قاتل زوج مشهدی چه رازی را پنهان میکند؟
معمای دروغهای یک آدمکش
تحقیق از مستأجر جوانی که به اتهام قتل زوج مشهدی دستگیر شده در حالی ادامه دارد که بهنظر میرسد او قصد پنهان کردن راز مهمی را دارد. تاکنون بررسیهای قضایی-پلیسی نشان داده همه اعترافات او درباره انگیزهاش از جنایت و همچنین اموالی که از خانه زوج میانسال سرقت شده دروغ بوده، اما این مرد همچنان تلاش میکند راز خود را پنهان کند.
بهگزارش همشهری، یکشنبهشب هفته گذشته آتشسوزی در یک خانه ویلایی دوطبقه آتشنشانان مشهد را به بلوار امامت کشاند. حریق طبقه دوم را در برگرفته بود و آتشنشانان پس از مهار شعلههای آتش با اجساد بیجان زن و مردی میانسال روبهرو شدند. همهچیز از این حکایت داشت که آتشسوزی عمدی بوده و این زوج پیش از آن به قتل رسیده بودند. در این شرایط ماجرا به قاضی کاظم میرزایی، کشیک جنایی مشهد گزارش و وی همراه تیمی از کارآگاهان جنایی قدم در محل حادثه گذاشت. بررسیهای اولیه از این حکایت داشت که قربانیان زوجی میانسال و صاحب این خانه هستند و پیش از آتشسوزی با ضربات چاقو به قتل رسیدهاند. مأموران همچنین متوجه شدند که عاملان جنایت پس از ورود به این خانه دست قربانیان را با دستبند پلاستیکی بسته و بعد از کشتن آنها، اثاثیه با ارزش خانه را سرقت کرده و برای اینکه پلیس را گمراه کنند، دستبندهای خونآلود قربانیان را در حیاط خانه انداخته و بعد خانه را آتش زده و گریختهاند.
تیم تحقیق در ادامه به سرنخهایی دست یافت که نشان میداد عامل جنایت فردی آشنا بوده است، چرا که بهراحتی وارد خانه شده و قربانیان از قبل او را میشناختند. در این شرایط آنها به مرد جوانی به نام ناصر که همراه همسرش در طبقه اول ساختمان زندگی میکردند و مستأجر قربانیان بودند مشکوک شدند. هر چند این زوج در خانه نبودند اما مأموران در تحقیق از همسایهها به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد ناصر لحظاتی قبل از حادثه در محل دیده شده بود؛ بنابراین قاضی جنایی دستور تحقیق از این فرد را صادر کرد و او یک روز پس از حادثه درحالیکه قصد ورود به منزلش را داشت دستگیر شد.
اعتراف به جنایت
مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت و مدعی شد که در زمان حادثه در خانه پدرزنش بوده، اما در ادامه معلوم شد که او در روز حادثه خانه پدرزنش را برای ساعتی ترک کرده بود. این بازجوییها تا آنجا ادامه داشت که در نهایت مرد جوان اعتراف کرد که زوج صاحبخانهاش را به قتل رسانده و در این جنایت تنها بوده است. او گفت: احساس میکردم که مرد صاحبخانه به همسرم بد نگاه میکند و به او سوءظن داشتم. برای همین از وی کینه به دل گرفته و نقشه قتلش را کشیدم. روز حادثه با تهیه دستبند پلاستیکی به خانه آنها رفتم و بعد از اینکه دستهایشان را با دستبند بستم، آنها را به قتل رساندم و برای گمراه کردن پلیس دستبندهای خونآلود را داخل حیاط انداختم و خانه را آتش زدم.
داستانسرایی
بررسی اعترافات متهم نشان میداد که او در جنایت نقش داشته، اما بهنظر میرسید درباره انگیزهاش و نحوه قتل زوج میانسال حقیقت را نمیگوید. قاضی میرزایی که محل جنایت را بررسی کرده بود، حدس میزد که قاتل تنها نبوده است، چرا که وی دست قربانیان را با دستبند بسته بود و اگر او تنها بوده، هنگام بستن دست یکی از آنها، دیگری فرصت فرار، سر و صدا و کمک گرفتن از همسایهها را داشته است. از سوی دیگری ریختن وسایل در گوشهای از خانه نشان میداد که قاتل در این گوشه با یکی از قربانیان گلاویز شده بود و درصورتی که تنها بود، قربانی دیگر فرصت داشت سر و صدا کند، با او درگیر شود یا از خانه فرار کند. قاتل مدعی بود که صاحبخانه به همسرش نظر داشته اما وقتی مأموران به تحقیق از همسر قاتل پرداختند او این ادعا را رد کرد و مدعی شد که زوج صاحبخانهاش افراد خوب و محترمی بودند و همیشه محترمانه با آنها رفتار میکردند. از سوی دیگر قاتل میگفت که بعد از جنایت فقط تلویزیون و گوشی موبایل قربانیان را دزدیده ولی مأموران در تحقیق از بستگان مقتولان متوجه شدند که آنها مقدار زیادی طلا هم داشتند که ناپدید شده است. مأموران همچنین وقتی از قاتل درباره اموال مسروقه پرسیدند، او جواب داد که آنها را به یک مالخر فروخته اما در ادامه معلوم شد که این مالخر چیزی از او نخریده است. از سوی دیگر وقتی از قاتل درباره پول بهدست آمده از خرید اموال مسروقه پرسیده شد، او جواب داد که همه اموال را فقط 100هزار تومان فروخته و این مبلغ را هم خرج کرده است. همه این اطلاعات باعث شد که تیم تحقیق به این نتیجه برسد که قاتل قصد دارد راز مهمی را مخفی کند. به همین دلیل تلاش میکند با دروغپردازی و داستانسرایی مسیر تحقیقات را گمراه کند. اما این راز چیست و آیا قاتل همدستی دارد که تلاش میکند وی شناسایی نشود؟ هماکنون به دستور قاضی میرزایی تحقیقات از این مرد ادامه دارد تا همه زوایای این جنایت هولناک فاش شود.