شرمساری
همشهری از بهت اجتماعی و سوگ عمومی نسبت به پذیرش اشتباه و تأخیر در اعلام خبر دلیل سقوط هواپیمای اوکراینی گزارش می دهد
« پنهانکاری»، «اطلاع رسانی غلط»، «بازی با افکار عمومی»، «غم عمومی» ، «بی اعتمادی» و... واژه هایی بود که روز گذشته و بعد از اعلام خبر دلیل سقوط هواپیمای اوکراینی با شلیک پدافند هوایی کشور بسیار شنیده شد. جامعه ایران سه روز بعد از سقوط این هواپیما که باعث مرگ 176 نفر از جمله 148ایرانی شده است و دو روز بعد از موج گسترده خبری مقامات کشورهای آمریکا، کانادا و اوکراین که از مشکوک بودن و احتمال برخورد موشک با هواپیما صحبت میکردند، از حقیقت ماجرا باخبر شدند؛ آن هم در شرایطی مسئولان کشور دائم اخبار رسانهها و مقامات خارجی را تکذیب می کردند. اعلام خبر سقوط هواپیما روز گذشته جامعه ایران را در بهت فرو برد و سوال اصلی مردم این بود که چرا 72ساعت درباره این خبر پنهانکاری صورت گرفته است؟ چرا مردم و رسانههای داخلی محرم نبودند و با افکار عمومی بازی شد؟ همشهری در گفتوگو با کارشناسان اجتماعی از زاویه های مختلف جامعه شناسی، روان شناسی و رسانهای به بررسی این موضوع و آسیب به اعتماد عمومی می پردازد.
فاصله مردم و حاکمیت با افزایش بیاعتمادی
حسین ایمانی جاجرمی ـ جامعه شناس
سرمایه اجتماعی یک عنصر بنیادین برای هر جامعهای است که زمینهساز اعتماد عمومی است. شکلگیری اعتماد عمومی بستگی به صداقت، راستگویی، پرهیز از دروغگویی و یا سوگیریهای دولت و حاکمیت دارد. اعتماد میتواند در حوزه روابط بین فردی و حوزه نهادهای عمومی باشد.
بحث جدی درخصوص اعتماد در سطح نهادهای عمومی این است که اگر حاکمیت و نهادهای عمومی بیطرف باشند و در دراز مدت نشان دهند که در حرفهایشان صادق هستند و دروغ نمیگویند، این مسائل میتواند عامل مهمی در شکلگیری سرمایه اجتماعی در یک جامعه باشد. سرمایه اجتماعی این نیست که دستگاههای وابسته به حاکمیت خبرهای نادرست را منتشر نکنند بلکه مسئله این است که اگر دستگاه عمومی غیرصادق باشند و با مردم صداقت نداشته باشند این عدمصداقت سرمایه اجتماعی جامعه را به هم میریزد همین مسئلهای که اکنون و در روزهای اخیر شاهد آن بودیم.
زمانی بود که مردم در اجتماع منزوی بودند و نقش حکومت در زندگی آنها خیلی مهم نبود، اما در دنیای مدرن امروزی بخش عمدهای از مسائل و زندگی مردم مثل بهداشت و درمان، امنیت، اشتغال، مسکن، حملونقل و... به دستگاههای عمومی و دولتی و حاکمیت وابسته است و تمام زندگی مردم با حاکمیت گره خورده است. شفافیت در دنیای امروز مهمترین اصلی است که هر حکومتی باید به آن پایبند باشد، در مدل حکمرانی خوب، شفافیت یکی از اصول اساسی است که باید به آن توجه کرد، کشورهایی که حکمرانی خوب دارند و حاکمیت آنها نسبت به مردم راستگو است میتوانند مشکلات جامعه را حل کنند و مابقی حاکمیتهایی که این شفافیت را ندارند درگیر مسائل و مشکلات عدیدهای میشوند و هستند.
دمکراسی و نوع نظام سیاسی هر کشوری تعیینکننده این است که سرمایه اجتماعی آن کشور در چه حدی قرار دارد. معمولا نظامهای دمکراتیک به آرا، همراهی و مشارکت مردم نیاز دارند و خود را موظف میدانند که مسائلی که در جامعه روی میدهد را با همه مردم در میان بگذارند، پاسخگو باشند و چیزی را از آنها پنهان نکنند و اگر در این شرایط اتفاقی هم بیفتد مردم بهخاطر اعتماد عمومی، همراهی میکنند و شاهد تقابل بین مردم و حاکمیت نخواهیم بود. اما وقتی شاهد عدمشفافیت و پنهانکاری گسترده هستیم حاصل آن خشم و غم عمومی خواهد بود و احساس بیاعتمادی گسترده. حاکمیت باید بداند که با عدماطلاعرسانی به موقع یا دادن اطلاعات نادرست و غلط به مردم شکاف بین مردم و حاکمیت روزبهروز بیشتر شده و سرمایه اجتماعی کشور یکباره از دست میرود، اتفاق تلخی که هماکنون در مسیر آن قرار گرفتهایم.
بالابردن شایستگیهای نظام حکمرانی یکی از مسائلی است که باید به آن توجه شود. ارائه گزارشهای دقیق و کارشناسانه و به موقع به مردم به کفایت دستگاههای اداری بر میگردد. برای همین است که تأکید میشود باید اصل بر شایستهسالاری باشد انسانهایی که بتوانند گزارشها و بررسیهای لازم را انجام دهند و نتیجه را اعلام کنند مشکلی که اکنون در کشور ما شاهد آن هستیم این است که نهتنها شایستهسالاری رعایت نمیشود بلکه انتصابات از روی روابط و هماهنگی بین بخشهای مختلف بسیار سخت است.
مردم محرم شناخته شوند
علی اصغر مهاجری ـ جامعه شناس
سرمایه اجتماعی هر کشوری در بین سرمایههای دیگر آن کشور از قبیل سرمایه فرهنگی، اقتصادی، انسانی، تکنولوژیکی و... یک سرمایه اولی و مولد است. سرمایه اجتماعی سه ضلع شفافیت، اعتماد و پویایی شبکهها و مشارکت مردمی را در خود دارد و برخلاف دیگر سرمایهها ویژگی مهمی دارد:بدون وجود سرمایه اجتماعی بقیه سرمایههای فرهنگی، اقتصادی و... قادر به ایفای نقش در جامعه نخواهند بود. چرا که سرمایه اجتماعی است که مابقی سرمایهها را کارا و مولد میکند. سرمایه اجتماعی هر چقدر درست هزینه و خرج شود نهتنها کم نمیشود بلکه افزایش نیز پیدا میکند. اگر سرمایه اجتماعی در جامعهای دچار فروکاهش و فرسایش شود جبران آن برای حاکمیت سخت میشود مگر اینکه اتفاقات نادر و معجزه آسایی رخ دهد که سرمایه اجتماعی دوباره به جامعه برگردد، اگر چه با هزاران میلیارد دلار هزینه کردن هم نمیشود این سرمایه اجتماعی را بهدست آورد. مگر اینکه یک سرمایه نمادین –مثلا سرمایه فرهنگی- تبدیل به سرمایه اجتماعی شود. در هفتههای اخیر در کشورمان شاهد این بودیم که از سر عنایت الهی سرمایه اجتماعی که از 12سال قبل تاکنون در کشورمان رو به کاهش گذاشته بود، افزایش پیدا کرد ولی روز گذشته و با مشخص شدن پنهانکاری صورت گرفته درخصوص خبر سقوط هواپیما همهچیز از دست رفت. ما در ابتدا شاهد بودیم که کشورمان در تشییع سردار سلیمانی و به واسطه تبدیل این سرمایه فرهنگی به سرمایه اجتماعی به دستاورد بزرگ رسیدیم و شاهد این بودیم که اعتماد از کف رفته به جامعه برگشت و شاهد پویایی مردم در خیابانها و شبکههای مجازی بودیم. این مسئله یکی از اتفاقات نادری است که با یک حرکت سرمایهای فرهنگی تبدیل به سرمایهای اجتماعی برای یک جامعه میشود که بهشدت به آن سرمایه اجتماعی خصوصا درماههای اخیر احتیاج داشت.با وجود این گویی عملکرد مسئولان و حاکمیت دست بهدست هم داد و شکر این نعمت را نکردند و این سرمایه دوباره از دست رفت. شکر نعمت یعنی اینکه حاکمیت باید شفافیت را درمیان مردم بیشتر میکرد تا اعتماد مردم ضربه نمیخورد و مردم همچنان در پویایی شبکهها باقی میماندند. در هفته اخیر ما شاهد اتفاقات زیادی بودیم، اتفاق تلخی که برای تعدادی از هموطنانمان در مراسم تشییع سردار سلیمانی در کرمان اتفاق افتاد که جانشان را از دست دادند و ناشی از عدمتدبیر، مدیریت و اطلاعرسانی درست بود و بعد هم موضوع سقوط هواپیما رخ داد و باز شاهد جانباختن تعداد زیادی از هموطنانمان و اتباع چند کشور بودیم. حاکمیت الان باید نگران این مسئله باشد که چرا سرمایه اجتماعی بالنده شده دوباره خدشه دار شد؟ چرا اعتماد و همبستگی مردم زیر سؤال رفت و شاهد خمودگی در جامعه شدیم و نتوانستیم این سرمایه را نگه داریم؟ حاکمیت باید به این نکته واقف باشد که بدون داشتن سرمایه اجتماعی نمیتواند کاری از پیش ببرد. اما متأسفانه دولتی که فربه و متکی به منابع نفتی است و حالت اربابانه نسبت به نظام اقتصادی دارد به سرمایه اجتماعی باور ندارد، این چنین دولتی به قابلیتها، مهارتها، تکنیکهای آفرینش و بازتولید سرمایه اجتماعی اعتقاد و باور ندارد و مهارتی نیز برای نگهداری سرمایه اجتماعی ندارد. اصل سرمایه اجتماعی این است که اطلاعات هر جامعهای –غیر از اطلاعات طبقه بندی شده – باید در ظروف شیشهای باشد، مردم نباید نامحرم شناخته شوند و مسئولان نیز نباید به دروغ اصرار داشته باشند، ما فرهنگ نگه داشتن اطلاعات درون ظروف گلی را خوب بلدیم و باور داریم و اگر ازدستمان بر بیاید اطلاعات را از ظروف گلی خارج نمیکنیم، درحالیکه باید مردم محرم شناخته شوند و گردش آزاد اطلاعات را در جامعه داشته باشیم. حاکمیت در زمان کنونی باید به سرمایههای اجتماعی افقی –عامه مردم- پناه برده و مناسبات بین مردم و حاکمیت بیشتر شود نه اینکه رگمان را با دست خودمان بزنیم و قربانی بیاعتمادی مردم شویم. باید متوجه این مسئله باشیم که براساس فرهنگ باورمند، آگاه و توانمند نسبت به سرمایه اجتماعی کشور میتوانیم کشورمان را از این ورطه بیاعتمادی نجات دهیم و به توسعه و تعالی برسیم.
منابع موثق اخبار نادرست به رسانهها دادند
کامبیز نوروزی ـ حقوقدان و فعال رسانهای
روشن شدن حقیقت سقوط هواپیمای اوکراینی موجی از بی اعتمادی در جامعه ایجاد کرده، یک سوی این بی اعتمادی مسئولان هستند و سوی دیگر اعتمادی که از رسانه ها برای انتشار اخبار دروغ سلب شده است. کامبیز نوروزی حقوقدان عرصه فرهنگی در گفتگو با همشهری ابعاد این اتفاق را بررسی می کند. وی با بیان اینکه ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و اتفاقات غمانگیز بعد از آن را باید در3 بخش نسبتا مستقل بررسی کنیم، گفت: «بخش اول نفس سقوط این هواپیماست. که براثر این سقوط 176انسان جان باختند و خانوادهها و دوستانشان سوگوار شدند. این سوگ بخش اول واقعه است. اما بخش دوم براساس بیانیه رئیسجمهور است. درحالیکه 4روز از ماجرا میگذرد با این بیانیه مشخص شده که این هواپیما بر اثر اصابت موشک سقوط کرده است. و همچنین براساس بیانیهایکه گویا با نشست شورای امنیت و همکاری نیروهای مسلح تنظیم شده، این حادثه مرگبار ناشی از خطای انسانی عنوان شده و مشخصا عمدی در کار نبوده است. در این مرحله میتوان اینطور استنباط کرد که گرچه این حادثه بسیار درآور و رنج آور است اما ناشی از یک خطای انسانی است. بههرحال ممکن است پیش آید هرچند که در این مواقع انتظار میرود میزان دقت و شیوه اداره امور به اندازهای صحیح و کار آمد باشد که احتمال هر خطایی را به صفر برساند. اما خطای انسانی صورت گرفته و تمامشده است. این حقوقدان فرهنگی در تشریح خبری که امروز منتشر شد و از اصابت موشک به هواپیما حکایت داشت، گفت: «بخش سوم موضوع اساسا یک مفهوم دیگری از این حادثه تولید میکند. از زمان سقوط این هواپیما تا قبل از بیانیه صبح شنبه ریاستجمهوری آن چیزی که از سوی برخی مقامات ایرانی اعلام میشد حاکی از این بود که این پرواز بر اثر نقص فنی سقوط کرده است. براساس اخباری که از سوی مقام معظم رهبری و ریاستجمهوری منتشر شده بهنظر میآید که مقامات ارشد کشوری از این موضوع بیاطلاع بودهاند هر چند سردار حاجیزاده در کنفرانس خبری خود اعلام کرد که از صبح چهارشنبه به مقامات خود اعلام کرده که هواپیما توسط موشک ساقط شده است. به هر حال مشخصا اشاره نکرده کدام مقامات. آن چیزی که در بخش سوم ماجرا اهمیت پیدا میکند این است که میل به پنهان کاری به حدی قوی شده که حتی توجه نمیشود که ماجرای سقوط یک پرواز بینالمللی مربوط به یک شرکت خارجی چیزی نیست که بتوان در مورد آن پنهانکاری کرد.» نوروزی با اشاره به اینکه دولت ایران پس از این تأخیر خبررسانی و پنهان کاری در عرصه بینالمللی دچار یک وضعیت بدی از نظر اخلاقی و حقوقی شده است، گفت: «بعد از ماجرای ترور شهید سپهبد سلیمانی و بعد از پاسخ ایران به پایگاه آمریکا در عراق و در همین مسیر مراسم تشییع باشکوه شهید سلیمانی فضای بسیار خوبی در کشور ایجاد شد. این همبستگی بازتاب ویژهای داشت و موقعیت بینالمللی ویژه و منحصر به فردی ایجاد کرد. اما پنهان کاری و تأخیر در خبررسانی به رسانهها در ماجرای سقوط هواپیما باعث شده که لطمههای بسیار سختی به اعتماد عمومی و حتی شعور عمومی وارد شود.از طرفی در این چند روزه بحث و جدل روانی ویران کنندهای در فضای مجازی و رسانهها به راه افتاده بود بین 2دیدگاه (سقوط بر اثر نقص فنی و یا سقوط بر اثر اصابت موشک).
رسانههای بیتقصیرند
نوروزی بهعنوان یک حقوقدان فرهنگی نقش رسانههای داخلی را در این ماجرا اینطور تشریح و آنالیز کرد: «رسانههای داخلی ما متأسفانه مدتهاست دست بازی برای نوشتن و انتشار اخبار ندارند. صدا و سیما سالهاست که با اصول حرفهای فاصله خیلی زیادی گرفته، مطبوعات و خبرگزاری نیز مرتب تحت برخی کنترلها هستند که نمیتوانند راحت بنویسند. در چنین فضایی(پنهان کاری بعد از سقوط هواپیما) آنچه رخ داد یکی از تلخترین اتفاقاتی بود که توانست اثرات بسیار منفی بر جامعه ما و حتیشان و حیثیت بینالمللی ایران بگذارد.»
او ادامه داد: «بهنظر من رسانههای ایران هیچ تقصیری ندارند. اگر به لحاظ اصول حرفهای و خبری بررسی کنیم رسانههای ایران مواضع رسمی مقامات رسمی کشور را منعکس کردند. در همه کشورها هم چنین است. از نظر اصول خبری هنگامی که یک مقام رسمی خبری را اعلام میکند این خبر منبع موثق است و رسانه به راحتی میتواند آن را منتقل کنند. بنابراین از نظر رسانهای رسانههایی که به گفتههای مقامات ایران مثل سخنگوی دولت، سازمان هواپیمایی کشوری و... استناد کردهاند اقدام درستی انجام دادهاند. اتفاقا رسانههایی (اغلب برونمرزی) که به منابعی که از فاش شدن هویت خود اجتناب میکردند استناد کردند، از نظر حرفهای اشتباه مرتکب شدند.» نوروزی با بیان اینکه رسانههای داخلی ایران در ماجرای سقوط هواپیما هیچ اشتباهی مرتکب نشدند، توضیح داد: «اشکال از آنجاست که منابع موثق خبری، اخبار نادرست به رسانهها دادند. درواقع رسانههایی که در طول این چندروزه اعلام کردند علت سقوط هواپیما نقص فنی بوده، کارشان را درست انجام دادهاند چون منابع رسمی اطلاعات نادرست در اختیار آنها قرار دادهاند. از طرفی این اتفاق در لایههای نظامی کشور رخ داده که بهشدت امنیتی هستند و هیچ خبرنگاری حق ورود و تجسس در اقدامات آنها را ندارد. در واقع در جریان سقوط هواپیما رسانهها تنها باید به نقل قول مقامات اکتفا میکردند که در اینباره بسیار حرفهای عمل کردند. ازاینرو بهنظر من نیازی نیست که رسانهها عذرخواهی کنند.»
وارونه جلوهدادن واقعیت و خدشه به اعتماد نهادی
سیدحسن موسوی چلک ـ رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
دولتها در تمام جوامع برای موفقیت در انجام وظایفشان نیاز به جلب اعتماد مردم جامعه دارند. دولت ما هم از این قضیه مستثنی نیست. به همین دلیل از 2 سرمایه در تمام دنیا بهعنوان سرمایههای توسعه و پیشرفت یاد میشود؛ یکی «سرمایه انسانی» و دیگری «سرمایه اجتماعی». یکی از مولفههای اصلی سرمایه اجتماعی، «اعتماد اجتماعی» است.
وجود اعتماد اجتماعی بین دولت و ملت، زمینه را برای مشارکت اجتماعی مردم در عرصههای مختلف ایجاد میکند و فقدان آن باعث میشود توسعه کشور روند کاهشی پیدا کند. ازجمله مولفهها و شاخصهایی که در حوزه اعتماد میتواند بین دولت و ملت فاصلهها را کمتر کند، «اعتماد نهادی» است. آنچه اهمیت دارد عدمصداقت، پنهانکاری و وارونه جلوهدادن واقعیت ازجمله شاخصهایی است که میتواند این رابطه مردم و سازمانها و اعتماد نهادی را خدشهدار کند.
ترمیم اعتماد نهادی اقدامی بسیار دشوار و زمانبر است. وقتی مردم خبر سقوط هواپیمای شرکت اوکراینی را شنیدند، دقیقا در بحبوحه شهادت سردار سلیمانی بودند؛ در آن اتفاق کمنظیری که مردم نشان دادند همچنان هستند و بدون هیچگونه چشمداشتی واکنش خوبی در مقابل آن ماجرای ترور بروز دادند. اما وقوع این ماجرای هواپیمای اوکراینی، پنهانکاری و کتمان واقعیت باعث شد این اعتماد خدشهدار شود. مردم از مسئولانشان این انتظار را ندارند و نمیپذیرند که دروغ بگویند. وقتی رئیس سازمان هواپیمایی بهراحتی در گفتوگوی ویژه خبری این واقعیت را کتمان میکند، باید منتظر فضایی که حالا در افکار عمومی ایجاد شده، میبودند. درحالیکه اگر همان لحظه واقعیت گفته میشد، مردم بهراحتی از دولتمردانشان میپذیرفتند. چون اینگونه حوادث غیرممکن نیست و در دنیا بارها این خطای انسانی رخ داده است. اما هنگامی که مردم از دولتمردانشان صداقت نبینند، انتظار اینکه صداقت به خرج بدهند، بهنظرم دیگر منطقی نیست.
الان بحث داغ افکار عمومی این است که اگر فشار بیرونی نبود، واقعیت سقوط هواپیما آشکار نمیشد. ایکاش مسئولان، مردم را امین و محرم خود میدانستند و واقعیت را در همان ابتدا فاش میکردند. هرچند هنوز هم اعتقاد دارم نباید اتفاقاتی شبیه به این دولت و ملت را از هم دور کند. ما در این شرایط بیش از هر زمانی نیاز به انسجام و همگرایی داریم. واقعیت این است که بهراحتی میشد این را صادقانه مانند همان ضربالمثل معروف که میگوید «سخنی کز دل برآید/ لاجرم بر دل نشیند» مطرح میکردیم، مطمئنا راحتتر پذیرفته میشد. این تنها مربوط به حوادث نیست؛ عدمصداقت در رابطه با موضوعات دیگر هم در مردم تردید ایجاد میکند.
احساس ناامنی بهدلیل پنهانکاری
مجید صفارینیا ـ رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران
زمانی که در جامعه مسئلهای روی میدهد اما پنهانکاری و محافظهکاری از سوی مسئولان روی میدهد و اخبار درست و به موقع به مردم منتقل نمیشود شاهد بروز بیاعتمادی در فضای عمومی جامعه خواهیم بود. زمانی هم که در جامعهای فضای بیاعتمادی بهوجود بیاید مردم احساس ناامنی میکنند و فکر میکنند که از سوی مسئولان کشورشان غریبه تلقی شدهاند.
مردم مولفهای به نام «گوش به زنگی اجتماعی» دارند که در ذات و ماهیت تمام انسانها وجود دارد و نسبت به پدیدههای اجتماعی حساسیت نشان میدهد. این یک نیاز روانشناختی است یعنی وقتی مردم نیاز دارند تا «گوش به زنگی» خود را تامین کنند به بنگاههای تولید اخبار و اطلاعات روی میآورند و اخباری که میشنوند را تحلیل میکنند. این اطلاعات وقتی در فضایی به مردم میرسد که نشان از لاپوشانی، اطلاعرسانی عمدی غلط، دروغ گویی و راست نگفتن دارد، در نهایت به بیاعتمادی اجتماعی و از بین رفتن سرمایه اجتماعی تبدیل میشود به شکلی که مردم حس غریبه بودن خواهند داشت. در نهایت این مسئله باعث ایجاد ناکامی در میان مردم شده و میزان مشارکت اجتماعی مردم را در فعالیتهای مرتبط با حکمرانی پایین میآورد.
یکی از مولفههای مهم در حکمرانی خوب پاسخگو بودن دقیق و به موقع به مردم و مشارکت دادن مردم است. چه اشکالی دارد اگر افرادی که مسبب ساقط کردن هواپیمای اوکراینی بودند – مقامات دولتی و نظامی از صدر تا ذیل، مسئولان پدافند عامل و غیرعامل - به موقع پاسخگو باشند، عذرخواهی کنند و یا استعفا دهند و برکنار شوند. اگر این اتفاق بیفتد میتوانیم تا حدودی اعتماد را به میان مردم برگردانیم. اینکه 3روز مردم در برزخ بیاطلاعی باشند و دائم با تکذیب خبری روبهرو شوند و نتوانند اخبار درست را بهدست بیاورند و یا اخبار نادرست به آنها منتقل شود و بعد اعلام کنند که موشک پدافند، هواپیمای مسافربری را ساقط کرده، بهجز آسیبزدن بسیار شدید به اعتماد عمومی از سوی حاکمیت، حاصلی ندارد. آنچه اکنون مردم ایران احساس میکنند و آنها را در حس عمیق ناراحتی و بهت فروبرده است بهخاطر لاپوشانی خبری است؛ مردم میبینند که مسئولان کشورشان موضوعی بسیار مهم را که باید زودتر از اینها اطلاعرسانی میشده بعد از منابع خارجی و مسئولان دیگر کشورها اعلام کردهاند. چقدر خوب است که حاکمیت خود را در کنار مردم ببیند و با مشارکت و احترام با آنها برخورد کند. مردم از حاکمیت توقع دارند که با آنها صادق باشد و در همه امور شفافیت داشته و کنار مردم باشد، این الگویی است که مردم دوست دارند و به همبستگی و وحدت عمومی منجر میشود آن چیزی که در تشییع پیکر شهید سردار سلیمانی هم مردم به نمایش گذاشتند.
البته به اعتقاد من بازگرداندن اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی از دست رفته کنونی در یک جامعه اگرچه سخت اما شدنی است. راهش این است که حاکمیت استراتژی خود را تغییر دهد، بیتوجهی نسبت به علوم انسانی، نگاههای کارشناسی را کنار بگذارد و به صدای اعتراضها و هشدارهای اجتماعی توجه کند که تاکنون آنها را نادیده گرفته و بیپاسخ گذاشته است. الان مردم ما در بهت و حیرت هستند و احساس ناکامی، ناامیدی و بیاعتمادی به حاکمیت در اقشار مختلف مردم موج میزند. در کشورهایی که اتباع آنها در داخل هواپیمای ساقط شده حضور داشتند، شاهد این بودیم که در دانشگاهها، خیابانها و... فضایی را برای عرض تسلیت به خانواده جانباختگان مهیا کردند، نخستوزیر کانادا (که ایرانیان بهعنوان وطن دوم انتخاب کرده بودند) با حزن این واقعه را به مردم کشورش تسلیت گفت، اما در روزهای بعد از وقوع این حادثه اقدام مهمی در زمینه تسلیتگویی به بازماندگان و یا همدردی با آنها انجام نشد و حتی اعلام عزای عمومی هم با تأخیر صورت گرفت.
مسئلهای که باید به آن توجه کنیم این است که در فضای ناامنی احتمال وجود هر نوع خطایی بیشتر از قبل میشود. الان به واسطه اتفاقات ماهها و هفتههای اخیر حال مردم بد است و همین حال بد باعث میشود که خطاهای شناختی بیشتر شده و احتمال وقوع سلسلهوار حوادثی بدتر از آنچه تاکنون اتفاق افتاده هم وجود داشته باشد و پیامد کارهای فنی و تخصصی هم بیشتر میشود، علت این مشکلات این است که متخصصان علوم انسانی در تصمیمگیریها و حکمرانیها دخالت داده نمیشوند. بهنظر میرسد یک حالت بیتدبیری سیاسی در تصمیمگیریهای مهم وجود دارد و همین موضوع باعث شده تعامل حاکمیت با مردم یکطرفه شود. در 4دهه گذشته مردم ما برای حاکمیت کم سرمایهگذاری نکردهاند، اما شاهد این هستیم که در امور حاکمیتی مردم در ردیف آخر هستند و حکمرانان خودشان را محور میدانند و برای مردم سرمایهگذاری نمیکنند. یکی از راههایی که میتوانیم به واسطه آن به بازگشت سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به حاکمیت امیدوار باشیم این است که مقصران از مسئولانی که باعث و بانی این اتفاق شدند – محاکمه و بازخواست شوند و عدالت اجتماعی برقرار شود.
به مردم احترام بگذاریم
امیرحسین جلالی ندوشن ـ روانپزشک
موشک نه فقط به بدنه یک بوئینگ ۷۳۷ اوکراینی که در آن ۱۷۶ انسان بیگناه حضور داشتندکه به پیکر اعتماد مردم شلیک شد. عدهای آدم که سر جنگ با کسی نداشتند آرام نشسته بودند، احتمالا داشتند فکر میکردند به آنچه پشتسر گذاشته بودند و به آنانکه دقیقهای پیش با آنها وداع کرده بودند. احتمالا هنوز دل نکنده بودند از لحظههای آخر خداحافظی، که موشکی در آنی همهچیز را دود کرد و فرستاد هوا. آنها رفتند و ما را جا گذاشتند با غم خود و با مرگ رویاهامان. رفتند تا به یاد بیاوریم سرمایههای انسانی و معنوی کشور خود را در بوئینگ اوکراینی گذاشتیم، به هوا فرستادیم و به آن شلیک کردیم و آن را دود کردیم و فرستادیم هیچستان. آن خطای انسانی سهوی و این دروغ انسانی عمدی، تیری بود بر اعتمادی که پیکر نیمهجان محتضری از آن وجود داشت و اینک دیگر نیست. اعتماد میان ما مردم به هم، به حکمرانانمان، به رسانههایمان، به مرجعهای اجتماعیمان و حتی به باورهایمان مدتهاست که در کما بود، اما خود دست بر گلوی این بیمار رو به موت گذاشتیم و فشارش دادیم تا جان بکند و جان به جان آفرین تسلیم کند.
حالا اما چه باید کرد؟ آب پاکی را روی دست حکمرانان محترم باید بریزیم؟ آنان که در بیکفایتی رسانهای با خود مسابقه گذاشتهاند. رسانههای دیگر ما هم صدای مردم ما نیست. رسانههای ما آینه جامعه ما نیست. این را بپذیریم که رسانه آزاد چاره درد ماست؛ رسانهای که حرف مردم را بزند؛ رسانهای که به جای پنهانکاری در سمت حقیقت بایستد؛ رسانهای داخلی که مرجع مردم باشد. اعتماد با ارتقای اعتماد به مراجع رسمی اطلاعرسانی ارتقا خواهد یافت و ترمیم میشود. یادمان باشد از مهمترین انگیزههای امیرکبیر در راهاندازی روزنامه وقایع اتفاقیه، ساخت کانالی رسمی برای ارتباط حاکمیت و مردم و انتقال سخن راست و پیشگیری از رواج شایعه بود. هر چند چون دوست دشمن است، کجا شکایت برم؟
جان ارزان شده. این باوری عام شده که عرض و جان و مال مردم بیارزش شده و مردم عدد شدهاند. ۵۸ تن در کرمان جان باختند. چه شد؟ چهکسی سهلانگاری کرد؟ چرا اصلا باید در یک تشییع جنازه این تعداد جان عزیز بیجان شود؟ کمیته حقیقتیاب ملی باید تکلیف وقایعی از این دست را روشن کند. این حق جامعه است که بداند و اعتماد پیدا کند از او چیزی پنهان میشود.
ترومای ملی، سوگواری ملی میخواهد. به رئیسجمهور محترم میگویم که غمگینیم. ناامیدیم و تلخ. چون به رویاهای یک ملت، به باور یک جامعه شلیک شده، اما نومیدانه این پیام را ارسال میکنیم که برای ترمیم بخش کوچکی از اعتماد از دست رفته، برای جانباختگان بیگناه هواپیمای بوئینگ اوکراینی، عزای عمومی و تعطیل رسمی اعلام کنید. با فراخوان عمومی، تشییع جنازه جانباختگان هممیهن در سقوط هواپیما را در تهران باشکوه و در مرکز شهر برگزار کنید. بگذارید سوگواری ملی، زمینه ترمیم مختصری برای این ترومای ملی شود. به مردم احترام بگذارید لطفا. سرمایهای دیگر ندارید.