• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 18 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15291
+
-

نه ممد حیات و نه مفرح ذات

درباره کتاب‌های سینمایی که روزبه‌روز چاق‌تر می‌شوند

نه ممد حیات و نه مفرح ذات

علیرضا محمودی:

بــازار کــتــاب‌هــای سینمایی، سال به سال چاق‌تر می‌شود. بیشتر از250عنوان کتاب سینمایی سال 96که حدود 50عنوان بیشتر از سال گذشته بود، مثل اعداد روی باسکول آدم‌های بی‌توجه به سلامتی است. شکم برآمده و غبغب افتاده کتاب‌های سینمایی خبر از 90ساله‌ای می‌دهد - نخستین کتاب سینمایی فارسی: «شاه ایران و بانوی آرمن»/1306- که هر چیز ناسالمی را می‌بلعد.

یک طرف ظاهر قضیه علاقه ناشران به چاپ کتاب‌ درباره سینما، ‌میدانی و تحلیل‌های خیابانی که روی درصدی از فوج سینه‌چاکان شهرت حساب می‌کند و سودایش، سواری‌ روی گرده توجه به سینماست و می‌خواهد با تجربه‌های بی‌هنر و هنرمندان بی‌تجربه را جلوی پیشخوان کتابفروشی‌ها دست به جیب کند. طرف دیگه قضیه به پیچ دانلود مربوط است. دوستداران سینما که پدرانشان را 3 دهه پیش، به‌خاطر تی سون پتوپیچ وی اچ اس پازولینی قپانی می‌زدند، به کر وصل شده‌، به فایل هیچ فیلم و کتابی نه نمی‌گویند و هاردشان روی دست آرشیو آکادمی بلند می‌شود. این فیلم‌بازان فرهیخته‌ و صاحب کانال که پست‌‌های سینمایی‌شان لایک‌خور ملسی دارد، لا‌به لای امور روزمره کتاب سینمایی هم تالیف و ترجمه می‌کنند تا صاحب کتاب و سلفی رونمایی شوند.

بر بخیل لعنت. بترکد چشم حسود. خدا از روی زمین بردارد هر کسی چشمش رونق را برنمی‌دارد. حالا 4تا کتاب سینمایی بیشتر چاپ شود و 4نفر کتاب به اسمشان دربیاید و نسل جدیدی وارد کار شود عیبش کجاست؟ بد است جوان‌ها مشغول شوند و به جای همدمی با گل و کریستال همراه فرهنگ و هنر شوند؟ عقب مانده‌هایی که هنوز با دود به هم پیام می‌دهند و فکر می‌کنند سینما بعد از فورد، مرد و هیچ‌کس هاکس نمی‌شود، چه گلی به فرق سر سینما زده‌اند که دلواپس چاقی بازار کتاب شده‌اند؟ در دکان دو‌نبش مرثیه برای کشف دوباره سینمای عامه‌پسند و قیافه گرفتن با تئوری ژانر تخته است. دیگر نمی‌توان با مرعوب کردن ملت با عتیقه‌هایی چون خسوس و براس جلوی تمایل پست‌مدرنی به سینما در نسل اینترنت و شبکه‌های اجتماعی ایستاد. بازار کتاب ایران، بازتابی است از درون سینمای ایران و مخاطبانش.

این استدلال که عناوین بیش، یعنی مشتریان بیشتر، وقتی دلخوش‌کنک است که موج علاقه به سینما با موج مترجمان اینترنتی به ساحل رونق برسد. عناوین کتاب‌های سینمایی در حالی هر سال چاق‌تر می‌شود که تعداد نسخه‌ها  با فرق سر سقوط کرده است. سال گذشته بازار کتاب‌های سینمایی تیراژ 50نسخه را تجربه کرد. این چه رونقی است که تیراژ کتاب‌های سینمایی در حال تجربه رکورد زیر 100نسخه است. یعنی مولف اگر به همه دوستان و آشنایان و کسبه بازار و آنها که قدماً و قلماً درفضای مجازی  ارادت دارد، بخواهد یک جلد هدیه بدهد، کل تیراژ پاسخگو نیست. استدلال ناشران برای موفقیت کتاب سینمایی به‌خاطر موفقیت فرهادی و فوت کیارستمی و کشف مجدد همشهری کین و فروش پک نولان در لاله‌زار و پرشدن پردیس‌های سینمایی برباد است. جمعیت سینما‌رو و دی‌وی‌دی بخر و سریال بین، آنقدر به سینما علاقه ندارند که 500نسخه کتاب درباره اورسن ولز و بلاتار خاک نخورد. آنها که حاضرند بابت نشستن در کلاس فلان کارگردان و بازیگر میلیون میلیون پول بدهند، می‌دانند که با کتاب نمی‌شود هزار تومن هم کاسب شد. آنها سرشان به‌حساب است که از قبل آشنایی با یک کارگردان درجه3 آن اگر یک شغل در سینما جور نشود، بچه معروفی که فراهم می‌شود. کی تا حالا با ساختارشکنی، یک آجر جابه جا کرده که حالا بشود باهاش توی دشت هویج صاحب ویلا شد؟

از لای کتاب‌های جدید سینمایی هیچ‌وقت دست خالی برنخواهید گشت و حتما چیزی برای مزه پرانی در توییتر فارسی پیدا می‌کنید. این یک اصل است که هر کتاب بدون ویرایش، یک کتاب لطیفه بیشتر نیست. ناشرانی که کتاب سینمایی چاپ می‌کنند، اگر میز ویراستار سینمایی در دفترشان ندارند، باید بدانند که میز نامرئی طنز را دایر کرده‌اند. نخستین تجربه نوشتن جوانان و پایان‌نامه‌ها پیرمردان اگر صاف و پالوده نشود که بهتر نیست، به جای اینکه در قفسه‌ها خاک بخورد در آرشیو وبلاگ‌ها باد بخورد. نتیجه سیاست میدان دادن به جوان‌ها اگر رونق نیست، رکود استعداد، ذوق، سلیقه و زمان‌سنجی که هست.
خیل عناوین سینمایی که بازار کتاب را پر کرده، نه ممد حیات است و نه مفرح ذات. غیبت دبیران آگاه در مسیر انتخاب و ویراستاران دقیق در جریان تولید، باعث شده بازار چاق کتاب‌های سینمایی آدم را در حسرت یک کتاب برای دادن هدیه هم یاری نکند. چاقی یک بیماری است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :