فرشاد شیبانی _روانشناس بالینی
وقتی درباره رواندرمانی صحبت میکنیم برای بسیاری که تجربه رواندرمانی ندارند شاید این کلمه یا شغل مفهوم درستی نداشته باشد. بسیاری نمیدانند در رواندرمانی چه اتفاقی میافتد و نمیدانند رواندرمانی چه فرایندی دارد و به فرد چه کمکی میکند و چه زمانی فرد به استفاده از خدمات رواندرمانی نیازمند میشود.
رواندرمانی به کاربرد آگاهانه و عمدی یک سری مداخلات گفته میشود که این مداخلات به افراد کمک میکند تا رفتارها، شناختها، هیجانها و یکسری ویژگیهای شخصی و شخصیتی خود را در مسیر مطلوب تغییر دهد. این مداخلات که صورت میگیرد پایه علمی دارد و اثبات شده است.
موضوعی که وجود دارد این است که هرکدام از ما در زندگی خود با شرایطی روبهرو میشویم که ممکن است به متخصصان در هر حوزهای برای مدیریت مشکلات خود نیازمند شویم. این متخصص، از پزشک گرفته تا وکیل و معلم به ما کمک میکنند. درحوزه سلامت روان بهدلیل شناخت محدودی که از این موضوع و ویژگیها و پیچیدگیهای ساختار روانی خود داریم در بسیاری از موارد ممکن است مراجعه به رواندرمانگر برایمان ضرورت زیادی پیدا نکند. اگر به مفهوم سلامت به شکل کلی بپردازیم متوجه میشویم که سلامت دارای ابعاد مختلف زیستی، اجتماعی، فردی و معنوی است.
تحقیقات نشان داده است که تنها 15درصد از سهم سلامت بهعهده سلامت جسمانی و زیستی است و 85درصد دیگر آن به مسائلی بازمیگردد که به آن عوامل تعیینکننده اجتماعی بازمیگردد. شاید با کوچکترین سردرد و مشکل جسمانی به پزشک مراجعه میکنیم و این ارزشمند است که به سلامت جسمانی توجه داریم اما چقدر به مقوله سلامتروانی خود توجه و از آن مراقبت میکنیم؟ ما اختلالات روانپزشکیای داریم که معیارها و ملاکهای کاملا مشخصی دارند. سازمان جهانی بهداشت تعریفی که از سلامت ارائه میکند نمیگوید که اگر انسانی این اختلالات جسمی را نداشت از نظر سلامتی تامین و کامل است.
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت شامل یک حالت بهزیستی جسمانی، روانی و اجتماعی است. این تعریف به آن معناست که اگر فرد مشکل سلامت جسمی نداشته باشد به تنهایی بهمعنای سلامت بودن او نیست بلکه مجموعهای از عوامل، فرد را سلامت یا ناسالم میکند.
اگر فردی مشکل سلامت فیزیکی نداشته باشد اما احساس خوبی بهخود نداشته باشد و قادر به تسلط نسبت بهخود و دنیای اطرافش نباشد، این فرد دچار اختلال سلامت روان است و باید درمان شود. اختلال الگوی ناکارآمدی در سطح افکار، شناختها و هیجانات است که منجر به افسردگی در فرد میشود که به کاهش عملکرد در کارایی فرد خواهد انجامید. بسیاری از افراد اختلالات خود را نمیشناسند و تصور میکنند مشکلی ندارند، در حالیکه این اختلال نیازمند درمان و رسیدگی است. فردی که اعتیاد و اختلال وابستگی به مواد دارد از اعتیاد خود لذت میبرد اما این اختلال است، چرا که برای او وابستگی ایجاد میکند و این وابسته بودن مشکلاتی برای زندگی فرد و اطرافیانش بهوجود میآورد.
برخی میدانند که مشکلات روانی دارند و این کمک میکند که فرد به رواندرمانگر مراجعه کند؛ مانند افرادی که میدانند استرس و اضطراب بالایی دارند و برای کنترلش نیازمند کمک هستند. از سوی دیگر، افرادی هستند که آگاهی و شناختی از اختلالی که دارند، ندارند. این مسئله اینگونه افراد را دچار مشکل میکند و میطلبد که افراد بهصورت دورهای و در مقاطع زمانی مشخص از خدمات رواندرمانی استفاده کنند. مراجعه به رواندرمانگر به این معنی نیست که حتما باید مشکلی وجود داشته باشد تا از سوی یک روانپزشک ویزیت شویم. مراجعه دورهای به روانپزشک کمک شایانی به بهبود کیفیت زندگی فرد و اطرافیان او میکند. گاهی برخی افراد میدانند که دچار اختلال روانی شدهاند اما بهدلیل ترس از حضور و گفتوگو با روانپزشک، تلاش میکنند با خواندن یک کتاب یا جستوجوی مقالات علمی در اینترنت، خود دست به درمان اختلالی که با آن دستوپنجه نرم میکنند بزنند.
اینکه بتوانیم سواد سلامت خود را در حوزههای مختلف افزایش دهیم به پیشگیری کمک میکند. پیشگیری اولیه بهمراتب کارآمد و کمهزینه است و میتواند سطح مشکل را کاهش دهد و صرف هزینههای زمانی و مالی را به حداقل برساند. معتقدم برخی از این کتابها به پیشگیری از بروز بیماری کمک میکند اما نمیتواند کمکی به درمان اختلالات کند.
از سوی دیگر، برای درمان اختلالات باید رویکردهای مناسبی در پیش گرفت و خود فرد نمیتواند با خواندن چند کتاب به انتخاب رویکرد درست برای درمان مشکلش اقدام کند. انتخاب رویکرد با کارشناس و متخصص رواندرمانی است و این متخصصان میتوانند با شناخت نوع اختلال، بهترین کارشناس و متخصص را برای برخورد با اختلال معرفی کنند.
باید روشهای سازگاری و مقابله را به درستی یاد بگیریم و اطرافیان نیز در این زمینه نقش مهمی دارند. هر اندازه که اطرافیان فرد دچار اختلال روانی قادر به کنترل فرد با استفاده از آموزههای قبلی خود باشند، درصد موفقیت در جلوگیری از حادشدن اختلال فرد نیازمند استفاده از خدمات رواندرمانی کمتر میشود و آن زمان میتوان با بهرهگیری از نظرات متخصصان زمینه را برای درمان موفق فرد دارای اختلال فراهم کرد.
چه وقتهایی به رواندرمان نیاز داریم؟
در همینه زمینه :