... و در هیأتی شایسته
درباره تیکهای عصبی در رانندگی ایرانی
شهرام فرهنگی ـ روزنامهنگار
بوق پشت چراغ: نوعی تیک عصبی در راننده ایرانی وجود دارد که با نگاهکردن به چراغ سبز فعال میشود. جماعتی که صبح تا شب در صفهای مختلف و پشت درهای رنگارنگ اینپا و آنپا میکنند، حتی تحمل یکصدم ثانیه عبور زمان از سبزشدن چراغ راهنمایی و رانندگی را ندارند. اصلا زدن یک بوق در لحظه سبزشدن چراغ، یکی از اصول رانندگی در ایران است که باید در ویرایش جدید آییننامه راهنمایی و رانندگی به سایر موارد اضافه شود. بوق البته در رانندگی ایرانیها کاربردهای دیگری هم دارد. ایرانیها که اصولا خلاقیت را از ویژگیهای نژادی خودشان میدانند، برای بوق اتومبیل هم کاربردهای متفاوت اختراع کردهاند. مثلا نوعی بوق وجود دارد که یعنی «سلام». نوعی دیگر هست که یعنی «خداحافظ»، «خیلی چاکریم» و از این حرفها هم داریم و البته نوعی بوق هم هست که یعنی «فحش»؛ ممتد، کشدار... بووووووووووووووووق!
نوربالا: تیک نوربالا یکی دیگر از بیماریهای همهگیر در خیابانهای ایران است. این هم نوعی دیگر از تیکهای عصبی راننده ایرانی است که با نزدیکشدن به خودروی جلویی، فعال میشود. مطلب از این قرار است که در هر یک از خطوط بزرگراه مشغول رانندگی باشید، تفاوتی در اصل جریان ایجاد نمیشود. خودروی عقبی همین که به شما نزدیک شود، پشت هم و با سماجت شروع به نور بالازدن میکند. توقع راننده عقبی این است که شما همان لحظه از سر راهش کنار بروید. از روش نور بالازدن که استرس غیرقابل تحملی هم ایجاد میکند، مشخص است که راننده ایرانی اصولا هیچ اعتقادی به قوانین فیزیک هم ندارد وگرنه آدمهای بیسواد هم میدانند که جسمی اگر در کنار جسم دیگری قرار داشته باشد و به سمت آن جسم حرکت کند، نتیجه برخورد قطعی دو جسم با یکدیگر است. با این حال، آن تیک عصبی با دیدن خودرویی در مقابل فعال میشود و نور بالا پشت هم و توقع اینکه شما از سر راه بلافاصله کنار بروید، حتی اگر نتیجه برخورد شما با خودروی کناری باشد.
شهر، سطل زباله من: حسین پناهی شعری داشت
– خودش دیگر نیست اما شعر را هنوز دارد- درباره تکاندن خاکستر سیگار از پنجره به پایین؛ «... و در هیأتی شایسته/ سیگارم را در قاب پنجره میتکانم/ بیهیچ واهمهای، زیرا که جهان زیرسیگاری ِ من است». او در عالم شاعرانهاش، زمین را به زیرسیگاریاش تشبیه کرده بود. این تشبیه در عالم شعر آدم را هیجانزده میکند اما معادلسازی برای این تشبیه در رانندگی مطلب دیگری است که برایتان مینویسیم. باورکن لکسوس و بنز و بیامو و رنو5 هم ندارد. همین است که راهنمایی و رانندگی هنوز هم ناچار است این خبر تکراری را تکرار کند: «افرادی که از وسایل نقلیه آشغال و زباله به سطح شهر پرت کنند، با جریمه سنگین مواجه میشوند.» پرتکردن آشغال از پنجره خودرو به بیرون هم یکی از آن اتفاقات نادری است که فقط در خیابانهای ایران رخ میدهد. معادلسازی برای این جریان با همان تشبیه شعر اول مطلب میشود این: زیرا که شهر، سطل آشغال من است!