• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
سه شنبه 1 خرداد 1397
کد مطلب : 17274
+
-

ورزش، حقوق شهروندان برای برخورداری از سلامت روان است

ورزش، حقوق شهروندان برای برخورداری از سلامت روان است

زینب رحمتی|روانشناس و دانشجوی دکتری روانشناسی شناختی:

رشد جمعیت جهان، افزایش شهرنشینی و ایجاد کلانشهرها، فشارهای روانی جدیدی را به زندگی ما اضافه کرده است. همه این فشارها تهدیدی برای سلامت روان انسان به ‌شمار می‌رود؛ انسانی که به عقیده برخی، ساختار جسمی و روانی او برای زندگی با طبیعت و تعامل با آن طراحی شده است. شیوع بیماری‌های روانی در شهرهای بزرگ، گروه‌هایی از متخصصان مانند روانشناسان و روان‌پزشکان را بر آن داشت که مطالعاتی را در این زمینه آغاز کنند. مروری بر مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است نشان می‌دهد که این متخصصان، مجموعه عوامل زمینه‌ساز و هم‌بسته‌ای را با کاهش سلامت روان در شهرها بررسی کرده‌اند که می‌توان از آنها به‌عنوان حقوق شهروندان برای برخورداری از سلامت روان نام برد. این عوامل عبارتند از:

   زندگی در مناطق شهری با سطح اقتصادی‌ـ‌اجتماعی مناسب: مطالعات مختلف نشان داده‌ که زندگی در مناطقی از شهر که دارای بافت فرسوده و جمعیت مهاجرنشین است، به معنی برخورداری کمتر از امکانات رفاهی همراه با میزان خشونت بالاست؛ همین مسئله در ارتباط با سلامت روان هم مطرح است. البته باید توجه داشت که در این مطالعات صرفا همبستگی بین این موارد بررسی شده و رابطه علی را نشان نمی‌دهند. شاید فکر کنیم که این موارد در همه شهرهای بزرگ به‌ناچار دیده می‌شود اما آن‌دسته از مدیریت‌های شهری که موفق شده‌اند میزان بافت‌های فرسوده را کاهش دهند، چهره فقر را از مناطق شهری بزدایند و خشونت را کنترل کنند، در ارتقای سلامت روان شهروندان هم نقش مؤثری ایفا کرده‌اند.

   میزان صدا، شلوغی و ترافیک: مناطق شهری از لحاظ میزان آمدوشد، شلوغی و تعداد خودروها با آلایندگی بالا، با یکدیگر متفاوت هستند. بالابودن سروصدا، شلوغی و ترافیک با کاهش سلامت روان ارتباط مستقیم دارد. در سال‌های اخیر در شهر تهران اقدماتی جهت تمرکززدایی، ایجاد محدوده طرح ترافیک و انتقال مراکز ترافیک‌ساز مانند نمایشگاه‌ها به حاشیه شهر انجام شده است؛ هرچند به نظر می‌رسد این اقدامات در مقایسه با نسبت رشد جمعیت و افزایش تقاضا برای دسترسی به برخی امکانات شهری، سرعت پایینی دارد.

   میزان فضای سبز موجود در مناطق شهری: همه ما تجربه حس‌وحال خوب در فضاهای سبز را داریم. فضاهای شهری خالی از سرسبزی، سلامت جسم و روان ما را به مخاطره می‌اندازد. در برخی از کشورهای پیشرفته جهان مثل ژاپن تلاش زیادی برای ایجاد خطوط و فضاهای سبز شده است. برخی از اقدامات مؤثر این کشورها شامل آموزش شهروندان برای ایجاد پشت‌بام‌های سبز، ایجاد فضاهای سبز کوچک در سراسر نقاط شهر، فشارهای قانونی برای ایجاد نور و سبزی بیشتر در مکان‌های بسته شهری مانند مراکز خرید، محیط‌های کار، زندگی و تبدیل پیاده‌روها به خطوط سبز ‌پیاده‌روی بوده است.

   میزان فضاهای امن برای فعالیت‌های ورزشی و تفریحی: شهرنشینی سرعت زندگی ما را افزایش داده و تخمین ما از گذشت زمان تغییر کرده است؛ به‌طوری که در شهرهای صنعتی سرعت گذر زمان را بالاتر تخمین می‌زنند و همین امر موجب احساس فشار و کم‌آوردن وقت برای فرد می‌شود. همه این عوامل در حالی‌است که افراد برای دسترسی به اماکن ورزشی زمان مضاعفی را باید صرف کنند. البته در برخی موارد به فرض دسترسی آسان به مکان‌های ورزشی، هزینه بالای این مکان‌ها مانع دیگری برای شهروندان است و این مشکل، بسیار جدی‌تر از آن است که نگاه ساده و گذرایی به آن بیندازیم. اگر افراد یک جامعه   یا درصد بالایی از آنها ورزش نکنند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ اگر هزینه و پیامدهایی که این موضوع به جامعه تحمیل می‌کند برآورد شود، تردید نخواهیم کرد که اختصاص بودجه برای تأمین مکان‌های ورزشی ارزان و در دسترس، به‌صرفه‌تر از اختصاص بودجه برای جبران پیامدهای ناشی از ورزش‌نکردن است. مطالعات متعدد، ارتباط سبک زندگی کم‌تحرک با افسردگی، کاهش سلامت عمومی و زوال عقل (آلزایمر) را نشان داده‌اند. ابتلا به افسردگی دست‌کم باعث کاهش انرژی و توان پرداختن به کارهایی‌است که به جامعه سود می‌رساند و برای آن درآمدزاست. کاهش سلامت عمومی جامعه یعنی افزایش هزینه‌های درمان. زوال عقل که شایع‌ترین آنها آلزایمر است، نه‌تنها خود فرد بلکه تمام اعضای خانواده را با خود درگیر کرده و هزینه گزافی نیز به جامعه تحمیل می‌کند.



با توجه به این موضوعات، دیگر جای تردیدی باقی نمی‌ماند که ایجاد فضاهای ایمن، همگانی و در دسترس برای همه شهروندان جزو حقوق اولیه و از الزامات ارتقای سلامت روان آنان است. در شهری مانند تهران شاهد قراردادن برخی دستگاه‌های ورزشی در پارک‌ها هستیم که معمولا افراد زیادی را در حال استفاده از آنها نمی‌بینیم. آنچه مؤثرتر از قراردادن چنین امکاناتی است توسعه گروه‌های ورزشی است. شرکت در چنین گروه‌های ورزشی هم انگیزه‌بخش است و هم احساس تعلق به گروه را شکل می‌دهد و به‌طور ویژه با سلامت روان در ارتباط است. چه‌بسا چنین گروه‌هایی علاوه بر خاصیت پیشگیری‌کنندگی از اشکالات روانی، از خاصیت درمان‌کنندگی برخوردار باشند؛ چنان که گفته می‌شود انسان در گروه، بیمار می‌شود و در گروه نیز درمان. علاوه بر این، شواهد علمی نشان می‌دهد که 45دقیقه ورزش در روز منجر به ترشح اندروفین می‌شود که خاصیت ضد‌درد و شادی‌بخش دارد. ترکیب این دو عامل یعنی ورزش و شرکت در گروه منجر به یک هم‌افزایی مؤثر در پیشگیری از اشکالات روانی، ارتقای سلامت روان و چه‌بسا درمان خواهد شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید