• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 15 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 99797
+
-

«همشهری» پدیده زیرزمینی‌شدن زندگی آسیب‎‌دیدگان اجتماعی را بررسی می‌کند

تغییر سبک زندگی‌معتادان به سمت الگوهای خشن

تغییر سبک زندگی‌معتادان به سمت الگوهای خشن

حمید رضا بوجاریان.کامران بارنجی
روزنامه نگار


اعتیاد و مواد‌مخدر هر روز چهره‌ای خشن‌تر و بی‌رحم‌تر از خود به نمایش می‌گذارد. کارتن‌خوابی، انزوا‌طلبی، ایجاد ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی و ده‌ها معضل و مشکل دیگر همه از رهاوردهای این پدیده است؛ پدیده‌ای که سال‌هاست برای کاستن از تبعات منفی‌اش ده‌ها سازمان، نهاد، ارگان و مجموعه دولتی و غیردولتی در حال کار هستند. اما این مجموعه‌ها هر چه تلاش می‌کنند کمتر موفق می‌شوند و نمی‌توانند آنطور که باید و شاید از پس کار برآیند. از یک سو، جامعه‌شناسان و آسیب‌شناسان معتقدند با رشد شهرها، غول اعتیاد وحشی‌تر و لجام‌گسیخته‌تر از قبل به هر سو حمله می‌کند و از سوی دیگر، فعالان و دست‌اندرکاران حوزه مبارزه و پیشگیری از اعتیاد از نبود بودجه و بی‌توجهی به نظارت آنها در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی در مهار اعتیاد سخن به‌میان می‌آورند. هر چه هست، کمبود بودجه هم به این زخم قدیمی، اما همیشه تازه آتش می‌اندازد و حاصلش می‌شود آنچه امروز شاهدش هستیم. روزنامه همشهری اخیرا در گزارشی مظاهر تازه‌ای از زندگی معتادان که این بار نه روی زمین که قنات‌های قدیمی زیر زمین را برای گذران زندگی خود انتخاب کرده‌اند منتشر کرده است؛ گزارشی که واکنش‌های بسیاری برانگیخت و بار دیگر اعتیاد و معتادان را به سرخط خبرهای روز جامعه تبدیل کرد. به این بهانه در میزگردی با حضور«اصغر مهاجری» جامعه‌شناس، «فرید براتی‌سده» مدیرکل پیشگیری و درمان سازمان بهزیستی و «مالک حسینی» سرپرست سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران به گفت‌وگو و بررسی وضعیت اعتیاد، معتادان و چالش‌های پیش‌رو در این حوزه پرداخته‌ایم.

همشهری: موضوع معتادان متجاهر و سبک زندگی آنها مسئله‌ای است که نیاز به مطالعات زیادی دارد در همشهری هم اخیرا روایتی از سبک زندگی برخی معتادان متجاهر که در قنات‌های یکی از محلات مرکزی پایتخت زندگی می‌کنند، منتشر شد. چرا این سبک زندگی هر روز در حال حرکت به سمت چهره خشن‌تر خود است؟ از سوی دیگر آیا انعکاس چنین رویدادهایی در رسانه‌ها می‌تواند به توجه بیشتر جامعه به این قشر منجرشود؟

مهاجری: هروقت ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژه‌های عمرانی و خدماتی کمتر مورد‌توجه قرار‌گیرد، ناهمگونی میان نیازها و واقعیت‌ها سبب افزایش چنین پدیده‌هایی درجامعه می‌شود. باید بدانیم هر وقت مداخلات ما در امور جاری، بدون سنجش پیامدهای مستقیم، غیرمستقیم و انباشتگی ناهنجاری انجام شد، باید منتظر پدیده‌های ناهنجار و رویش‌های بیشتر آن در جامعه باشیم.
اکنون در شرایطی هستیم که کمتر به پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی در اجرای طرح‌ها توجه می‌شود و از این رو، صحنه‌های دلخراش اجتماعی نیز افزایش یافته است. طرح‌ها و پیوست‌هایی که تاکنون ارائه شده کاملا ناشیانه بوده و بیشتر آنها به دور از چشم متخصصان آشنا به امور اجرایی و عمرانی تدوین شده است.
دیوار بی‌اعتمادی و قهر جدی و تلخی میان حوزه مدیریتی و اجرایی با حوزه کارشناسان و متخصصان وجود دارد که محصول نهایی آن افزایش ناهنجاری‌هایی است که آن را به تصویر‌کشیده‌اید. کارشناسان متخصص و گروه‌های جامعه‌شناسی در حوزه سیاستگذاری باید پای کار بیایند و در سیاستگذاری عمومی جامعه ورود کنند تا بتوان از ریشه‌کردن این سبک خشن زندگی در بین معتادان متجاهر جلوگیری کرد.
حسینی: رسانه‌ها و سازمان‌های غیردولتی کار ویژه‌ای دارند و نباید انتظار داشت که وقتی رسانه می‌خواهد رسالتش را انجام دهد به همه ابعاد موضوع توجه‌کند. اگر این اتفاق رخ دهد، رسانه عقیم خواهد شد. سازما‌ن‌های غیردولتی هم همینطور هستند. رسانه‌ها باید نقد و انتقاد کنند. آنها باید نسبت به موضوعات مختلف از خود واکنش نشان‌دهند اما آیا همه اعتراض‌ها منجر به تغییر سیاست‌ها می‌شود؟ بستگی به قدرت پیشنهاد و ایده دارد. نباید انتظار داشت که هر نقدی بلافاصله منجر به تغییر سیاست‌ها و رویکردها شود.
تغییر سیاست‌ها بعضا به چنددهه زمان نیاز دارد اما وقتی آستانه حساسیت جامعه را در موضوعی کم‌می‌کنیم، سطوح پایین‌تر جامعه توجه خود را نسبت به موضوع از‌دست‌می‌دهند و این موضوع خطراتی ایجاد می‌کند. با چنین اتفاقی، با انتشار چنین اخباری، پناهگاه افراد از بین می‌رود و به‌دلیل آواره شدن معتادان متجاهر در جامعه، دسترسی فعالان اجتماعی برای کمک به آنها کم‌می‌شود. این کاهش دسترسی خود آسیبی است که باید به آن توجه کرد. به این موضوع باید توجه شود که نباید همه‌‌چیز را سیاه دید. مگر ما چند مکان در تهران داریم که افراد در قنات زندگی کنند؟ قاطعانه می‌گویم شاید به ۲مکان هم نرسد. حرف من این است که این مکان‌ها معلول هستند. معتاد وقتی وارد پروسه اعتیاد می‌شود، انزوا‌طلبی دارد و دوست دارد تنها باشد. او جوینده است و چون جوینده است جای خود را پیدا‌می‌کند. معتاد برای اینکه نیاز خود را برطرف کند می‌رود و مکان مورد نیازش را پیدا می‌کند. درباره ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی هم باید بگویم که در دوره جدید معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران این مسئله در اجرای پروژه‌های شهرداری به شکل جدی دیده ‌شده‌است.
چالش‌ها و اختلاف‌نظرهایی وجود دارد اما در دوره مدیریت جدید، خیلی اهل پوشاندن مسائل نیستیم و باید پایداری شهرداری را در این بحث تأیید کنم که همه پروژه‌هایی که در یک سال گذشته اجرا شده، طرح ارزیابی اجتماعی داشته است.
براتی‌سده: بحث‌های اجتماعی در کشور خصوصا در حوزه معتادان، تحت سیطره و اثر سایر حوزه‌هاست. حوزه اجتماعی، حوزه‌ای ضعیف در جامعه است که چرایی آن دلایلی زیادی دارد و مربوط به چند سال اخیر نیست. از زمانی که به‌یاد‌دارم این مشکل وجود داشته است. معتقدم آنچه اخیرا در فضای مجازی درباره منطقه ۱۲و زندگی معتادان نشان داده شد، از نظر بعد‌ اجتماعی، مدیریت اجتماعی و مسئله اجتماعی باید عمیق‌تر باشد.
انعکاس این موضوع نه‌تنها کمکی به بهبود وضعیت افرادی که درگیر چنین نوعی از زندگی هستند نمی‌کند بلکه از بعد اجتماعی بر پیکره فعالیت‌های اجتماعی و تلاش‌هایی که برای بازگرداندن معتادان رانده شده انجام می‌شود، ضربات سنگینی وارد می‌کند. متأسفانه باید گفت با انتشار چنین فیلم‌هایی نهاد برنده اصلی طرح مسئله، بعد امنیتی و انتظامی ماجراست که نگاه چندانی به مسائل اجتماعی ندارد. البته این را می‌پذیرم که رسانه‌ها کارکرد خود را دارند اما این کارکرد باید همراه با رویکرد اجتماعی، رعایت آداب و تنظیم‌ها، مقدمه‌ها و مؤخره‌هایی باشد تا به نتیجه مطلوب برسد.

همشهری: آقای براتی‌سده! آیا مشکلی برای فعالان این حوزه با انتشار چنین اخباری ایجاد می‌شود؟
براتی‌سده
: همین الان نیروی‌انتظامی به بهانه انتشار چنین فیلم‌هایی دست بالا را برای برخورد با معتادان دارد. بهزیستی اکنون متهم شده است که به‌دلیل فعالیت مراکز کاهش آسیب در منطقه ۱۲، معتادان وارد این منطقه شده و با حضور آنها چنین مشکلی ایجاد شده است. نیروی‌انتظامی و برخی نهادهای دیگر از ما می‌خواهند که مراکز کاهش آسیب خود را در این منطقه کم‌کنیم تا با این روش، معتادان کمتری در منطقه باشند درحالی‌که از نظر ما این روش برخورد درستی نیست و نمی‌تواند اثربخش باشد.
مهاجری: با نظراتی که شنیدم مؤمن‌تر به این شده‌ام که رسانه‌ها رکن چهارم دمکراسی نیستند. اگر قرار است به سمت دمکراسی و توسعه برویم، اگر در عمل رسانه‌ها را رکن چهارم دمکراسی نمی‌دانیم حداقل در اظهارنظرها این موضوع را قبول کنیم و چنین جایگاهی را برای آنها درنظر بگیریم. اگر امروز می‌بینیم که چنین اتفاقاتی زیر پوست جامعه در حال رخ‌دادن است ناشی از چند موضوع است. هر اقدامی یک اثر مثبت، یک اثر ثانوی و یک انباشتگی دارد. نبود مسکن و حاشیه نشینی، تبعاتش را در قنات‌خوابی نشان‌می‌دهد. این نوع بدخیم حاشیه‌نشینی است. مطالعات ما نشان می‌دهد بالای ۳۰میلیون حاشیه‌نشین در کشور داریم؛ این یعنی اینکه انباشتگی بالایی در حوزه مسکن وجود دارد که اگر دستگاه‌ها نقش خود را به خوبی در برطرف کردن آن ایفا نکنند، می‌تواند مشکلات جدی را برای کشور رقم بزند. باید گونه‌های آسیب را دید و برایش برنامه داشت. معتقد نیستم که به روش نظامی‌ها صورت مسئله را پاک کنیم. انتشار فیلم‌هایی تا این اندازه تلخ تنها به ما یادآوری می‌کند که این انباشتگی در حال زیاد شدن است و نباید آن را محدود به یکی،دو نقطه دانست.

همشهری: آقای مهاجری! به‌نظر می‌رسد شما سیاستگذاری‌های حوزه عمرانی را که کمتر در بحث‌های اینچنین مورد‌توجه قرار‌می‌گیرد مقصر بروز چالش‌های اجتماعی یا تشدید آن می‌دانید. چطور به این نتیجه رسیده‌اید؟
مهاجری
: دلیل اینکه چنین اتفاقاتی می‌افتد این است که در دنیای واقعی، پروژه‌ها ماهیت اقتصادی و سیاسی دارند اما همه پروژه‌ها، تامین‌اجتماعی دارند. باید در حوزه عمرانی نگاه اجتماعی حاکم شود. ما نمی‌دانیم پروژه‌هایی را که در حوزه عمرانی شروع می‌کنیم برای چه کسانی می‌سازیم. چون چنین دانشی نداریم، با ساخت‌و‌سازهای معیوب و بدون در نظر گرفتن نیازهای انسانی مردم، انباشت‌های اجتماعی درست می‌کنیم. بعد که ساخت‌و‌سازها تمام شد تازه به این فکر می‌افتیم که چکار کنیم و آن زمان از بخش‌های اجتماعی می‌خواهیم که به موضوع ورود کنند. باید فرهنگ پیشگیری بر فرهنگ درمانگری مقدم شود تا این مشکلات را بتوانیم در سال‌های آینده برطرف کنیم. هر ریالی که در حوزه درمان صرف می‌شود، دینی است که مسئولان بر گردن دارند و باید بابت ریال به ریال آن نزد مردم پاسخگو باشند؛ چرا که باید به جای صرف هزینه در حوزه درمان، اعتبارات خودشان را سمت پیشگیری می‌بردند تا کار اجتماعی به درستی و بهنگام انجام شود.

همشهری: از این موضوع که بگذریم، سال‌هاست در حال مبارزه با پدیده مواد‌مخدر، پیشگیری از آسیب و مسئله معتادان متجاهر هستیم. دستگاه‌های بسیاری در این حوزه فعالیت می‌کنند و منابع مالی هم دارند اما شاهد از هم‌گسیختگی شدیدی در این حوزه هستیم که منجر به این شده است که دماسنج‌های اجتماعی از وخیم‌ترشدن حال جامعه در این حوزه خبر بدهند. ریشه این عدم‌توفیق در کجاست؟
مهاجری
: یکی از اعتراف‌های شجاعانه و قابل‌تحسین فرمانده وقت ناجا که پس از آن به شهرداری تهران رسید این بود که «اگر من تجربه مدیریت شهری را داشتم و قرار بود منطقه۱۲ را درمان کنم، زیر خاک‌سفید نمی‌زدم.» این حرف مهمی است و نشان‌می‌دهد ما در ۲دوره مدیریت‌شهری و تجربه‌زیستی در آن، کمتر به پیامدسنجی اقداماتی که انجام می‌دهیم، فکر کرده‌ایم. دلیل موضوع مدیریت ملوک‌الطوایفی است. تا زمانی که بحث اعتبارات است همه دست‌های خود را بلند وآغوش باز می‌کنند که ما می‌خواهیم فلان کار و بهمان کار را انجام بدهیم و بابت آن بودجه طلب‌می‌کنند. وقتی پای عمل فرا‌می‌رسد، همه عقب‎‌نشینی می‌کنند و کسی کاری انجام نمی‌دهد. در این میان تنها ۲گروه باقی‌می‌مانند که نخستین آن مدیریت شهری است که مظلوم و تنها می‌ماند. تا زمانی که مدیریت جزیره‌ای وجود دارد و میزها به اندازه مسئولیت‌ها تعریف نشده است، چنین وضعیتی را شاهد خواهیم بود.
براتی‌سده: نمی‌گویم نباید در این حوزه ورود کرد و کاری نکرد. جواب سؤال شما ریشه در وضعیت سیستم رفاه‌اجتماعی کشور دارد. این سیستم ویرانه است و مسئله رفاه‌اجتماعی ماست که باعث شده چنین وضعیتی ایجاد شود. این وضعیت ناشی از عملکرد این دولت و آن دولت نیست. ما اکنون با تعدد فعالیت دستگاه‌ها در این حوزه روبه‌رو هستیم که بعضا با هم همپوشانی دارند. من هم معتقدم سیستم ملوک‌الطوایفی سبب ناکارآمدی و جزیره‌ای عمل کردن دستگاه‌ها در مواجهه با این پدیده شده است. به‌عنوان نمونه در گذشته ردیف‌اعتباری مشخصی در حوزه اعتیاد و پیشگیری از آن وجود داشت. سهم هر دستگاه از این موضوع مشخص بود و دستگاه‌ها در قبال بودجه‌ای که دریافت می‌کردند پاسخگو بودند. اما با ایجاد ساختار شورای هماهنگی مبارزه با مواد‌مخدر، در بسیاری از استان‌ها این بودجه به دستگاه‌هایی مانند بهزیستی پرداخت نشده است؛ این یعنی در فرایند تصمیم‌گیری‌ها با مشکل نظرات شخصی افراد روبه‌رو هستیم. اینها سبب ناکارآمد شدن دستگاه‌های فعال و افزایش ناهنجاری‌ها در این بخش شده است. این وضعیت هر روز بدتر از روز قبل می‌شود و ادامه آن ضربات بدی به فعالیت‌های اجتماعی در امدادرسانی به معتادان عموما متجاهر می‌زند.
حسینی: باید بپذیریم که مشکل ما سیاستی است. ما با توان بسیار کم می‌خواهیم در مقابل هجمه بزرگی از ورودی‌های آسیب‌دیده که ناشی از سیاست‌های اتخاذ شده از سوی سازمان‌های متولی رفاه اجتماعی هستند ایستادگی کنیم. نرخ رشد آسیب‌های اجتماعی رابطه مستقیمی با نرخ بیکاری دارد. تهران تا قبل از شیوع کرونا نرخ بیکاری بالای ۱۲درصد داشت که قطعاً با کرونا این عدد بالاتر می‌رود. آن به معنی این است که باید منتظر عمیق‌تر شدن گسل آسیب‌های اجتماعی و فراوانی آن در جامعه باشیم. به‌نظرم نخستین رفتار سیاستگذاران ما باید این باشد که چنین مشکلاتی را بپذیرند و تا زمانی که آن را قبول نکنند باید شاهد دور تسلسل در مشاهده چنین ناهنجاری‌هایی باشیم. نکته بعدی این است که باید بپذیریم حجم مشکلات بیشتر از منابعی است که برای رفع مشکل در اختیار داریم. امسال به سازمان بهزیستی کشور تنها ۱۰میلیارد‌تومان برای پیشگیری از آسیب‌ها اختصاص داده شده است. بهزیستی باید این مبلغ را بین ۳۰هزار معتاد تقسیم کند. ببینید با این پول بهزیستی عملا کاری نمی‌تواند انجام بدهد. به قول دوستان بهزیستی، اگر به هر معتاد فقط یک نان‌بربری‌ هزار‌تومانی در روز داده شود، هزینه سالانه خرید نان به‌مراتب بیشتر  از بودجه اختصاص یافته به این سازمان است. این را در نظر بگیرید که گردش مالی سالانه مواد‌مخدر در ایران به ۲۳میلیارد دلار می‌رسد و با بودجه‌هایی که برای پیشگیری و مقابله اختصاص پیدا می‌کند چه کاری می‌توان انجام داد؟! نتیجه این نبود منابع و حجم بالای تقاضا در کنار سیاست‌های چندپاره‌ یا به قول دوستان ملوک‌الطوایفی همین وضعیت فعلی را ایجاد می‌کند. این مسئله یعنی عدم‌انسجام فرایندها به این معنی که من شهرداری مجبورم مشکل را سمت دستگاه دیگری و دستگاه دیگر مسئله را به سمت دستگاه سوم هدایت کند. این رفتارها منجر به ایجاد چالش بین مدیران دستگاه‌ها شده وعملا کار مقابله را بی‌نتیجه می‌کند.

همشهری: یعنی محدودیت‌های مالی را بخشی از این ناکامی در فرایند مبارزه اجتماعی با موضوع مواد‌مخدر می‌دانید؟ 
براتی‌سده
: بگذارید در پاسخ به این سوال یک خاطره برایتان نقل کنم؛ چند سال پیش، در دوره شورای‌شهر سوم با یکی از اعضای شورای شهر درباره ۱۷مرکز توانمندسازی معتادان بهزستی صحبت کردم و از خدماتی که ارائه می‌شد و خروجی آن گزارشی ارائه دادم. به ایشان گفتم که همه این مراکز را با ۲میلیارد تومان مدیریت می‌کنیم و خروجی خوبی دارند. این عضو شورا در تعجب گفت که ما تنها در منطقه ۱۲تهران، ۱۰۰میلیارد تومان اعتبار هزینه کرده‌ایم اما خروجی مشخصی از آن نداشته‌ایم. گاهی فقط بودجه مشکل اصلی در این حوزه نیست.
حسینی: موضوع مواد‌مخدر چرخش مالی فوق‌العاده بالایی دارد. وقتی از این عدد صحبت می‌کنیم جنبه غیراجتماعی آن هم خیلی جدی می‌شود. مجموعا واقعیت این است که ما الان سیاستمان در شهرداری این است که هر کسی هر جا کار کرده است از آن تجربه استفاده کنیم و دنبال ایده تازه‌ای نباشیم. ما الان متعهد به بهاران هستیم و در گذشته مقداری اختلاف‌نظر درباره این مراکز با بهزیستی وجود داشت که الان برطرف شده است. برای حل‌و‌فصل داستان باید از نگاه سیاسی فاصله بگیریم و تجربه‌های دنیا را بیاوریم و اجرا کنیم. ما الان از این تجربه‌ها به خوبی استفاده نمی‌کنیم.

همشهری: یعنی فکر می‌کنید موضوع رفتارهای اینچنینی از سوی معتادان غیرطبیعی نیست؟
براتی‌سده
: فرهنگ بی‌خانمانی و معتادان متجاهر خاص خود این افراد است. اگر معتاد متجاهری به مراکز خدمات کاهش آسیب بهزیستی یا شهرداری مراجعه کند و درخواست استفاده از خدمات را داشته باشد، کسی مانع او نمی‌شود. مشکل اینجاست که فرد نمی‌خواهد در این چارچوب زندگی کند و دوست دارد در فرهنگی که آن را دوست دارد بماند و زندگی کند. ما به‌عنوان نهاد حمایتی وظیفه داریم تسهیلاتی را برای این افراد ایجاد کنیم اما نمی‌توانیم کسی را وادار به استفاده اجباری از این خدمات کنیم.

همشهری: اما همین معتادان از این مراکز فراری هستند.
براتی‌سده
: ما در مراکزمان برای معتادان مشکل‌سازی نمی‌کنیم. مسئله وقتی ایجاد می‌شود که این افراد می‌خواهند هر ساعتی که دوست داشتند از مراکز خارج شوند، مواد مصرف کنند و بعد دوباره به مراکز برگردند.
حسینی: تنها محدودیت البته این است که اجازه ندارند در گرمخانه یا مراکز تعیین‌شده مواد مصرف کنند. معتادان متجاهر و بی‌خانمان دوست ندارند در گرمخانه‌ها یا مراکز مشابه آن اقامت کنند. آنها ترجیح می‌دهند در فضاهای بی‌دفاع شهری، نقاط تنگ‌و‌تاریک و دور از دسترس و در انزوا باشند تا هنگام مصرف مواد کسی برایشان مشکل درست نکند.

همشهری: آقای حسینی! برای اینکه این بی‌میلی کم شود چکار باید کرد؟ خصوصا اینکه افرادی که سبک زندگی آنها به سمت گور‌خوابی و قنات‌خوابی رفته است قطعا با مشکل اقامت روبه‌رو هستند.
ببینید. از اساس هیچ گرمخانه‌ای در شهرداری تهران زیر ساخت گرمخانه‌ای نداشته است. زیرساخت و سازه مکان‌هایی که کنار هم باشند  الان از آن به‌عنوان گرمخانه استفاده شده چیز دیگری بوده و استانداردهای لازم برای نگهداری از معتادان بی‌جا‌و‌مکان را نداشته است. سوله را نمی‌توان گرمخانه دانست و ما هم این را می‌دانیم برای همین است که امسال مجوز ساخت ۵گرمخانه در۵پهنه تهران را از شورای شهر گرفته‌ایم که اگر امکانات اعتباری اجازه بدهد تا پایان امسال ۲گرمخانه که در آن همه نیازهای اقامت‌کنندگان تأمین شده به بهره‌برداری خواهد‌رسید. فکر می‌کنم با ساخت این مراکز که از بالاترین استانداردهای روز برخوردارند تبعات منفی چنین رفتارهایی به حداقل می‌رسد.

همشهری: تا اینجا به‌نظرم دوستان قائل به این نکته هستند که مدیرانی که اکنون در حوزه‌های اجتماعی نظر می‌دهند، نگاه اجتماعی چندانی به موضوعات ندارند. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
براتی‌سده
: ما ستاد مبارزه با مواد‌مخدر داریم. سازمان‌هایی تشکیل‌دهنده این ستاد و کمیته‌های آن هستند. معتقدم بیشتر این سازمان‌ها و کمیته‌ها دیدگاه اجتماعی در حوزه مبارزه با مواد‌مخدر ندارند. ستاد مبارزه با مواد‌مخدر باید دیدگاه اجتماعی داشته باشد و تا زمانی که چنین نگاهی نداشته باشد، موفق نیست. از سوی دیگر، ستاد مبارزه با مواد‌مخدر سیاستگذار نیست و تنها هماهنگ‌کننده فعالیت‌هاست. سیاست درمان با وزارت بهداشت، مقابله با نیروی انتظامی و دستگاه‌های امنیتی، سیاست معتادان متجاهر با بهزیستی و ماده ۱۶ و اشتغال با وزارت رفاه است. سیاست پیشگیری بخش بزرگی از آن با آموزش‌و‌پرورش و بخشی از آن برعهده بهزیستی است. این سیاست‌ها در دستگاه‌هاست که جمع می‌شود و باید در شورای هماهنگی انجام شود. اگر نگاه اجتماعی در این حوزه غالب باشد، مدیریت این پدیده بهتر از وضع امروز خواهد شد.
مهاجری: مشکل مواد‌مخدر را باید در ستاد مواد‌مخدر جست‌و‌جو کرد. شورای اجتماعی کشور باید این داستان را پیگیری کند. ما انتظار داشتیم که وقتی شورای اجتماعی کشور با وجود مخالفت سازمان برنامه‌و‌بودجه و به دستور رهبر انقلاب تشکیل شد، در این سازمان به مسئله مواد‌مخدر اجتماعی‌تر از هر جای دیگری نگریسته شود. الان اینطور نیست. شاهدیم در مسئله مواد‌مخدر ستادهای دیگری، از دولت گرفته تا بخش‌های حاکمیتی و برخی پشت‌پرده‌ها، در حال کار کردن هستند. معتقدم نباید در این حوزه به شکل قرارگاهی کار کرد بلکه باید مسئله را اجتماعی دید و برای آن راه‌حل اجتماعی پیدا کرد.
مالک‌حسینی: اینکه رویکرد امنیتی و نه اجتماعی در  حوزه مواد‌مخدر وجود دارد، مسئله قابل‌کتمانی نیست. این سیرتکوینی نظام سیاسی ایران بعد انقلاب است. اگر به گذشته نگاه‌کنیم، از نظر اجتماعی و توسعه اجتماعی شرایط ما خیلی بهتر از قبل شده است.ما تابوهای خودساخته‌ای داشتیم که الان وجود ندارد. در حوزه مواد‌مخدر هم این وضعیت حاکم است. به نسل اول مدیران انقلاب که نگاه می‌کنیم، فقط ۲نهاد آموزش‌و‌پرورش و نظامیان وارد سیاست و مدیریت شدند. به مرور زمان افراد نظامی هم صاحب تجربه و دیدگاه شده و تبدیل به تکنوکرات‌هایی شدند که خیلی از آنها اکنون به موفقیت‌هایی در مدیریت رسیده‌اند. اکنون سپاه نگاه اجتماعی خوبی به موضوع مواد‌مخدر پیدا کرده و این بارقه امیدی است که نشان می‌دهد در آینده باید منتظر نگاه اجتماعی‌تر به موضوع مواد‌مخدر باشیم. هر چند بعید می‌دانم در یک دهه آینده بتوان این وضعیت را تغییر داد. برای تغییر اساسی فکرمی‌کنم باید نسل جدیدی از مدیران با نگاه اجتماعی وارد کار شوند و با چنین دیدگاهی به مسائل نگاه کنند تا بتوان مشکلات اجتماعی را با دید اجتماعی برطرف کرد. به‌نظرم برای موفقیت در این بخش، باید طبقه متوسط جامعه را قوی کرد؛ اتفاقی که کمتر شاهد آن هستیم.

همشهری: طبقه متوسط چه کارکردی در نگهداشت جامعه و ایمن نگه‌داشتنش از آسیب‌ها دارد؟
مهاجری
: هر وقت بحث مواد‌مخدر به شکل جدی از بعد اجتماعی مورد‌توجه قرار می‌گیرد، عقبه آن را می‌زنند. همه مسئولان دست به‌دست هم داده‌اند و دارند طبقه متوسط را از بین می‌برند. اکنون نگران از بین رفتن طبقه متوسط جامعه هستم. ۲سال قبل بانک‌مرکزی اعلام کرد که سرعت لاغر شدن طبقه متوسط از طبقه فقیر ۲۵درصد بیشتر شده است. این خیلی نگران‌کننده است. زمانی که طبقه متوسط لاغر می‌شود، یعنی حافظ و نگهدارنده هنجارها و سوپاپ‌اطمینان جامعه در حال از بین رفتن است. نابودی طبقه متوسط منجر به بی‌خانمانی، کاهش سرمایه‌اجتماعی و در نتیجه سقوط اخلاقی و اجتماعی آن می‌شود. همه مسئولان باید تلاش کنند که طبقه متوسط را فربه‌تر کنند. ما باید ۶۸درصد جمعیت جامعه را در طبقه متوسط حفظ کنیم در حالی‌ که اکنون در چنین وضعیتی نیستیم. اخیرا پایشی انجام شده است که در آن نشان می‌دهد منطقه ۱۰ در شمال‌غرب تهران منطقه ترانزیت تبادل جمعیتی پایتخت است. این مطالعه به‌روز است؛ یعنی دارد عده‌ای را آرام به بالای خط آزادی به سمت بهبود طبقه اجتماعی منتقل می‌کند و بقیه، شامل بخش اعظمی از افراد را به پایین این خط و حاشیه‌ها می‌فرستد. سرعت از بالا به پایین بردن مردم خیلی زیادشده و این نگران‌کننده است. اگر این وضعیت را نسبت به تهران و پیرامون آن در نظر بگیریم این به‌حاشیه‌راندن در بال غربی تهران بسیار زیاد است. متأسفانه برای پوشش دادن به سرریز جمعیت وارد شده، در حال اجرای پروژه‌هایی هستیم که خود اجرای آنها به تشدید نگرانی‌های اجتماعی دامن می‌زند.

همشهری: یعنی مسئولان این موضوع را درک نکرده‌اند؟
مهاجری
: وقتی جامعه‌ای دچار تضاد و تفاوت می‌شود۲ شکل پیدا می‌کند؛ اگر جامعه دوست داشته باشد از بی‌تفاوتی خارج شود و موفق به انجام آن شود، به وضعیت مطلوبی می‌رسد اما اگر این بی‌تفاوتی ادامه پیدا کند و حل نشود، این بی‌تفاوتی تبدیل به انحراف خواهد شد و اگر انحراف، مدیریت و ساماندهی نشود به شکل اعمال مجرمانه بروز پیدا می‌کند. طبقه متوسط تأثیر و ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند بسیاری از این مشکلات را مدیریت کند اما با از بین رفتن طبقه متوسط مشکلاتی مثل اعتیاد، حاشیه‌نشینی، سقوط اخلاقی و خانوادگی رشد می‌کند. از مجموعه این مشکلات ما تنها صدای بلند اعتیاد را شنیده‌ایم. به تبع ایجاد چنین معضلاتی، شاهد ۵نوع آسیب خشونت‌محور، امنیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌محور، جرم‌محور، مدالیته‌محور و عام‌محور خواهیم بود. مسئولان ما به‌دلیل اشتباه محاسباتی و ترک‌تازی بلامنازع و غیرقابل‌بخشش بخش عمرانی، به درستی این معضلات را درک نکرده‌اند و با اجرای برنامه‌ها و پروژه‌هایی به توسعه آسیب‌ها کمک کرده‌اند.
براتی‌سده: مهاجرت اثرگذار است و در همه جا دیده می‌شود. در یکی از شهرستان‌ها، گزارشی درباره بحث ایدز و روابط نامشروع داشتیم. در این‌باره از مسئولان آن استان خواستم گزارشی درباره پاتوق‌هایی که چنین اقدامی در آنها انجام می‌شود، ارائه کنند.۳۰پاتوق تنها در واحدهای مسکن‌مهر آن شهر بود.وقتی پرسیدم این افراد از کجا می‌آیند، اعلام شد که هیچ کدام از آنها بومی شهرستان نیستند و از نقاط دیگری به شهر می‌آیند. چون قیمت اجاره واحدهای مسکونی در شهرستان پایین است، افراد برای فعالیت‌های خود چنین مکان‌هایی را انتخاب می‌کنند. این موضوع نشان‌دهنده فرو‌ریختن طبقه متوسط در جامعه و اثر آن بر مهاجرت است. به‌عنوان نمونه عینی، ما مراکزی در استان‌ها داریم که در آن به شکل یارانه‌ای به معتادانی که توان تأمین هزینه‌های اعتیاد خود را ندارند کمک می‌کنند. کسانی هدف ما هستند که در فقر هستند اما در استانی شاهد بوده‌ایم که صد‌در‌صد یارانه به افرادی پرداخت شده که در طبقه متوسط جامعه قرار دارند. سؤال کردیم که چرا یارانه را به طبقه متوسط داده‌اند.آماری ارائه شد که بیشتر مراجعه‌کنندگان با اینکه کارمند هستند در تأمین هزینه‌های زندگی خود ناتوان شده‌اند و از پس هزینه اعتیاد خود بر‌نمی‌آیند. این یعنی تنزل طبقه‌متوسط به سمت پایین جامعه که به تبع آن بحران‌های اجتماعی رخ می‌دهد. قبلاً طبقه متوسط جامعه به شکل موردی با صحنه‌های دلخراش اجتماعی مواجه می‌شد اما اکنون مردم با این وضعیت زندگی می‌کنند.
حسینی: در موضوع مهاجرت ما کم‌کم مهاجرت معکوس خارج تهران را تجربه می‌کنیم. وقتی آمارها نشان می‌دهد با یک میلیاردو ۵۰۰میلیون‌تومان در تهران نمی‌شود خانه ۷۰متری در نقطه‌ای مناسب تهیه کرد، معنای آن این است که شتاب خروج از تهران رو به افزایش است. وقتی ما در چنین شرایطی قرار می‌گیریم، پدیده‌های تازه‌ای که خیلی تجربه آن را نداشته‌ایم به حوزه آسیب‌های ما وارد می‌شود. پدیده ماشین‌خوابی تا قبل از کرونا رو به افزایش بود و دست‌کم ۲هزار ماشین‌خواب در پایتخت وجود داشتند. حتی با موضوع اجاره پشت‌بام مواجه شدیم که بخش عمده‌ای از این رفتارها ناشی از وضعیت اقتصادی جامعه است. ما جامعه را وارد مسیری کردیم که نه ساخت سنتی دارد و نه وارد ساخت مدرن شده است. این وضعیت به سرگشتگی مردم و بلاتکلیفی آنها منجر شده که سبب شکل دادن به رفتارهای عمومیشان می‌شود. امروز به‌دلیل کرونا، اقتصاد کشور ۳درصد کوچک‌تر شده است و به همین اندازه شاهد رشد بیکاری در جامعه خواهیم بود. در چنین شرایطی، اگر واقعا دغدغه رفع آسیب‌ها را داریم نیازمند اصلاح جدی سیاست‌ها هستیم. اما بحث بر سر این است که چرا از افراد توانمند، صاحب‌نظر و ایده‌مند در باب مسائل اجتماعی استفاده نمی‌کنیم و از آنها در سیاستگذاری‌ها بهره نمی‌گیریم؟ ما در شهرداری یا بهزیستی در مقام سیاستگذاری قرار‌نگرفتیم و همیشه در انتهای زنجیره تولید آسیب بودیم و هستیم؛ آسیبی که نه در ایجاد آن نقش داشتیم و نه صدای ما برای برطرف کردن مسائلی که می‌بینیم شنیده می‌شود.

همشهری: به‌نظر می‌رسد، پیشگیری هم مسئله‌ای است که آن را جدی نگرفته‌ایم. اصلاً آیا پیشگیری مسئله امروز ما هست یا نه؟
مهاجری
: موافقم. امروزه پیشگیری و هزینه‌های آن بسیار کمتر از درمان است. هر وقت هزینه نداریم که صرف کنیم، باید به سمت پیشگیری حرکت کنیم. ثابت کردیم زمانی که پژوهش می‌کنیم و قبل از اجرا برآوردها را عملی می‌کنیم می‌توانیم میلیاردها تومان در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنیم. نباید کارهای پژوهشی را سیاسی کرد. همه ما شهروند هستیم و در شهروند بودن اما همه مدیریم و این غیراجتماعی بودن در سراسر کشور خاصه در مدیریت ما موج می‌زند. در باورها و نگرش‌های مدیران ما نگاه اجتماعی وجود ندارد چرا که دچار نیندیشی اجتماعی هستیم.
براتی‌سده: پیشگیری مسئله جهان‌سوم نیست. پیشگیری در کوتاه‌مدت اثر نمی‌کند. پیشگیری به فرایندی طولانی‌مدت نیاز دارد که عمر مدیریتی افراد به آن جواب نمی‌دهد. من به‌عنوان یک مدیر دوست دارم بروم یک مرکز افتتاح کنم و دوست ندارم بذری را بکارم که سال‌های دیگر بار بدهد. الان پیشگیری سیاست امروز کشور ما نیست. اصلی‌ترین مسئله پیشگیری این است که هر کس آن را از نگاه خود می‌بیند. چون ما فکر می‌کنیم هر کاری که می‌کنیم پیشگیری است بنابراین، هیچ‌گاه اجازه ندادیم که اقدام‌ها و فعالیت‌هایی که به نام پیشگیری انجام می‌شود ارزش‌یابی شود و نسبت به فعالیتی که انجام شده است منابع در اختیار اجرا‌کنندگان قرار‌گیرد. نکته بعدی این است که ما از تجربه‌های بین‌المللی استفاده نکردیم و نمی‌کنیم. به‌عنوان نمونه، در آمریکا۳۰سال فعالیتی انجام می‌شد که پلیس به مدرسه‌ها می‌رفت و انواع مواد‌مخدر را به دانش‌آموزان نشان می‌داد و از مضرات مصرف آن می‌گفت. محققان بررسی کردند و دیدند بعد از ارائه آموزش‌ها اطلاعات بچه‌ها از مواد‌مخدر بالا رفته و به تبع آن رفتار مصرفی در دانش‌آموزانی که هدف آموزش قرار‌گرفته بودند، افزایش یافته است. به این علت، فرایند آموزش متوقف شد. در کشور نیروی انتظامی دقیقا از این تجربه شکست خورده در آمریکا استفاده می‌کند. بارها در کمیته فرهنگی و پیشگیری ستاد اعلام کردیم این نوع آموزش را متوقف کنید اما با درخواست‌های ما مخالفت شد. با این نوع نگاه، پیشگیری یا به سرانجام نمی‌رسد یا اثر مطلوبی نخواهد داشت.
حسینی: دغدغه بسیاری از دوستان ما در حوزه درمان، بر سر مواد صنعتی ناشناخته با ابعاد ناشناخته است. بسیاری آرزو می‌کنند که اگر فرد معتادی در خانه دارند، آن فرد مصرف‌کننده مخدرهای سنتی و این مصرف به شکل بهداشتی باشد؛ این یعنی شجاعت پذیرش مشکلی که وجود دارد. برای پیشگیری نیاز داریم سلسله اقداماتی را انجام دهیم که مبتنی بر فعالیت‌های دقیقی باشد. ما اکنون معتادان متجاهر را به مراکز بهاران یا ماده ۱۶می‌بریم. بعد هر چه تلاش می‌کنیم بین این افراد انقطاع عاطفی با مواد ایجاد نمی‌کنیم. باید برای بازگشت یک فرد دچار اعتیاد انگیزه بازگشت ایجاد کرد. نخستین آن بحث معاش فرد است. فرد معتاد سؤالش این است که چرا باید ترک کند و بعد از ترک چه زندگی‌ای به او می‌دهیم. مسئله این است که چطور می‌توانیم به افراد این انگیزه را بدهیم. یکی از راه‌های پیشگیری از بازگشت مجدد این است که فرد به خانواده وصل شود. وقتی این اتفاق می‌افتد، خواه‌ناخواه پیشگیری اثربخش‌تر می‌شود. برای چنین کاری، نیازمند اصلاح سیستم و انجام اقدامات شجاعانه هستیم. حتی می‌توانیم در برخی پاتوق‌هایی که به کلونی معتادان تبدیل شده است مناطق حائل ایجاد کنیم. به‌عنوان مثال در دره فرحزاد مناطقی وجود داشت که مردم عادی به آنجا نمی‌رفتند. حفظ این مناطق می‌تواند در پیشگیری از گسترش مشکل کمک کند.

سید مالک حسینی
دانشجوی دکتری مدیریت است و در حال حاضر سرپرست سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران است.
مالک‌ حسینی: مگر ما چند مکان در تهران داریم که افراد در قنات زندگی کنند؟ این مکان‌ها معلول هستند. معتاد وقتی وارد پروسه اعتیاد می‌شود، انزوا‌طلبی دارد و دوست دارد تنها باشد. او جوینده است و چون جوینده است جای خود را پیدا می‌کند


فرید براتی سده
دکتری روانشناسی دارد و پژوهشگر حوزه اعتیاد است. او در سال های گذشته سمت های مختلفی در این حوزه داشته و در حال حاضر به عنوان مدیر کل دفتر پیشگیری و امور اعتیاد سازمان بهزیستی کشور است.
براتی‌سده:‌ فرهنگ بی‌خانمانی و معتادان متجاهر،خاص خود این افراد است. اگر معتاد متجاهری به مراکز خدمات کاهش آسیب بهزیستی یا شهرداری مراجعه کند، کسی مانع او نمی‌شود. مشکل اینجاست که فرد نمی‌خواهد در این چارچوب زندگی کند و دوست دارد در فرهنگی که آن را دوست دارد بماند و زندگی کند


اصغر مهاجری 
دکتری جامعه شناسی دارد و استاد دانشگاه  و پژوهشگر مسائل اجتماعی است. او پژوهش های متعددی در حوزه آسیب های اجتماعی دارد.
مهاجری: قنات‌خوابی نوع بدخیم حاشیه‌نشینی است. مطالعات ما نشان می‌دهد بالای ۳۰میلیون حاشیه‌نشین در کشور داریم. این یعنی اینکه انباشتگی بالایی در حوزه مسکن وجود دارد. انتشار فیلم‌هایی تا این اندازه تلخ تنها به ما یادآوری می‌کند که این انباشتگی در حال زیادشدن است و نباید آن را محدود به یکی،دو نقطه دانست

این خبر را به اشتراک بگذارید