سگهای نگهبان کارخانه متروکه
علیالله سلیمی: مدتهاست مینشینم روی بلوک سیمانی و زل میزنم به آن دیوارهای فروریخته و آن کارخانه متروکه با آن همه سگهای نگهبان که از صد فرسخی بوی آدمیزاد را میفهمند و یکبند پارس میکنند تا یکی از جایی از محوطه کارخانه بیرون بیاید سر و گوشی آب بدهد.