قتل دردناک برادر بیمار
«برادرم خیلی زجر میکشید. پدر و مادرم هم سالها درگیر بیماری او بودند. برای همین تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.» این بخشی از اعترافات تلخ و دردناک پسر 21سالهای است که به جرم قتل برادر 8سالهاش دستگیر شده است.
او که رامین نام دارد شامگاه سهشنبه، زمانی که پدر و مادرش در خانه حضور نداشتند برادر بیمارش را به قتل رساند و خانه را ترک کرد و گریخت. پدر و مادرش وقتی به خانه برگشتند، با دیدن پیکر بیجان پسر 8سالهشان وحشت کرده و اورژانس را خبر کردند. دقایقی بعد تیمی از امدادگران اورژانس در خانه آنها در شرق تهران حاضر شدند و زوج میانسال که هنوز به درستی نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است، از آنها برای نجات پسرشان کمک خواستند. معاینات اولیه اما نشان میداد پسربچه 8ساله جانش را از دست داده است و آنچه توجه امدادگران اورژانس را جلب کرد، آثار کبودی روی گردن او بود که نشان میداد وی خفه شده است.
در تعقیب برادر
ماجرا به کلانتری و پس از آن به قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل تهران گزارش شد و تیم تحقیق راهی محل حادثه شدند. بررسیهای اولیه فرضیه امدادگران اورژانس را تأیید میکرد و همهچیز از وقوع یک جنایت حکایت داشت. اما چهکسی پسربچه 8ساله را به قتل رسانده بود؟
پدر وی در تحقیقات اولیه به مأموران گفت: پسرم(مقتول) یکساله بود که متوجه شدیم به یک بیماری خاص مبتلاست. از آن به بعد مدام درگیر تهیه دارو و درمان وی بودیم و با این حال هم من، هم همسرم و هم پسر بزرگم او را دوست داشتیم و عاشقش بودیم. امشب(شب حادثه) من و همسرم برای تهیه داروهای پسر کوچکم از خانه خارج شده بودیم و او به همراه برادر بزرگش به نام سعید در خانه بود. وقتی به خانه برگشتیم، از سعید خبری نبود و با دیدن پیکر بیجان پسر کوچکم شوکه شدیم و اورژانس را خبر کردیم. وقتی فهمیدم که او به قتل رسیده است، با پسر بزرگم تماس گرفتیم که ببینیم ماجرا چه بوده، اما او گوشیاش را خاموش کرده و جواب نمیدهد و معلوم نیست کجا رفته است.
با اظهارات این مرد و همسرش، فرضیه اینکه جنایت از سوی برادر مقتول رخ داده است قوت گرفت و دستور بازداشت سعید صادر شد، اما هیچ ردی از او نبود.
من قاتلم!
تحقیقات برای دستگیری جوان 21ساله که دانشجو بود ادامه داشت تا اینکه ساعت 2:30بامداد دیروز، وی خودش را به مأموران پلیس در حوالی پارک ساعی رساند و گفت که برادر کوچکش را به قتل رسانده و حالا آمده که خود را تسلیم پلیس کند. پسر جوان دستگیر شد و روز گذشته با انتقال به دادسرای جنایی تهران، مقابل بازپرس غلامی قرار گرفت. او که چشمانش پر از اشک بود در تشریح ماجرا به قاضی جنایی گفت: برادرم را دوست داشتم و عاشقش بودم اما بیماریاش، هم او را زجر میداد و هم پدر و مادرم را. در همه این سالها شاهد بودم که چطور پدر و مادرم درگیر بیماری او بودند و میدانستم که این بیماری هرگز درمان نخواهد شد. برای همین تصمیم گرفته بودم کاری کنم که هم برادرم راحت شود و هم خانوادهام.
من تصور میکردم با این کارم باعث راحتی آنها میشوم، اما اشتباه میکردم. وقتی دستگیر شدم و پدر و مادرم را دیدم، فهمیدم که اشتباه بزرگی کردهام. پدر و مادرم من و برادرم را دوست داشتند و هر کاری از دستشان برمیآمد برای ما انجام میدادند اما حالا باعث شدم که داغ بزرگی روی دلشان بهوجود بیاید و از طرفی خودم هم برادرم را دوست داشتم و برای همین از کاری که کردم بهشدت پشیمانم.
پس از اعترافات پسر جوان قاضی جنایی برای او قرار بازداشت صادر کرد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.