تاثیر مرحوم پروین‌گنابادی به عنوان پدربزرگ در انتخاب ادبیات و ورودش به این حوزه، عنوان کرد: «هانری برگسون» جمله معروفی دارد که «انسان چیزی نیست جز خاطراتش». در خاطرات انسان، بخش کودکی تاثیری عمیق بر زندگی و کنش افراد دارد. وقتی از کودکی در کتابخانه بزرگ شوی و با بوی کتاب انس بگیری و بزرگان ادب و فرهنگ سرزمینت را در خانه ببینی و... طبعا در سال‌های بعد، اینها خط‌مشی زندگی‌ات را مشخص می‌کند. وی در ادامه گفت: مرحوم گنابادی نه‌تنها بر زندگی من به عنوان نوه ایشان، که بر زندگی دیگر نزدیکانشان هم تاثیر داشت؛ البته رفتار انسانی، خلیق بودن، صبوری و... بیشتر تاثیرگذار است تا مسائل علمی و ادبی. 


دانش، ادب و فروتنی

بهرام گنابادی در ادامه درباره شعر مرحوم محمد پروین‌گنابادی که خود ایشان خیلی بر آن تاکیدی نداشت و با وجود شعرهای خوب و فراوانی که سروده بود، خود را شاعر نمی‌دانست، گفت: ایشان اشعار بهنجار و محکمی در قالب‌های قدمایی و حتی نیمایی سروده، اما هیچ‌گاه علاقه‌ای به اشتهار به شاعری نداشت. در کتاب «صد سال شعر خراسان»، تالیف استاد «گلشن آزادی» از شعر ایشان سخن رفته است. کلمه «پروین» که نام خانوادگی ماست، در واقع تخلص شعری ایشان است که زنده‌یاد ادیب نیشابوری برای ایشان انتخاب کرده‌ بود. 

وی در پایان گفت: در سال ۱۳۵۵ مرحوم «محسن ابوالقاسمی» و «محمد روشن» جشن‌نامه‌ای برای استاد منتشر کردند و در مقدمه آن نوشتند: «آنچه پروین را در بین سردمداران ادب امروز متمایز می‌کند دانش، ادب و فروتنی اوست». 
زندگی ایشان نمونه بارز زیست اخلاقی بود. همیشه خود را وامدار استادانش ازجمله ادیب نیشابوری می‌دانست و ایمان عجیبی به دهخدا داشت و با عشق و علاقه‌ به کار تألیف لغت‌نامه می‌پرداخت.

این خبر را به اشتراک بگذارید