• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 28 فروردین 1398
کد مطلب : 52727
+
-

نسل جوان امروز چه مشخصاتی دارد؟

عیب جوان و سرزنش پیر

گفت‌وگوی همشهری با کارشناسان اجتماعی درباره ویژگی‌های نسل جدید و اتهاماتی که به این نسل وارد می‌شود

عیب جوان و سرزنش پیر

شبنم سیدمجیدی

اخیرا کسی به شما گفته که نسل شما همه‌اش منم منم است؟ نسل شما تنبل و حاضری‌خور است؟ نسل شما دغدغه و هدف ندارد؟ نسل شما منفعت‌طلب است؟ به شما گفته‌اند نسل شما به‌جای آنکه خودش کاری کند، همه‌اش منتظر است تا دستی از آسمان به کمک بیاید؟ آیا به جایی رسیده‌اید که فکر می‌کنید مشکلات همه تاریخ به‌خاطر شماست؟ و نه فقط نسل قبلی‌تان، بلکه اگر همه نسل‌های پیشین از زیر خروارها خاک بیرون بیایند، باز هم شما نسل جوان را مقصر می‌دانند؟ با خودتان فکر می‌کنید که نکند واقعاً یک چیزیتان می‌شود و منشأ همه مشکلات جامعه هستید؟  اگر همه این اتهامات را شنیده‌اید، البته که به‌خودتان هم شک کنید! اما این را نیز بدانید که منشأ بیشترین مشکلات شما، نسل‌های پیشین هستند و نه برعکس. کارشناسان اجتماعی در گفت‌وگو با همشهری چند و چون این راز را برملا می‌کنند. در ادامه نظرات جبار رحمانی، انسان‌شناس و عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و جلال مرادی، روانشناس را می‌خوانید.

آیا جوان‌های نسل جدید آرمان و دغدغه ندارند؟ 

جلال مرادی، روانشناس: جوانان 18-17ساله هنوز به آن سن و نقش نرسیده‌اند تا در مورد آینده شغلی و آینده خود برنامه‌ریزی و هدفگذاری داشته باشند. آنها در سنین 27- 24 سالگی زمانی که دانشگاه تمام شود، براساس درسی که خوانده‌اند و تقاضایی که در جامعه وجود دارد، آرمان‌ها و برنامه‌های خود را دنبال می‌کنند. یک جوان 17ساله هنوز در سن هویت‌یابی است. هنوز در گروه‌های مختلف عضو می‌شود و براساس کسب لذت، جذابیت‌هایی که فضای مجازی و رسانه تبلیغ می‌کنند و مجوزهایی که پدر و مادر به او می‌دهند، سعی دارد هویت خود را بیابد. هویت‌یابی جنسیتی نیز در این بین اتفاق می‌افتد. بعد از ورود به دانشگاه و در سن 23-22سالگی تازه درگیر آرمان‌هایشان می‌شوند. به اعتقاد ژان‌پیاژه 80درصد جوان‌ها در همان سن و سال کم به تفکر انتزاعی می‌رسند؛ یعنی آنها براساس مشاهده تجربیات دیگران و اطلاعاتی که کنار هم می‌گذارند، یک پیش‌بینی از آینده و راه‌حلی جدید و خلاقانه برای مسائلشان طرح می‌کنند. آنها می‌توانند تحلیل کنند. چشم‌انداز منفی جامعه و ناامیدی را می‌بینند و در نهایت ممکن است دلشان نخواهد درس بخوانند یا فعالیت مؤثری داشته باشند.

جبار رحمانی، جامعه‌شناس: نمی‌توانم بگویم این نسل آرمان ندارد. آرمان‌های آنها با آرمان‌های نسل‌های پیشین فرق می‌کند. دغدغه‌های آنها متفاوت است. آنها تعدادی ویژگی‌هایی دارند که در نسل‌های قبلی ندیده‌ایم. اگر هم صفاتی به آنها نسبت داده می‌شود، به این دلیل است که در فرایند جامعه‌پذیری و تغییر و تحولاتی که در اجتماع رخ داده، این ویژگی‌ها به این نسل تحمیل شده است. یکی از ویژگی‌های آنها عدم‌تحمل است. اینها نسلی هستند که با فضای مجازی بزرگ شده‌اند و با آن سر‌و‌کار دارند؛ با کوچک‌ترین حرکت دست روی صفحه موبایل با بزرگ‌ترین اتفاقات در دنیای مجازی مواجه می‌شوند. آنها می‌خواهند در عالم واقع هم زندگی روزمره با همان سرعت پیش رود و کارها انجام شود. در نتیجه جوان این نسل می‌گوید آدم بی‌تحملی است و در رسیدن به خواسته‌های خود تاب انتظار ندارد. خیلی از ویژگی‌های این نسل تحمیلی است و به‌خاطر تناقضی که با روحیه این نسل دارد، آنها را دچار مشکل می‌کند. ساختار امروز جامعه ما ریشه‌ای به قدمت 40سال یا بیشتر دارد. این ساختار زمخت است و ماهیت انعطاف‌پذیری ندارد. نسل جوان که با دنیایی جدید با سرعت بالا و منعطف مواجه است، نمی‌تواند این ساختار زمخت را برتابد و ما به او انگ می‌زنیم که مشکل از تو است! می‌گوییم او دغدغه کار ندارد، دغدغه معیشت ندارد. اما واقعیت این است که این نسل از بس دغدغه دارد که نمی‌داند چطور آن را فریاد بزند. مگر می‌شود دغدغه نداشت. مگر می‌شود به زندگی آینده و تشکیل خانواده فکر نکرد؟ یک جوان 18-17ساله به اطراف خود نگاه می‌کند، می‌گوید اگر لیسانس خود را هم بگیرم و به فرض ماهی 2میلیون تومان هم حقوق داشته باشم، باز هم بعد از 10سال نمی‌توانم یک خانه 50متری اجاره کنم. پس دیگر انگیزه‌ای ندارد که دغدغه‌ای داشته باشد. بی‌انگیزگی بیشتر از بی‌دغدغگی در این نسل دیده می‌شود. من خودم را مقصر می‌دانم. جوان‌های مملکت انگار در یک تار عنکبوت گرفتار شده‌اند و نمی‌دانند برای رهایی از آن چه کنند.

تفاوت نسل جدید با نسل‌های قبلی در چیست؟ 

مرادی: دهه شصتی‌ها به واسطه اینکه مشکلاتی در زمان جنگ داشتند و در مرحله‌گذار از خیلی مسائل فرهنگی و اجتماعی بودند، دچار بحران‌های زیادی شدند. متولدان دهه60 همان نسلی هستند که انفجار جمعیتی در زمان آنها رخ داد، دانشگاه‌ها بعدا با حضور آنها پر شد و البته اینکه از نظر ازدواج کمترین آمار را به‌خود اختصاص دادند و تعداد مجردان قطعی در این نسل از نسل‌های متولد دهه‌های 50 و 70 بیشتر است. آنها از همه نسل‌های دیگر حتی نسبت به نسل متولد دهه50 ناکام‌تر بودند. تصورات عجیبی داشتند و خیلی از آنها دوشغله و چندشغله هستند. بعضی از آنها هنوز در اواخر دهه چهارم زندگیشان نمی‌دانند چه‌کسی را برای زندگی مشترک انتخاب کنند. حالا تصور کنید که این نسل، تبدیل شده‌اند به والدین متولدان دهه80. مشکلاتی مثل اضطراب فراگیر، درماندگی یا فوبیاهای مختلف اگر درمان نشوند و چاره‌ای برای آنها نشود، 3 نسل ادامه می‌یابد؛ یعنی ما باید منتظر باشیم تا نوه‌های متولدان دهه 60 نیز دچار این مشکلات شوند. سرپرستان متولدان دهه80 آسیب دیده‌اند و با توجه به اینکه در یک جامعه در حال‌گذار رشد کرده‌اند، دچار تناقضات تربیتی هستند. ترس از دست‌دادن و ناکامی‌ها و مشکلات حل نشده تداوم می‌یابد و متأسفانه این چشم‌انداز ناامیدانه در فرزندان آنها نیز ادامه خواهد یافت. از سوی دیگر اطلاعات بچه‌های نسل 80 به روز است. پدر و مادر آنها قدرت ایجاد آرمان یا ایجاد زمینه موفقیت را برای آنها ندارد. از آن طرف ما نسل متولدان دهه70 را داریم. من عاشق این نسل هستم. بچه‌هایی هستند که تکلیف خودشان را مشخص کرده‌اند. دغدغه‌های دهه شصتی‌ها را که دلشان می‌خواست یک ابر نوجوان یا ابر انسان باشند، ندارند. دغدغه‌های تربیتی سنتی را کنار گذاشته‌اند. براساس نیاز اجتماعی با قوانین دست‌و‌پاگیر خانواده و قوانین منسوخ اجتماعی جنگیده‌اند. آنها راحت انتخاب رشته می‌کنند، راحت کار می‌کنند و راحت تشکیل خانواده می‌دهند؛ مثلا وقتی به یکی از آنها می‌گویی چرا زبان نخواندی، به راحتی می‌گوید، نیازی به آن احساس نکرده. فرزندان آنها یعنی متولدان سال‌های آخر دهه90 و دهه بعد از آن بسیار خلاق خواهند شد و نسلی فوق‌العاده را به‌وجود می‌آورند. البته این به شرطی است که از مهاجرت متولدان دهه70 جلوگیری شود. آنها قدرتمند هستند و اصلا‌ منتظر نمی‌ایستند تا شرایط برایشان مهیا شود. به سرعت تصمیم می‌گیرند و می‌روند. البته به هر جا بروند موفق خواهند شد.

رحمانی: نسل جدید در یک جامعه بی‌برنامه قرار گرفته و در نتیجه بی‌برنامه شده است. تفاوت آنها با نسل‌های قبلی در همین است. بی‌برنامگی نیز در نتیجه بی‌انگیزگی رخ می‌دهد. برای شما یک مثال می‌زنم؛ یک آکواریوم ماهی را درنظر بگیرید. اگر پشت شیشه آکواریوم طعمه‌ای قرار دهید، ماهی برای به‌دست آوردن طعمه به سمت آن می‌رود و به شیشه برخورد می کند. چندبار این کار را تکرار کنید، ماهی هر بار با سر به شیشه می‌خورد. در نهایت دیگر به سمت طعمه نمی‌رود. حتی اگر طعمه را برای او روی آب قرار دهید، ماهی به سمت آن نمی‌رود چون تصور می‌کند شیشه دوباره مانع خواهد شد و ماهی نمی‌خواهد سرش به سنگ بخورد. در یک جامعه بی‌برنامه و افسارگسیخته انتظار دارید چه برنامه‌ای داشته باشند؟ می‌دانند هر راهی بروند به سنگ خواهند خورد.

نسل جدید خودخواه، مطالبه‌گر و منفعت‌طلب است؟

مرادی: فراموش نکنیم که بین خودخواهی و غرور تفاوت وجود دارد. یک نفر دارای تخصص، دانش و دانایی اگر مطالبه‌ای داشته باشد، منطقی است و غرور و اعتماد‌به‌نفس ناشی از آن نیز درست است. اما کسی که چیزی برای ارائه ندارد، خودخواه است. متولدان دهه70 آدم‌های خودخواهی نیستند. آنها با دانش‌هستند. مطالبه‌گری آنها هم ناشی از همین موضوع است. نسل متولدان دهه80 هنوز به مطالبه‌گری نرسیده‌اند. آنها درگیر مطالبات و ارادوکس‌های فرهنگی و اجتماعی هستند. مدرسه، والدین و جامعه هر کدام چیزی از او می‌خواهد. آنها دچار درماندگی محیطی شده‌اند چون نمی‌دانند و تشویق نمی‌شوند. همین باعث ایجاد ناامیدی در آنها خواهد شد. در نتیجه نمی‌توانند انتظاراتی که از آنها می‌رود، برآورده کنند.

رحمانی: این نسل مطالبه‌گرند که یک ویژگی مثبت است. جامعه‌ای که خمود باشد و به‌دنبال حق و حقوق خود نرود، خوب نیست. مطالبه‌گری یک ویژگی عالی است. اما از آن طرف اگر این نسل را خودخواه و منفعت‌طلب معرفی کنند، باید گفت آنها پیرو نسل‌های بالادستی خود هستند. وقتی می‌بینند در جامعه و در هر نهاد کوچک و بزرگی، فرد بالادستی به‌دنبال منفعت خود است، آنها نیز در این ساختار کم‌کم این موضوع را یاد می‌گیرند. چطور در چنین ساختاری انتظار دارید، یک جوان منفعت‌طلبی را یاد نگیرد.

آیا نسل جدید تنبل و حاضری‌خور است؟

مرادی: اگر اینگونه باشند، مقصر، پدر و مادرشان هستند؛ پدر و مادری که ترس دارند و اجازه نمی‌دهند فرزندشان وارد اجتماع شود و توانایی‌های خود را بروز دهد. آنها را به این تنبلی عادت می‌دهند و دغدغه‌های ذهنی خود را به آنها غالب می‌کنند.

رحمانی: باید بدانیم در جامعه ما فرصت‌ها به درستی و به شکل برابر توزیع نشده‌اند. در نتیجه نسل جدید به جنب و جوش نمی‌افتد. فرصت‌های رشد و پیشرفت به شکل برابر میان همه افراد جامعه توزیع نشده است. امکانات و بودجه‌ها صرف برخی اشخاص و نهادهای خاص می‌شود و مگر قطره‌ای از میان انگشتان آنها بیفتد تا فرصتی برای اشخاص اندکی که به‌دنبال کار و تلاشند، ایجاد شود.

دیدگاه نسل جوان به ازدواج و تشکیل خانواده چگونه است؟

مرادی: نباید وارد این بحث شویم. به واسطه مراجعانی که از میان این نسل دارم، می‌دانم که دغدغه‌های آنها بیشتر در سطح دوستی‌ها و ارتباطات روزمره است. آنها هنوز درکی از ازدواج ندارند و وارد این فاز از زندگی نشده‌اند. به واسطه همان اضطراب فراگیری که قبلاً اشاره شد، جسارت آنها برای تشکیل خانواده کمتر است. البته این موضوع مربوط به متولدان دهه80 است و متولدان دهه90 برای مستقل شدن جسارت زیادی دارند.

رحمانی: عموم جوانان دیدگاه مثبتی به ازدواج ندارند؛ چون از پس هزینه‌ها و مسئولیت‌های آن برنمی‌آیند. آنها رغبت نمی‌کنند به سمت ازدواج بروند. از بعد اقتصادی، حداقل هزینه‌ها برای شروع یک زندگی ساده زیر 150میلیون تومان نمی‌شود. از آن طرفی نیازهای عاطفی و جنسی قشرهای خاصی از این نسل که به سنت‌های دینی و خانوادگی پایبندی ندارند، به راحتی خارج از چارچوب خانواده با حداقل هزینه‌ها رفع می‌شود. در نتیجه دیگر میلی برای ازدواج باقی نمی‌ماند.

نسل جدید می‌تواند در نهایت اوضاع را به نفع خود تغییر دهد؟

مرادی: اعتقاد دارم نسل متولدان دهه80 هم در نهایت با انتخاب رشته درست، برنامه‌ریزی جامع و استفاده خوب از منابع می‌تواند اوضاع را بهبود دهند. آنها می‌توانند میان درون بالغ و کودک خود تمایز قائل شوند و با استفاده از درون بالغ خود، نیازهایشان را شناسایی و پارادوکس‌های خود را حل کنند. وقتی این نسل به سنین 23 تا 25سالگی برسد، می‌تواند خیلی از مسائل را تغییر دهد و قوانین نانوشته یا قواعد دست‌و‌پاگیر را از بین ببرد. نسل متولدان دهه70 فعال و اجرایی هستند و نسل متولدان دهه80 نسل تغییر عرف‌های فرهنگی و اجتماعی خواهند بود. در نهایت ما باید به این نسل‌ها و تغییراتی که ایجاد می‌کنند، عادت کنیم. نباید با مسیر زندگی مقابله کنیم. اکنون در عصر پساارتباطات هستیم و باید اجازه بدهیم نسلی که در این عصر پا به حیات گذاشته راه خود را برود.

رحمانی: آنها در آینده اگر بتوانند، ساختارها را اصلاح می‌کنند. جوانان نسل جدید دیگر ساختارهای قدیمی را نمی‌پذیرند و به محض اینکه موقعیت مناسبی پیدا کنند، این ساختارها را در هم می‌شکنند. البته هیچ منفعتی در تغییر و تحولات سریع وجود ندارد. این نسل باید به‌دنبال اصلاحات باشد. ولی این نکته را باید در نظر گرفت، تا زمانی که نسل‌های قبل‌تر، از درون، خود را اصلاح نکنند، نسل جدید را به رسمیت نشناسند و با آنها همدلی نداشته باشند، معلوم نیست این اصلاحات شدنی باشد. ما باید انگشت اتهام را به سمت خودمان بگیریم. اتهام زدن به نسل جدید کاری را درست نمی‌کند.


مرادی: فراموش نکنیم که بین خودخواهی و غرور تفاوت وجود دارد. یک نفر دارای تخصص، دانش و دانایی اگر مطالبه‌ای داشته باشد، منطقی است و غرور و اعتماد‌به‌نفس ناشی از آن نیز درست است. اما کسی که چیزی برای ارائه ندارد، خودخواه است


رحمانی: این نسل مطالبه‌گرند که یک ویژگی مثبت است. جامعه‌ای که خمود باشد و به‌دنبال حق و حقوق خود نرود، خوب نیست. مطالبه‌گری یک ویژگی عالی است. اما از آن طرف اگر این نسل را خودخواه و منفعت‌طلب معرفی کنند، باید گفت آنها پیرو نسل‌های بالادستی خود هستند

این خبر را به اشتراک بگذارید