• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 3 شهریور 1397
کد مطلب : 28088
+
-

نان و پنیر و چای دیشلمه

با تابش نخستین اشعه‌های خورشید زندگی در کوچه‌پسکوچه‌های تهران آغاز می‌شد. مردمی که با اذان صبح از خواب بیدار می‌شدند با روشن شدن هوا هم روزشان را شروع می‌کردند و صبحانه‌ای می‌خوردند و سر کار و کاسبی حاضر می‌شدند. صبحانه معمولاً نان و پنیر و یکی دو چای شیرین و یکی دو چپق و یک چای دیشلمه پشت آن بود. دیشلمه به چای شیرین نشده می‌گویند که قند یا هر شیرینی دیگر را به دهان می‌گذارند و چای را رویش می‌خورند. درست برعکس چای شیرین که قند یا شکر را در استکان می‌ریزند. این صبحانه مردمی بود که دستشان به دهانشان می‌رسید. مردم کم‌بضاعت، نان خالی بی‌چای را صبح‌ها می‌خوردند و گاهی هم که چای داشتند بعد از نان یکی دو چای با آبنبات یا کشمش می‌خوردند. سفره صبحانه اعیان‌های تهران رنگین بود و به نان و پنیر و چای خلاصه نمی‌شد و شامل نان وکره، مربا، پنیر، شیر و تخم‌مرغ بود. حتی بعضی از اعیان سر سفره صبحانه کباب، کله‌پاچه، آش شله قلمکار یا حلیم می‌گذاشتند. قدیمی‌ها بهترین غذا را صبحانه می‌دانستند و همواره می‌گفتند: «غذای صبح را خودت بخور. غذای ظهر را با دوستت بخور. غذای شب را برای دشمنت بگذار.» اگرچه عین همین غذای صبحانه بلکه کامل‌تر و سنگین‌تر از آن را هم ظهر و شب می‌خوردند. 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :