مردی برای همه هنرها
نصرت کریمی، نویسنده، کارگردان، بازیگر، انیماتور، چهرهپرداز، صداپیشه و مجسمهساز برجسته ایرانی درگذشت
علیرضا محمودی_دبیر گروه ادب و هنر
نــصـرت کــریــمـی (1398-1303) تنها 5سال از قرن رو به پایان چهاردهم هجری را تجربه نکرد. او در 95سال از تاریخ ایران مدرن، در کنار همه نخبگان سهمی از نبرد بیپایان سنت و مدرنیسم را بردوش کشید و در جبهه هنرهای دراماتیک و تجسمی ایرانی سنگری به نام خود ثبت کرد.
نصرت تنها هنرمند خانواده کریمی نبود. خانواده کریمی که در حوالی نخستین خیابان تهران (خیابان مولوی) ساکن بودند، فرزندان هنرمندی به جامعه متحول شده ایران بعد از قاجار تقدیم کردند. علی کریمی (1376 -1292) برادر بزرگش نگارگری بزرگ از شاگردان کمالالملک است. خیابان مولوی که به همت اسماعیل بزاز از خندق به خیابان تغییر شکل داد، محل جولان بچههای خانواده کریمی بود. یکی از کارکنان سینما تمدن، از اقوام خانواده پدری، هر شب او را با خود به سینما میبرد. نخستین برخورد نصرت با سینما، شیفتگی به چارلی چاپلین بود. علاقهاش به نمایش و بازی او را به تغییر چهرهاش با وسایل خانگی کشاند. سالهای جوانی، همزمان است با اوج تئاتر در تماشاخانههای تهران. کریمی در نمایشهای تهران با تیمور کنعانی و ناپلئون سروری بهعنوان گریمور و دکوراتور همکاری میکند سپس با گسترش تئاتر مدرن با حضور عبدالحسین نوشین در تئاتر سعدی، به گروه مردم میپیوندد. او در نمایشهایی که این گروه اجرا میکرد علاوه برگریم، به بازی هم میپرداخت. دختر شکلاتفروش و اوژنی گرانده با بازی نصرت کریمی در کنار جعفری، عاصمی، لرتا، ایرن، توران و شباویز اجرا شده است.
در سال1331 نصرت کریمی برای تحصیل تئاتر عروسکی راهی پراگ شد. دیدن فیلمی از کارل زمان، فیلمساز بزرگ پویانمایی مسیر زندگی کریمی را تغییر میدهد، سینما میخواند تا فیلمهای عروسکی و انیمیشن بسازد. از پراگ به رم میرود. همراه با دانشجویان ایرانی چون حنانه، سرشار راستکار و شیردل زیرنظر آلکس آقابابائیان به دوبله فیلمهای ایتالیایی برای نمایش در ایران میپردازد. با لوکینو ویسکونتی و ویتوریو دسیکا در تئاتر و اپرا همکاری میکند و فیلمهای سبک نئورئالیسم ایتالیا را در سینماهای رم دنبال میکند.
در سال1343 به ایران برمیگردد و به استخدام وزارت تازه تاسیس فرهنگ و هنر درمیآید. تا سال1348 در وزارت فرهنگ و هنر و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فیلمهای پویانمایی ستایش شدهای را چون زندگی، ملک جمشید، دل موش پوست پلنگ، شکار ماه، باباکرم، تعصب، سلسله مراتب، خروس بیمحل، آدم شاخ درمیاره و پیدایش آتش میسازد. برای تلویزیون در سالهای پایانی دهه40، مجموعههای تلویزیونی نقاشی متحرک و عروسکی بهنام آقای شاکی و پیوند میسازد. علاقه او به نگاه انتقادی به قراردادهای اجتماعی و فرهنگی زندگی ایرانی در آستانه تحولات تازه تاریخی و سیاسی زیر متن آثار او در این دوره را تشکیل میدهد؛ مسیری که در آثار سینماییاش هم نمود دارد. درحالیکه بهعنوان استاد به دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران دعوت میشود، بعد از تجربه ناتمام بازسازی فیلم ایتالیایی سارق و ژاندارم ساخته ماریو مونیچلی برای پارس فیلم، بهعنوان چهرهپرداز در فیلم گل خشخاش ساخته ترنس یانگ با بازی یول براینر حاضر میشود.
در سال1350 به دعوت منوچهر صادقپور، برای پارسا فیلم با سرمایه 300هزار تومان فیلم درشکهچی را میسازد؛ فیلمی واقعگرا و شیرین که سرمایه اندکش باعث شده تا فیلمساز خود نقش اول را بازی کند. موفقیت تجاری و انتقادی فیلم باعث شد تا کریمی با همین رویکرد فیلمهای محلل و تختخواب 3نفره و خانه خراب را بسازد. گرچه هیچکدام از این فیلمها نتوانست موفقیت درشکهچی را برای او بههمراه بیاورد اما باعث شد بازیگری برای نقش مردان میانسال گیر کرده در سنتها و دچار بحرانهای روانی شود. حکیم باشی، حسین سیاه و عیالوار او کارنامه بازیگری او در سینما را تشکیل میدهند. او با بازی در نقش آقاجون در سریال دایی جان ناپلئون دوباره مورد توجه عموم قرار گرفت و ساخت سریال خسرومیرزای دوم به او پیشنهاد شد؛ سریالی درباره یک خانواده اشرافی قاجاری که با استقبال روبهرو نشد.
درحالیکه پس از پیروزی انقلاب بهخاطر فیلمهایش ابتدا مورد غضب قرار گرفت، اما دوری از سینما باعث شد که به تفریح همیشگیاش بازگردد. او از کودکی عادت به ساخت مجسمههای خمیری داشت. ساخت صورتکهایی از شخصیتهای معروف و مردم عادی بهکار همیشگی او تبدیل شد و بهعنوان یک مجسمهساز با قریحه شگفتانگیز موفق شد در میان هنرمندان رشتههای تجسمی به شهرت برسد. در سال1366 نمایش عروسکی میهمانناخوانده را روی صحنه برد که از آن تله تئاتر هم تهیه شد. در سالهای ابتدایی دهه70 کریمی با ساخت مجموعههایی درباره خطرات مصرف گاز همزمان با آغاز استفاده از گاز شهری به شهرت دوبارهای رسید. مجموعه عروسکی همبازی و تعدادی فیلم کوتاه درباره آلودگی هوای تهران از آخرین فعالیتهای نصرت کریمی در تلویزیون است.
از نصرت کریمی چند کتاب منتشر شده که مهمترین آنها کتاب یادنامه عبدالحسین نوشین و فیلمنامه درشکهچی است.
درباره کریمی و زندگیاش چندین فیلم مستند ساخته شده که نخستین آنها صورتکها ساخته ناصر زراعتی است. همسر کریمی پروین تیموری، نقاش و بابک، مازیار و ماندانا فرزندان آنها، همگی از هنرمندان شناخته شدهای هستند.
درگذشت کریمی، نشانه روشن پایان نسلی از هنرمندان پیشرو ابتدای قرن ایران است. دورانی که بهعنوان سالهای شکلگیری ایران مدرن اهمیت فراوانی دارد. چهرههایی چون نصرت کریمی از مهمترین بازیگران هنر تغییر چهره ایران هستند.