• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 19 آذر 1398
کد مطلب : 89946
+
-

لابی هتل استقلال

بومرنگ
لابی هتل استقلال


فرورتیش رضوانیه ـ روزنامه‌نگار

با صدای جاروبرقی از خواب بیدار می‌شوید. دلتان می‌خواهد کمی بیشتر بخوابید. امروز کلاس ندارید و لازم نیست به دانشگاه بروید. مادرتان ساعت ۹ صبح در حال جارو کشیدن است. از اتاق‌تان خارج می‌شوید. او داخل سالن پذیرایی است. می‌گویید: «خب، بذار من بیدار بشم، خودم برات جارو می‌کشم، قربونت برم! مگه اینجا لابی هتل استقلاله که باید همیشه تمیز باشه؟» مادرتان همانطور که مشغول جارو کشیدن است و عجله دارد، می‌گوید: «به جای مسخره‌بازی بیا کمک من، داره برای تو خواستگار میاد.» نفس‌تان بند می‌آید. شما از خواستگار غریبه متنفر هستید اما خانواده‌تان معتقدند سن‌تان بالا رفته و اگر همین روزها برایتان شوهر پیدا نکنند تا ابد مجرد می‌مانید و تلف می‌شوید. با قدم‌های سنگین داخل اتاق‌تان می‌روید. نمی‌توانید بپذیرید، هنوز مردهایی وجود دارند که خودشان را نزد مادرشان لوس می‌کنند و می‌گویند: «مامان برام زن بگیر!» سپس راه می‌افتند به خانه غریبه‌ها می‌روند تا دختران آنها را بررسی کنند تا شاید یکی مورد پسند قرار گیرد. لباس‌تان را می‌پوشید. 
وقتی می‌خواهید از آپارتمان خارج شوید، صدای مادرتان را می‌شنوید که می‌گوید: «هر قبرستونی میری برو اما ساعت ۶ خونه باش. یه کاری نکن که زندگی را برات جهنم کنم.» به سمتش برمی‌گردید و می‌گویید: «شما چرا دست از سر من برنمی‌دارید؟! من خودم می‌خوام برای خودم تصمیم بگیرم.» لبخندی می‌زند و می‌گوید: «تا الان زندگی‌ات را دست خودت سپرده بودیم و نتیجه‌اش را دیدیم.» با عصبانیت از خانه خارج می‌شوید و در را محکم می‌بندید. وقتی در راه‌پله هستید، مادرتان جیغ می‌کشد: «هروقت رفتی خانه شوهرت ببینم در خانه او را هم این‌طوری می‌بندی یا نه؟!» شما جیغ می‌کشید: «الهی وبا و آنفلوآنزا بگیرم و بمیرم تا از دست شما راحت بشم.»  در همین لحظه پایتان لیز می‌خورد و به پایین پله‌ها سقوط می‌کنید. ناگهان از خواب می‌پرید. نیمه‌شب است و شوهرتان خوابیده. چند سال است در کابوس‌هایتان صبح آن روز را می‌بینید که شوهرتان برای نخستین‌بار به خانه‌تان آمد. هنوز جای لگدی که چند روز پیش به شکم‌تان زده بود، درد می‌کند. یک‌بار دیگر به‌خودتان قول می‌دهید تا هیچ‌وقت دخترتان را مجبور به ازدواج با کسی نکنید. سپس سعی می‌کنید دوباره بخوابید.

این خبر را به اشتراک بگذارید