جنگ جهانی سوم
نیلوفر قدیری؛ عضو شورای سردبیری
در روزهایی که بعضی تحلیلگران عرصه روابط بینالملل، پیشبینی جنگ جهانی سوم را میکردند، بشر در سراسر کره خاکی برای اولینبار یک دشمن مرگبار مشترک پیدا کردهاست؛ دشمن مشترکی که این بار هیچ انسان مجهز به دانشی، هیچ حکومت مسلح به پدافندی و هیچ اقتصاد قدرتمندی از گزند آن مصون نیست. این دشمن مشترک برای یک شهروند سومالیایی همانقدر میتواند مهلک باشد که برای نخستوزیر کانادا و همسرش.
ناباوری نسبت به ناتوانی بشر درمقابل هجوم این دشمن مشترک، باعث زایش تئوریهای توطئه شدهاست. هر کشوری، دیگری را به عامل بودن متهم میکند. مردم از ناتوانی حکمرانان در دفاع از آنها مقابل این دشمن، مستاصل و وحشتزده شدهاند. قفسههای خالی فروشگاههای مواد غذایی و بهداشتی در کشورهای پیشرفته دنیا که مهد فراوانی و مصرف بودند، نماد بروز همین وحشت است. ترس از آینده نامعلوم حتی برخی را در آمریکا به فکر خرید اسلحه برای دفاع از خود در شرایط هرج و مرج احتمالی انداخته است. ترس از آینده نامعلوم و ندانستن پاسخ این سؤال که« به کجا میرویم؟» بازارهای مالی را هم به سقوط کشاندهاست. جهان به قرنطینه فرو رفتهاست. جنگ جهانی سوم از نوع دیگری در جریان است. این، جنگ ابرقدرتها با هم، یا جنگ ابرقدرتها علیه کشورهای ضعیفتر نیست؛ اگرچه از خلال این بحران، جدالهای قدیمی جهان هم در جریان است. غربیها با کاربرد عبارت «ساخت چین» برای ویروس مرگبار و مرموز کرونا، از آب گلآلود ماهی اقتصادی سیاسی میگیرند؛ شرقیها با نسبت دادن این ویروس به آزمایشگاههای بیولوژیک و تسلیحاتی غرب، تئوریهای توطئه را فعال کردهاند اما آنچه میگذرد با هر آنچه تاکنون بوده متفاوت است. به همین دلیل در برخی کشورهای جهان، ابتدا انکار شد، بعد اهمال شد و حالا با دستپاچگی بحران را پذیرفتهاند و مشغول کار مقابله شدهاند.
کارشناسان بهداشت جهانی میگویند این بحران وضعیت اضطراری عمومی است که هیچ مرزی نمیشناسد. هیچ کشوری در امان نیست و نفع یک کشور به معنی نفع همه دنیا و ضرر یک کشور زیان همه دنیا خواهد بود. اما از بد حادثه، جهان امروز در شرایطی با این بحران بیسابقه روبهرو شده که رهبران ملیگرای مدافع دیوارکشی و دشمن جهانیشدن، از هر زمان دیگری بیشتر قدرت دارند. در سالهای اخیر، از غرب تا شرق، دولتها یکی پس از دیگری در اختیار چهرههایی چون ترامپ قرار گرفته که فکر میکنند با بستن مرزها و اولویت دادن به کشورشان و نادیده گرفتن دیگران، از مصیبتهای «جهان بیرون» در امان میمانند. این رهبران، تغییرات اقلیمی را هم انکار میکنند و حاضر به انجام تعهدات جمعی برای مقابله با این بحران جهانی نیستند. اما ویروس همهگیر کرونا خطری فوریتر و مرگآورتر از تغییرات اقلیمی پیش چشم دنیاست. در این شرایط اگرچه فعلا دنیا به سمتی رفته که این رهبران آرزو داشتند، یعنی مرزهای بسته و پروازهای نشسته، اما این وقفه مرگبار هیچ برندهای ندارد.
درباره اینکه دنیای بعد از کرونا با دنیایی که میشناختیم چه تفاوتهایی خواهد کرد، ایده چندانی وجود ندارد. همهچیز سراسر ابهام است. برخی میگویند حداقل این را میدانیم که دوران بعد از این وضعیت، با دوران قبلش فرق میکند. اما شاید حتی از این هم نباید مطمئن بود چون هنوز از ابعاد این فاجعه کامل باخبر نیستیم. شاید یک سال بعد دوباره همهچیز مانند قبل از ژانویه 2020(زمانی که جهان برای نخستین بار با کرونا آشنا شد) بشود. بحرانی که بشر در کتابها و فیلمها زیاد خوانده و دیده بود حالا واقعیت یافته و آن را زندگی میکند. حالا هرکس پایانبندی این بحران را شبیه یکی از فیلمهایی که دیده و کتابهایی که خوانده تصور میکند.
جنگ جهانی سوم آنطور که پیشبینی میشد با مهمات پیشرفته و ابزارهای تکنولوژیک نظامی دفاعی که کشورها سالها میلیاردها برای آن هزینه کردند و دنبال برتری در آن بودند، رقم نخورد اما ممکن است معنای جنگ و صلح را دستکم تا مدتی موقت، برای همه ساکنان زمین تغییر دهد. آنها که در کشورهایی آرام و آزاد زندگی میکردند، با ورود کرونا ناگهان خود را با تجربه تکاندهندهای مواجه دیدند که زندگی روزمره بخشی دیگر از ساکنان زمین بودهاست: حصر در خانه از بیم مرگ، کمبود مایحتاج، آیندهای نامعلوم. شاید بعد از این بحران جهانی، تجربههای مشترک ساکنان زمین، قابل لمستر بشود.