بررسی آموزش مجازی در خانه
آنلاین، آفلاین، هیچکدام!
نفیسه مجیدیزاده:
آموزش برای خودش داستانی دارد! حالا که روزهای قرنطینه کش آمدهاند؛ دانشآموزان شکلهای مختلف آموزش از راه دور را تجربه میکنند.
کلاسهای آنلاین، ضبط ویدئو یا فایل صوتی آموزشی و بارگذاری در کانال مدرسهها، ارسال تکالیف از طریق شبکههای اجتماعی برای معلمها و یا رها شدن دانشآموزان به حال خود! بدون هیچ رابطهی آموزشی با مدرسه و البته آموزش فقط از راه برنامههای درسی تلویزیون و... که هرکدام برای خود داستانی دارند.
داستانی که کسی برای بخش رها شدهی آن پاسخی ندارد و در بخش آنلاین آن مشکلات فراوانند.
گرچه سیدمحمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات توئیتی نوشت که «با آغاز مجدد کلاسهای مجازی مدارس و دانشگاهها به شرکتهای خانگی اینترنت ابلاغ کردیم که تا پایان اردیبهشت سرعت همهی مشترکین خود را رایگان به ١٦ مگابیت ارتقا دهند...» البته در توئیت دیگر وزیر ارتباطات میخوانیم: «موبایل رو ارتقا دادیم، اما شبکهی موبایل فرکانس لازم داره که فعلاً در اختیار صداوسیماست و تا فرکانس آزاد نشه دیگه ظرفیت بالا نمیره...»
با این حال بسیاری از نِتهای خانگی همچنان برای اتصال مشکل دارند. البته بماند که بخشی از دانشآموزان اصلاً به اینترنت دسترسی ندارند. محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزش و پرورش در توئیتی نوشته که968 هزار و 004 نفر معادل 9/6 درصد از دانشآموزان دسترسی به اینترنت ندارند.
داستان اول
این داستان مربوط به سرورهاست و قطع و وصلهای اینترنت؛ مربوط به انتظار برای وصل شدن و وارد شدن به یک کلاس آموزشی آنلاین که درهایش بسته است؛ مربوط به پشت در کلاس ماندن و در نهایت غیبت خوردن!
«بردیا» سال هفتم است و چندبار از کلاس آنلاین ریاضی و علوم که در اسکای روم برگزار می شود جا مانده؛ چون هم اینترنت منزل کند است و هم ظرفیت سروری که مدرسه انتخاب کرده، کم است. مشکل این است که فیلمهای آنلاین گاهی ضبط نمیشوند و وقتی از کلاس جا میماند دیگر دسترسی به معلم ندارد!
«سپنتا» کلاس هشتم است و از طریق نرمافزاراسکایپ، کلاس آنلاین دارند. آموزش کلاس آنها هم ضبط نمیشود و اگر کسی بتواند شرکت کند که هیچ؛ وگرنه غیبت میخورد.
سمیرا رزاقی، کارشناس آی. تی به خبرنگار هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «وقتی متقاضی برای یک سرور زیاد میشود بر اثر فشارهای زیاد سرور قطع میشود. به همین دلیل باید حجم سرورها را بالا ببرند تا بتواند جوابگوی متقاضیان باشد. ممکن است حجم را بالا برده باشند ولی پیش بینی استفاده این همه افراد را به طور هم زمان نکرده باشند. در ضمن باید لپتاپ و ورژنهای مرورگر و... همه چک شوندکه این عوامل نیز در قطعی میتواند مؤثر باشد.»
البته در این نوع آموزش، بعضی از مدرسه ها روشهای پیچیدهتری را انتخاب کردند که فقط نصب کردن و وارد شدن به آن سایت و یا نرم افزار نیاز به یک دورهی کلاس آموزشی
دارد!
داستان دوم
در جستوجوهایمان به مدارسی رسیدیم که هر دو روش را با هم پیش میبرند و یا برای حل مشکل کلاسهای آنلاین موقع برگزاری کلاس، همزمان ویدئو ضبط میکنند و در سایت مدرسه برای بچه هایی که جا میمانند بارگذاری میکنند.
«سپینود» کلاس دهم است. او و همکلاسیهایش در یک گروه واتساَپ عضو هستند و معلم درس میدهد و سؤال میپرسد. از ساعت ١٠ تا 15هر روز کلاس دارند.
«بهار» کلاس هفتم است. همکلاسیهای او بایدطبق برنامهی درسی مشخص، سر ساعت سر درس مشخصی بنشینند. معمولاً در آن ساعت معلمها از طریق واتساَپ برایشان صوت میگذارد. گاهی تکلیف می دهند که بچه ها موظف هستند تا زمانی مشخص، تصویر تکلیف را برای خود معلم ارسال کنند. گاهی به همین طریق در آزمون هم شرکت میکنند و برخی ساعتها هم برایشان کلاس آنلاین برگزار میکنند؛ از طریق یکی دو نرم افزار مثل ادب کانکت.
داستان سوم
بعضی مدرسه های دولتی آموزش ضبط شده و آفلاین دارند؛ اما تعداد زیادی از این مدرسهها هم هیچ برنامهی آموزشی مشخصی ندارند.
علی، کلاس هشتم است. مادر علی میگوید: «مدرسهی علی که نه گروهی دارد و نه اطلاعرسانی و نه آموزش آنلاین. علی خودش می خواند. هر روز منتظریم و میگفتیم شاید از فردا قرار است تکالیف علی را بفرستند ولی تا امروز که بیست فروردین است، فقط از اینترنت و کتابهای آموزشی برای حل مسئله کمک گرفتم.
من که با روش جدید آموزشی پایههای هفتم هیچ آشنایی ندارم؛ حالا برای خودم معلمی شدهام . دلگیرم از وضعیتی که هیچ کس نمیخواهد پاسخگوی آن باشد و هرکسی به روشی خودش را به یک راهی میزند و تقصیر را گردن دیگری میاندازد.آموزشهای تلویزیون از درسهای علی خیلی عقبتر است و ...»
داستان آخر
من معلم هستم و واقعاً در مقابل سلامتی بچهها، از نگاه منِ معلم، آموزش هیچ ارزشی ندارد. مثلاً چه اشکالی دارد که از ۱۷ درس ادبیاتشان، امسال فقط ۱۴ درس را بخوانند. حتی اگر ماجرا تا آخر تابستان هم ادامه پیدا کند، معلمهای سال بعد بچهها میتوانند مطالب مهم سال قبل را به بچهها آموزش دهند.
من به عنوان یک معلم، کارم را به شکل مجازی و بسیار جدی انجام میدهم... اما فقط و فقط یک هدف دارم... بچهها در اوقات بیکاری در خانه، به بهانه ی آموزش مجازی، روحیهشان را از دست ندهند و در کوران آموزش، لااقل نسیمی هر چند کم رمق، صورتشان را نوازش کند؛ همین و همین!