تجربه همکاری با بابک بیات چگونه بود؟
روی کلید سل
گفت و گو با فریدون جیرانی، محمدرضا هنرمند احمدرضا درویش، خشایار اعتمادی و اهورا ایمان
نگار حسینخانی
بابک بیات کلید سل بود؛ کلیدی روی خط دوم که باقی نتها را میشد بر روال او نامگذاری کرد. آهنگسازی با ویژگی سل؛ زیبا، مخصوص آنهایی که میخواهند ماندگار شوند. او از نسل دوم آهنگسازان موسیقی متن بود؛کسی که با او میتوان نسلهای بعدترش را بهتر مطالعه، نقد و گوش کرد. ما از بابک بیات فقط شنیدهایم اما آنها که با او همکاری کردهاند از صندلی سفیدی حرف میزنند که باید رویش مینشستند و وارد چالش صدا میشدند. او ستارهها را روی این صندلی میشناخت و از روی همین صندلی بود که به آسمان هدایتشان میکرد؛ مردی که موسیقی برایش اول و آخر بود و با هیچچیز معامله نمیشد. چند هنرمند از آنهایی که روبهروی او نشستهاند با ما دربارهاش همصحبت شدهاند.
فریدون جیرانی، کارگردان
موفقترین در نسل دوم آهنگسازان فیلم
فریدون جیرانی در فیلم «قرمز» با بابک بیات همکاری کرد. بیات آن سال آهنگسازی فیلمهای دیگری را هم بر عهده داشت: «دو زن» تهمینه میلانی، «معصوم» داوود توحیدپرست، «فریاد» مسعودکیمیایی و «شیدا» کمال تبریزی. اما همین قرمز بود که بیات را کاندیدای جایزه فیلم فجر کرد. جیرانی به تاریخ موسیقی فیلم اشاره میکند و میگوید: «بیات آهنگساز مطرحی بود و از آهنگسازی برای خوانندگان کارش را شروع کرد و بعدها آهنگساز موسیقی فیلم شد. بیات در دهه60 از بهترین آهنگسازان فیلم بود. او موسیقی متن شاید وقتی دیگر و کشتی آنجلیکا را ساخت که موسیقیهای به یاد ماندنیای بودند. آهنگسازی بیات در دهه70 به بعد و پس از اصلاحات تغییر کرد؛ شرایط سینما دیگر فرق کرده بود، آهنگسازان هم. نسل و فضای فیلمها عوض شده بود. بیات، مجید انتظامی و روشنروان در نسل دوم موسیقی پس از حنانه و منفردزاده که نسل اول بودند بسیار آثار درخشانی ساختند». جیرانی میگوید که در آن دوره موسیقی روشنروان در گلهای داوودی یا انتظامی در از کرخه تا راین موسیقیهای بهیادماندنیای هستند. در دهه70 به بعد خصوصا از سال 76 نسل جابهجا میشود؛ هم در سینما، هم موسیقی و... اما از بهترینِ آهنگسازان دهه60 میتوان بابک بیات را یاد کرد و پس از او از انتظامی، روشنروان و شهبازیان نام برد.
اهورا ایمان، ترانهسرا
ترانه به سبک بابک بیاتی
وقتی ایمان ترانه «دلم گرفت» را بهعنوان نخستین ترانه حرفهایاش سرود، گمان نمیکرد روزی همین ترانه دعوت او به جهان موسیقی بهحساب بیاید. ایمان با این ترانه به آهنگسازی بیات، توانست در دورهای نام خود را سر زبانها بیندازد. خودش هنوز از این ترانهاش بهعنوان دوستداشتنیترین اثرش یاد میکند؛ اثری که به استثنای موسیقی خوب و صدای خواننده، علاقه بیات به آن را هم با خود همراه کرده است. اهورا ایمان میگوید: «بابک بیات این ترانه را بسیار دوست داشت. سایه سنگین بیات، نهتنها در شعر و ترانه که در نحوه آواز خواندن خوانندگان قابلرویت است. اگر به آثار بیات توجه کنید، آثاری خواهید دید که به شیوه بیات خوانده شدهاند. او از شاعرانی چون شاملو و ایرج جنتیعطایی تأثیر گرفته بود و بر گستره موسیقی از خواندن تا ترانهسرایی، تنظیم و حتی بعضی مواقع نحوه انتشار دقت داشت. امثال بابک بیات در تاریخ موسیقی زیاد نبودهاند؛ آنهایی که هر چند آثارشان مردمی است چندان به خواست مردم تن نداده و بخش عظیمی از مردم را سمت سلیقه خود کشیدهاند». ایمان معتقد است که بیات به آنچه باور داشت، عمل میکرد و همین ویژگی رفتاری آثار او را استثنایی کرده بود؛ نقشی کمنظیر در تاریخ موسیقی پاپ؛ « همه شاعرانی که با بیات کار میکردند میدانستند دایره واژگانی موردعلاقه او و تصویرسازیهایی که دوست داشت چه چیزهایی است و سعی میکردند در آثار او اینها را مراعات کنند. اما در کل ادبیاتی که او دوست داشت ترانههای دهه50 بود. سایه سنگین بیات روی ترانهها، آواز خوانندگان، تنظیمها و... باعث شد سبک تازهای به نام بابک بیاتی ایجاد شود. درحالیکه بیات فقط آهنگساز این آثار بود.»
خشایار اعتمادی، خواننده
آن حبه زیبا از خوشه موسیقی
«دلشوره»، «منجی»، «نوای غربت»، «دیباچه»، «بهونه» و «همسفر» کارهای مشترک بیات و خشایار اعتمادی است. او میگوید: «بیات آهنگسازی بود که بهخاطر شهرت، توانایی، سابقه و آثار ماندگاری که از خود به جا گذاشت، مراجعهکنندههای بسیاری داشت. آنها که صدای خوبی داشتند یا دوست داشتند خواننده شوند، به سراغش میرفتند، اما ویژگی بابک بیات این بود که با هیچکس تعارف نداشت. به محض اینکه میفهمید فردی که به او مراجعه کرده، کاریزمای خوانندگی ندارد به صراحت اعلام میکرد و کار مشترکی با او نمیساخت. بیات هیچوقت برای پول کار نکرد؛ یعنی دستمزد بالا وسوسهاش نمیکرد کاری که به آن اعتقادی نداشت بسازد. او به ستارهسازی فکر میکرد و شخصیت و استایل آن فرد بعد از صدایش برای بیات اهمیت داشت». آموزش رفتار حرفهای به خوانندگان از دیگر مشاورههای بیات به خوانندگان بود؛ «به خاطر دارم همیشه اموری را به من گوشزد میکرد. آن زمان خیلی جوان بودم و تجربه لازم را نداشتم؛ مثلا میگفت با هر رسانهای مصاحبه نکن. به هر سازمانی وارد نشو و هر آهنگی را نخوان یا با هر کارگردانی کار نکن؛ این یعنی او به تأثیرگذاری روی شخصیت خواننده اهمیت میداد و تا مطمئن نمیشد خوانندهای میتواند ستاره شود با او همکاری نمیکرد و تنها برایش صدای خوب خواننده مهم نبود.»
اعتمادی با اشاره به اینکه چطور موسیقی و آهنگسازی در ایران پس از مرگ بیات یکی از مهمترین چهرههای خود را از دست داد میگوید: «هنرمند 2بار میتواند افول کند؛ یکی زمانی که کارش از رونق میافتد و بار دیگر زمان مرگ. بیات این اقبال را داشت که در زندگی هنریاش هیچگاه افول نکند. اما درباره مرگ، اگر خوشه انگور را درنظر بگیریم. هر حبه با افتادنش چهره آن خوشه را خدشهدار میکند. بیات از همان حبههای زیبای خوشه بود که جایش را هیچکس نمیتواند پر کند».
محمدرضا هنرمند، کارگردان
برتری حس بر هرآنچه بیرونی است
مینا لاکانی و مهران مدیری در آن «دیدار» پرحادثه شاید کمترین کاری که میتوانستند بکنند، این بود که با موسیقیای که بابک بیات روی فیلم ساخته بود، عاشق شوند. «دیدار» به کارگردانی محمدرضا هنرمند سال 73 ساخته شد. اما این همکاری آنقدر مهم بود که بتواند تصویر دلنشینی از بیات در ذهن هنرمند حک کند. او میگوید: «بیات هنرمند تأثیرگذاری بود و آنچه در همه آثارش خودنمایی میکند، برتری حس است بر هرآنچه بیرونی بهحساب میآید. او تصویر را خوب میشناخت و وظیفه موسیقی را در تصویر به خوبی درک میکرد. مهمترین ویژگی بیات حس قوی و القای آن به شنونده بود. تجربه سالها آهنگسازی به او کمک میکرد همیشه موفق باشد. ما همکاری موفقیتآمیزی در فیلم دیدار داشتیم. او موسیقی مناسبی برای پایانبندی درنظر گرفته بود و از آنجا که دیدار ملودرامی تراژیک بود، این موسیقی تأثیر بسیاری روی بینندگان و تماشاگران فیلم داشت».
احمدرضا درویش، کارگردان
هنرمندی با نواهای اجتماعی
درویش در فیلم «سرزمین خورشید» با بابک بیات همکاری کرده است؛ فیلمی با نقشآفرینی گلچهره سجادیه و خسرو شکیبایی. بابک بیات در سال ۱۳۷۶ قطعه کرال و ارکسترال «سرزمین خورشید» را توسط ارکستر سمفونیک تهران و به رهبری فریدون ناصری اجرا کرد. درویش درباره این همکاری میگوید: «بیات از هنرمندان شاخص موسیقی فیلم است که آثارش مستقیم برگرفته از الحان، احساسات، خیال و رویاهای اجتماعی است. لحن او، لحن مردم بود. بیات ساحت هنر را با آواها و نواهای اجتماعی مرتبط میکند و مجموع ملودی و جنس موسیقی او متاثر از الحان اجتماعی است. به همینخاطر او را برای آهنگسازی فیلم سرزمین خورشید انتخاب کردم. او در دورههای مختلف موسیقایی خود با تجربههای بسیاری روبهرو شده بود؛ انقلاب، جنگ و...؛ همه این احساسات را میشد در آثار او حس کرد. تجربه ما بسیار خوب بود و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم». درویش میگوید که با تصنیفهایی که بیات میساخت هم ارتباط عمیقی داشت و موسیقی فیلم شاید وقتی دیگر بیضایی بهنظرش از تأثیرگذارترین موسیقیهای فیلمی است که تا امروز از او شنیده است؛ «آثارش را همیشه دوست داشتم و خواهم داشت.»