تولد کودکان کار از دل بیکاری
حدود 80درصد از کودکان کار، تمام یا بخشی از درآمد خود را در اختیار خانواده میگذارند
حامد فوقانی _ خبرنگار
«پدیده کار کودکان از آن دسته مسائل اجتماعی است که فراتر از مسئولیت کاری، باید با حساسیت اخلاقی و مدنی پیگیر آن بود.» این نخستین جمله برنامه ابلاغی شهردار تهران برای مقابله با بهکارگیری کودکان در بخش پسماند است. به آنچه پیروز حناچی اشاره کرده، کارشناسان حوزه شهری، اقتصادی و جامعهشناسان نیز اعتقاد دارند. درواقع زمانی که میتوان امیدوار بود پدیده بهرهکشی از کودکان برای درآمدزایی در جامعه کمرنگ شود که از زوایای اخلاقی با آن برخورد شود؛ البته برخی از کارشناسان اجتماعی معتقدند که پدیده کودکان کار با بیکاری ارتباط مستقیمی دارد و بسیاری از خانوادهها به ناچار، فرزندانشان را مجبور بهکار میکنند؛ آن هم در محیطهایی که استانداردهای لازم سلامت، بهداشت و ایمنی را ندارند. آمارهای موجود هم بر این نکته صحه میگذارند؛ بهطور نمونه بررسیهای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مرکز مطالعات شهر تهران نشان میدهد که حدود 80درصد از کودکان کار، تمام یا بخشی از درآمد خود را در اختیار خانواده میگذارند. از این آمار میتوان یکبرداشت ساده داشت: «تا وقتی که عرضه است، به تقاضا هم پاسخ داده میشود.» بهعبارتی تا زمانی که کودکان کار به جامعه میآیند، به هرحال عدهای ازجمله پیمانکاران حوزه جمعآوری پسماند خشک، آنها را با حداقل دستمزد بهکار میگیرند.
با این تفاسیر باید گفت که «کودکانکار» یک پدیده چندوجهی است. به همین منظور سراغ تعدادی از کارشناسان اجتماعی و فعالان حوزه جامعه و شهر رفتهایم تا ببینیم نظرات در مورد برنامه اقدام شهرداری تهران چیست و چه راهکارهایی برای کاهش چنین پدیدهای وجود دارد.
امیدواری با طرح نظارت شهرداری
الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران
طبق قانون،کار کودکان در ایران ممنوع است. برخی بر این باور هستند در ساعات اضافه بعد از مدرسه میتوان مهارتی به نوجوان یاد داد تا اگر شرایط مالی و خانوادگی نابسامانی دارد بتواند گلیمش را از آب بیرون بکشد. اما پدیده کودکان کار که امروز در جامعه با آن روبهرو هستیم، متفاوت از چیزی است که در قانون دیده شده است.
در این چند ساله طرحهای مختلفی برای ساماندهی کودکان کار و بهخصوص کودکان زبالهگرد ارائه شده است، هدف از طرحهای ساماندهی بهرهکشی و استثمار نیست اما درعمل و در بعضی از موارد به استثمار منجر شده است. یکی از طرحهایی که برای ساماندهی کودکان زبالهگرد مطرح بود، صدور کارت برای این کودکان بود. اما دادن یک کارت نمیتواند مسئلهای را حل کند. این کودکان و خانواده آنها نیاز بهکار و درآمد دارند که اگر غیر از این بود، مجبور به زبالهگردی نمیشدند. شناسایی خانواده و والدین کودکان زبالهگرد و ایجاد شغل برای آنها از مهمترین اقدامات اولیه است که باید به آن توجه داشت.
صحبت از نظارت است؛ نظارت بر پیمانکارانی که از کودکان زبالهگرد بهرهکشی میکنند. این نظارت موضوعی بوده که قبلا بهطور جدی مطرح کردهام و حالا جای امیدواری دارد که شهردار تهران هم طرح نظارتی دارد و میخواهد مانع به کارگیری کودکان کار در جمعآوری پسماند شود. برای نظارت باید برنامه اساسی داشته باشیم چرا که متأسفانه پیمانکاران بهدنبال سود خودشان هستند. حتی اگر فرض بر این باشد که پیمانکاران رفتار مجرمانه یا آسیبزننده نداشته باشند اما نمیشود سودمحوری بودن کار آنها را نادیده گرفت.
بهنظر میرسید تا پیش از این نهادهای مدنی ناظر بر انجام امور نبودند و فرایندهای کاری در شهرداری مبهم و غیرشفاف بوده و تا به امروز نتوانستهایم سیستمهای نظارت بر ارزیابی درستی برقرار کنیم، چیزی که امروز در شهر از وضعیت کودکان زبالهگرد میبینیم، نتیجه همین نظارت نادرست بوده است.
لزوم حمایت از یک برنامه نظارتی
مهرداد فلاطونی، روانشناس
برای تحلیل پدیده کودککار باید از جنبه اخلاقی آن به قضیه ورود پیدا کرد؛ چراکه این کودکان، انسانهای بیگناهی محسوب میشوند که اکثرا برای تامین نیاز مالی خانواده به سرکار میروند؛ آن هم کارهایی که محیط مناسبی برای سن آنها نیست و زندگیشان را با خطرات جدی روبهرو میکند. در این بین، بدون تردید، بدرفتاری با بچههای کار هم میتواند برای آینده جامعه تبعات منفی داشته باشد و باعث افزایش بزهکاری شود. در این میان، بسیاری از کودکانکار، از شهرستانهایی به شهرهای بزرگ میآیند که وضعیت اشتغال در آنها فاجعه است.
همین موضوع از یکسو باعث میشود تا کودکان به محیطهایی وارد شوند که اصلا مناسب سنشان نیست و جامعه جدید با جامعه پیش رویشان از زمین تا آسمان فرق میکند و از سوی دیگر مشکلات جدیدی را در کلانشهرها بهوجود میآورد. بهطور مثال بسیاری از کودکان مورد سوءاستفادههای جسمی و حتی جنسی قرار میگیرند اما هیچ درکی از مفهوم آن ندارند. یکی از مسائل مهم در نحوه برخورد جامعه با کودکان کار، تغییر دیدگاههاست و نیاز است تا قوانینی در این مورد اتخاذ شود. حال که شهردار تهران برنامه اقدام برای مقابله با بهکارگیری کودکان در بخش پسماند را میخواهد به اجرا درآورد، باید حمایتهای لازم صورت بگیرد تا شاهد کم شدن پدیده کودکان کار شویم. البته همانطور که گفته شد یکطرف ماجرا ریشه در اقتصاد دارد. باید متدهای روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی در جامعه حاکم شود و مطبوعات، شهرداریها و صداوسیما با تبلیغات در این زمینه همکاری کنند.
توسعه اجتماعی و اشتغالزایی
اردشیر گراوند، جامعهشناس و پژوهشگر
در رابطه با موضوعی که اخیرا درباره فعالیت کودکان کار در حوزه شهری مطرح شده باید گفت که نظارت بر پیمانکاران اساسا وظیفه شهرداری نیست. در واقع شهرداری در انتخاب پیمانکاران، صلاحیتهای لازم را بررسی میکند و سپس با آنها قرارداد میبندد. در این میان اما اغلب پیمانکاران سراغ 2گروه میروند تا هزینه تمامشده برایشان ارزان باشد. یکی از این گروهها کودکانکار هستند و دیگری افراد غیرایرانی که بیشترشان افغان هستند. اینکه کودکان قانونا نباید به استخدام دربیایند، حرفی درست است، اما در همین مسیر هم، پیمانکاران چند حوزه خارج از چارچوب عملیاتی شهرداری بهحساب میآیند و نمیتوان روی آنها نظارت صددرصدی داشت. حال نکته امیدوارکننده آن است که ما به سمت توسعه اشتغال برویم. اگر والدین از نظر اشتغال و درآمد وضعیت مطلوب داشته باشند، نیازی بهکار کردن کودکان خود نخواهند داشت. از سوی دیگر پدیده کودکانکار وجه اخلاقی دارد که باید مورد توجه جامعه قرار گیرد. به هرحال پیمانکاران در حوزههایی مثل جمعآوری پسماند، فضای سبز و رفت و روب، سراغ نیروهای ارزان ازجمله کودکان میروند؛ درصورتی که شهرداری با شرکتهای فاقد صلاحیت قرارداد نمیبندد اما اگر مسئله مسئولیت اجتماعی جدی گرفته شود، آن موقع میتوان امیدوار بود که شرکتها به سمت استخدام گزینه مناسب و اخلاقمدار بروند. شرکتی را که مالیات، عوارض و هزینههای دیگر را میپردازد نمیتوان مجبور کرد مسئولیت اجتماعی داشته باشد. مگر آنکه برای انجام پروژهها پیوست اجتماعی، درنظر گرفته شود. حال اگر بپرسیم که چرا در کشورهای توسعهیافته میزان بهکارگیری کودکان بسیار پایین است؟ باید پاسخ داد که هزینه درآمد خانوارها بهگونهای تنظیم میشود که نیازی بهکار کودکان نباشد. بهعبارت دیگر اشتغال توسعه پیدا کرده است. در ایران نیز آمار فعلی با چند دهه پیش اصلا قابل قیاس نیست و آمار تعداد کودکان کار در سال 1395نسبت به سال 1335بسیار پایینتر است. با وجود این، سرانه 9دهم درصدی اشتغال در هر خانواده نشان از این دارد که جمعیت بیکاران در خانوادهها زیاد است و برخی از خانوادهها همچنان برای تامین نیازهای مالی خود، کودکان و نوجوانان خود را به سر کار میفرستند.